این روزها بازار هشتگها و کمپینهای مختلف در شبکههای اجتماعی توییتر و اینستاگرام داغ است و حتی رد پایش به تلگرام هم میرسد. یک روز زباله نریختن در شهر و خیابان، دغدغه مجازینشینان میشود و روز دیگر تصمیم میگیرند سهشنبهها را با تحریم خودرو پیش ببرند.
اما یکی از دغدغههای همیشگی در یکی دو سال اخیر که همیشه پابرجا مانده و به یک ژانر تبدیل شده کمپین #غلط _ ننویسیم است. براساس این نگرانی بسیاری معتقدند با افزایش کاربران شبکههای اجتماعی در ایران و عامیانه نوشتن در این شبکهها، غلطنویسی افزایش یافته و درمجموع به زبان فارسی لطمه زده میشود. دغدغهای که این روزها تقریبا در هر متن سردستی یا حتی جدیتری سروکلهاش پیدا میشود و حتی بیلبوردهای تبلیغاتی و نامههای اداری را هم به باد انتقاد میگیرد. این هشتگها چه میگویند و دغدغه طرفداران و نشردهندگان این هشتگها چیست؟ آیا واقعا در روزهایی که هجونویسی و ادبیات نهچندان دوستداشتنی و توهینآمیز به یک عادت در شبکههای اجتماعی تبدیل شده، زبان فارسی در حال ضربه خوردن از نوع نگارش و ساختار است و گویش رایج درست دستخوش تغییرات منفی شده یا اینها حساسیتهای بیش از حد و مته به خشاش گذاشتنهای بیجاست؟
به زبان محاوره
به شبکههای اجتماعی سر بزنید و دو هشتگ #غلط_ننویسیم و #ه_کسره را جستوجو کنید با میلیونها پست و توییت برخورد خواهید کرد که حداقل در یک ماه اخیر به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل شدهاند. داستان از این قرار است که استفاده از ه و کسره در زبان محاوره به یک بحران مجازی برای کاربران ایرانی تبدیل شده است. اما دلیل بروز چنین اتفاق و شاید اشتباهی آنهم در این سطح چیست؟ شبکههای اجتماعی بنا بر ساختار و فرهنگشان از ادبیات و ویژگیهای بیانی محاوره و روزمره استفاده میکنند و برای همین شکستهنویسی و بهنوعی خودمانینویسی در این محیطها به رایجترین نوع گفتمان تبدیل شده است. با وجود اینکه به نظر میرسد سخن گفتن به زبان محاوره بسیار سادهتر از زبان رسمی است، اما در نقطه مقابل شکستهنویسی و نوشتن به زبان محاوره بسیار سختتر از زبان رسمی است.
مجتبی ذوقی، مدرس ادبیات فارسی در این خصوص میگوید: «پرسشی که در مواجهه با چنین مشکلاتی به ذهن میرسد این است که آیا دستور و آییننامهای برای شکستهنویسی وجود دارد؟ و اصلا اگر دستور و استانداردی برای شکستهنویسی باشد فایده استفاده از آن چیست؟ نوع ساختمان زبان فارسی در نوشتار بهگونهای است که ما را مجاب میکند در زبان رسمی خود از یک ساختار، گرامر و اسکلت مشترک برای نثرمان استفاده کنیم. اما زبان محاوره از این ساختار پیروی نمیکند و باوجود اینکه تلاشهایی برای قانونمند کردن شکستهنویسی صورت گرفته، اما هنوز به یک عرف همگانی تبدیل نشده است. پس شاید حساسیتها آن هم سر مسائل جزئی، تفکیکشده و پیش و پا افتادهای مانند کسره و ه بیشتر یک پز روشنفکری در شبکههای اجتماعی باشد تا مشکلات زبانی.»
درست مثل تابلوهای راهنمایی
محمد یکی از کاربران شبکههای اجتماعی میگوید: «صحیح نوشتن آن هم در شبکههای اجتماعی به شما کمک میکند اعتماد بیشتری در مخاطب خود ایجاد کنید. درواقع میتوان گفت اگر شما جدیترین حرفها را با غلطهای املایی و استفاده نادرست کلمات بیان کنید، باعث میشود مخاطب به نوشتههای شما اعتماد نداشته و اهمیت ندهد. برای همین، راه افتادن چنین کمپینهایی میتواند به سواد جامعه کمک کند.»
اما واقعا غلطنویسی به چه معناست؟ و چه اشتباهاتی یک نوشته را بهسوی غلطنویسی میبرد؟ علی صارمی، زبانشناس و کارشناس گویشهای زبان فارسی در این خصوص میگوید: «خط یا نوشتار حالت گرافیکی کلماتی است که بیان میکنید. این گرافیک نه یک اصل که یک قرارداد است که سالهای سال بین جامعه نهادینهشده و شکل نوشتاری یک زبان را تشکیل داده است؛ درست مثل تابلوهای راهنمایی که باوجود گرافیکی بودن آنها، دارای معنا و مفهومی بوده و شما را موظف میکند از آنها پیروی کنید.» در اصل آن چیزی که غلطنویسی را در نوشتار شما ایجاد میکند، رعایت نکردن این گرافیک و قرارداد است. املا یا گرافیک کلمات میتواند یک عبارت را بیمعنا یا حتی معنای آن را تغییر دهد، اما این هم یک قاعده و قانون همیشگی نیست و غالبا استثناها و تفاوتهایی وجود دارد. بهطور مثال نمیتوانید کسی را محکوم کنید چرا بهجای کلمه توفان از طوفان استفاده میکند یا آنکه ربات را رباط مینویسد. اما دو واژه «ضمین» و «زمین» داستان متفاوتی دارند. پس آنچه مهم است توجه درست و حداقلی به همین گرافیک و علائم نوشتاری است که میتواند معنا و مفهوم بیان شما را عوض کند.
درد قدیمی، زخم تازه
اواسط دهه 60 که فرهنگ گفتاری و نوشتاری فارسی در یک دوره گذار قرار داشت و بهنوعی دغدغههایی شبیه به دغدغههای اهالی شبکههای اجتماعی امروز، فضای ادبی کشور را دربرگرفته بود، کتابی با عنوان «غلط ننویسیم» از سوی ابوالحسن نجفی، زبانشناس، نویسنده و مترجم گردآوری شد که در آن غلطهای رایج در زبان فارسی نوشته شده و نوشتار صحیح آنها هم آمده بود. شاید بتوان گفت تلاش ابوالحسن نجفی که سال گذشته فوت شد، یکی از معدود دستورات لازم برای درستنویسی و شکستهنویسی در قرن معاصر است که هنوز هم بسیاری از ایرادهای گرفتهشده در نثر امروز از میان صفحات همان کتاب استخراج میشود.
اما اینکه چطور بعد از این همه سال بار دیگر مشغلههای ذهنی نجفی به نسل امروز انتقال پیدا کرده و به شکل یک بحران خود را نشان داده، سوالی است که ذوقی در پاسخ به آن میگوید: «شاید اصلیترین دلیل را بتوان در کمیت بالای محتوای فارسی بهواسطه شبکههای اجتماعی دانست. در چنین شرایطی، کیفیت معمولا فدای کمیت شده و خیلی از استانداردها زیر پا گذاشته میشود. از طرفی ممکن است این اشتباهها و تفاوتهای نوشتاری، همیشه وجود داشته و حالا با بیشتر دیده شدن آنها در حجمی عظیم دوباره به چشم آمدهاند.»
اما رعایت کردن این اصول فایدهاش چیست و چرا باید رعایت شود؟ آیا اصلا میشود مردم را مجبور به تن دادن به یک آییننامه در این زمینه کرد؟ به اعتقاد این مدرس زبان فارسی: «ایجاد آییننامه برای یک گفتمان خصوصی و زبان روزمره نشدنیترین کار ممکن است و اگر قرار بود اتفاقی بیفتد همان 30 سال پیش و با انتشار کتاب غلط ننویسیم اتفاق افتاده بود و امروز دیگر شاهد تکرار چند باره آن بهاصطلاح اشتباهها نبودیم. واقعیت این است که تجربهها پس از سالها کمکم استانداردی نسبتا فراگیر بین کاربران ایجاد میکند و ممکن است حتی متفاوت از آن چیزی باشد که امروز با آن سروکار داریم. مسائلی را که هشتگنویسان و بحثکنندگان مطرح میکنند براساس یک موج است که تنها با تکیه بر چند مورد و قاعده، مدام آن را تکرار میکنند. این راه بهغیر از حل مشکلات جزئی دردی را دوا نمیکند و بهغیر از گیج کردن مخاطب دستاورد چندانی ندارد.»
زبان سیال است
تاریخ نشان داده زبان به سمت سادگی میرود و این تنها به زبان فارسی مربوط نمیشود. هر سال شاهد تولد کلماتی جدید هستیم که به زبان انگلیسی اضافه میشود که برای سادهتر کردن آن است. امروز گوگل کردن به یک فعل تبدیل شده و دیگر لازم نیست از عبارت طولانیتری مانند «کتاب را در سایت گوگل جستوجو کن» استفاده کنید. کلمه دیگری مانند «سلفی» هم همین کاربرد را دارد و برای سادهتر شدن زبان استفاده میشود. صارمی میگوید: «سادگی زبان، هیچ زبانی را نابود نمیکند و حتما شما این حق را به فردی از زمان صفوی نمیدهید که شما را محکوم به نابودی زبان فارسی کند و او هم این حق را به یک شهروند ساسانی یا قبلتر از آن نمیدهد. درمجموع میتوان گفت سیر زبان به سمت سادگی بههیچوجه یک زبان را نابود نمیکند و تنها آن را به شکلی معقولتر برای زمان خود تبدیل میکند. نوشتار نیز باید از همین قاعده پیروی کرده و مسیر سادگی را طی کند. در زبان انگلیسی شما با عبارتهایی مانند OMG و Wanna روبهرو میشوید که بر پایه شکستهنویسی جایگزین Oh my god و I want to شدهاند. این اتفاق در زبان فارسی نیز افتاده و بهطور مثال در زبان محاوره «ه» جای «است» را گرفته است.»
پس اگر قرار است ساده حرف بزنیم باید ساده هم بنویسیم و اگر قرار باشد این نوشتار را با قواعد ساختگی یا حتی اصولی بهکاری سخت و دشوار تبدیل کنیم، درواقع با اصل حرکت به سمت سادگی در تضاد خواهیم بود. مساله خط و آموزش استانداردها، با اجبار یا توصیه و بیان درست و غلط، سامان نمیگیرد و مرور زمان است که ساختارها را تعیین میکند؛ مانند حذف اعراب در نوشتار امروز که شاید بعضی موارد حضورش الزامی باشد، اما کسی برای استفاده نکردن از آنها بازخواست نمیشود. درمجموع میتوان گفت تا زمانی که یک جمله فارسی با فعل به پایان میرسد و به جای «کتاب است» نمیگوییم «است کتاب» زبان فارسی پابرجاست و سادهنویسی و سادهگویی آن را نابود نخواهد کرد.
منبع: جام جم کلیک