روزنامه رسالت در سرمقاله خود به آن دسته از مخافان برجام که به اسم دفاع از جلیلی به ولایتی حمله می کنند، نوشت:یک جریان با نفی هر آن چه در گذشته بوده، برجام را محصول انعطاف این دولت و تغییر در سیاست خارجی میداند و به دستاوردهای تیمهای مذاکره کننده در دورههای گذشته اشاره ای نمیکند.
به گزارش عصر ایران، این روزنامه مینویسد: «در واقع این جریان با نادیده گرفتن داشتههایی که باعث شد، اقتدار ملت پای میز مذاکره اثبات شود مثل 19 هزار سانتریفیوژ که در نطنز و فردو در حال کار بودند، یا قدرت غنیسازی 20 درصدی یا آب سنگین اراک و... و همچنین قدرت نرمی که بر اساس ایستادگی و مقاومت تیمهای مذاکره کننده قبلی ایجاد شده بود، درصدد است نعل وارونهای به تاکتیک «نرمش قهرمانانه» که مقام معظم رهبری در ابتدای این دولت مطرح فرمودند، بزند و سپس با الگو کردن و برجستهسازی این انعطاف در حوزههای دیگر فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زمینهساز نفوذ دشمنان انقلاب گردد. تقطیع خط ممتد مذاکرات و برجسته کردن یک بخش از آن که میتواند تاکتیک موقتی جمهوری اسلامی برای آن دوره خاص باشد و تعمیم آن روش به دورههای دیگر یکی از مسیرهای انحرافی و حاشیهسازیهای بیفرجام برای برجام است. بهعلاوه این که این جریان هنوز اصرار به توافقنامه برجام دارد؛ در حالی که بدعهدی آمریکاییها این گمانه را بیشتر تقویت نمود که اساساً این توافقنامه خود بخشی از پروژه تحریمهای هوشمند آمریکاییها بوده و پازل تکمیلکننده آن به حساب میآمده است.
جریان دیگر در مقابل تلاش میکند با جداسازی بخش دیگری از این خط ممتد و اتهامزنی به برخی سرمایههای دیپلماتیک نظام آنها را متهم به کژاندیشی نماید. تلاش برای دوقطبیسازی میان علیاکبر ولایتی و سعید جلیلی از نمونههای بارز این گونه اقدامات نسنجیده و غیرعقلانی در فضای سیاسی کشور است. در یکی از این نمونهها برخی خواستهاند با متهم کردن علیاکبر ولایتی به اتخاذ مواضع دوگانه در عرصه هستهای، دعوای بزرگ و جعلی میان او و سعید جلیلی ترسیم کرده و در داستان خود آقای دکتر ولایتی را به عنوان یک ضدقهرمان در مقابل قهرمان خود یعنی آقای دکتر جلیلی تصویرسازی کنند. این در حالی است که:
اولاً: این دوستان غافل در قهرمانسازی خود از آقای دکتر سعید جلیلی، نماینده محترم مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی دچار ریاکاریاند؛ چرا که بدون شک شخص آقای جلیلی نیز علاقهای به این دوگانهسازی جعلی و کاذب ندارد زیرا بر هر فرد آگاهی در عرصه سیاست به وضوح روشن است که دود این دوقطبیسازیهای جعلی در دایره شخصیتهای ولایی و تبدیل آن به مسئله اصلی، صرفاً به چشم جبهه انقلاب و منافع ملّی میرود و آن جبههای که از این فضای مسموم، دریچه بزرگی برای تنفس و اجرایی کردن اقدامات خصمانه خود علیه نظام جمهوری اسلامی مییابد، فقط جبهه ضدانقلاب است که نه ولایتی را تحمل میکند و نه سعید جلیلی را.
ثانیاً: در این که غیر از معصومین نمیتوان مواضع و اقدامات فرد دیگری را عاری از هرگونه خطا و اشتباه تصور کرد، شکی نیست، با این حال ناظران منصف یقیناً گواهی میدهند که آقای علی اکبر ولایتی در مسئله هستهای سعی کرده است منطبق بر خط هدایتبخش و متعالی رهبر معظم انقلاب حرکت کند. آقای ولایتی به عنوان مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل بر ضرورت حمایت از تیم مذاکره کننده تاکید داشته و در عین حال هرگاه نقدی بر برجام یا روند مذاکرات داشته آن را مطرح کرده و در آخرین نمونه آن نیز طی گفتوگوی مفصلی با خبرگزاری صداوسیما به تشریح نقضعهدهای آمریکا در برجام پرداختند. دوستان فوقالذکر اگر مواضع آقای ولایتی را نمیپسندند و مدافع رویکرد دیگری هستند، اشکالی ندارد اما سخن گفتن از موضع هواداری نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی یعنی جناب آقای سعید جلیلی و پس از آن تخریب غیرمنصفانه مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل که تلاش داشته به ویژه در مسئله هستهای در خط رهبری حرکت کند - و به همین دلیل هزینههایی را نیز متحمل شده است - موافق تدبیر نیست.
ثالثاً: این دوستان در گزارشهای خود معمولاً تصویری فوقالعاده آرمانی و اتوپیایی از مذاکرات در دوران برادر عزیزمان آقای سعید جلیلی ارائه و در مقابل آن تصویری کاملاً منفی و تاریک از مواضع آقای دکتر ولایتی مطرح میکنند. مشخص است که این نگاه صفر و صدی به مسائل و افراط و تفریط امر پسندیدهای نیست. دوران مذاکرات آقای جلیلی در موضوع هستهای کاملاً محترم است. با این حال دوستان نمیتوانند مدعی باشند که هیچگونه نقصی در این مذاکرات وجود نداشته است. از سوی دیگر دوستان باید متوجه باشند که قراردادن رقابتهای انتخاباتی - آن هم نه انتخابات پیش رو بلکه انتخاباتی که گذشته! - به عنوان یک پرده و حجاب در مقابل بصیرت و تحلیل دقیق از شرایط و وقایع، به هیچ وجه شرط عقل نیست. اگر این دوستان مواضع آقای ولایتی در انتخابات 92 و رقابت ایشان با سعید جلیلی و کاندیداهای دیگر را نمیپسندند، اشکالی ندارد اما این مسئله هیچ حجت شرعی برای آنان به منظور زیرپا گذاشتن اخلاق ایجاد نمیکند.»