روزنامه آفرینش نوشت:
فيدل کاسترو، رهبر انقلابي کوبا و اسطوره مبارزه با امپرياليسم آمريکا و يکي از چهره هاي بارز جريان چپ که طرفداران و مبارزان حكومت كمونيستي را شيفته خود کرده بود، در سن 90 سالگي به علت کهولت سن درگذشت. قهرمان كوبا درحالي به پايان كار رسيد كه دركارنامه خود افتخارات بسياري را در مبارزات ملي داشت.
فيدل کاسترو در 13 اوت 1926 در شهر بيران در استان اورينته کوبا درخانوادهاي مرفه متولد شد. وي پس از گذراندن مراحل تحصيلي دانشگاه حقوق هوانا فارغ التحصيل شد. فيدل در سال 1947 ميلادي عضو حزب مردم کوبا شد و مبارزات چپگرايانه خود را در آمريكاي لاتين آغاز كرد. او در 1959 ميلادي توانست، نظام فالگنسيو باتيستا را شکست دهد و حکومت کوبا را به دست گيرد.
در دوران زمامداري او در کوبا تمامي صنايع و بنگاه هاي تجاري ملي اعلام شدند و اصلاحات سوسياليستي دولت در سراسر جامعه به اجرا درآمد. از نقاط قوت اين مدل حكومت داري كاسترو در كوبا بايد به برخورداري از نظام آموزشي فراگير و نظام بهداشتي عمومي بسيار خوب دراين كشور اشاره داشت.
اما همانند بسياري از کشورهاي کمونيستي، كوبا سال ها با قدرت پليسي اداره شده و به هيچ وجه اجازه فعاليت به مخالفان سياسي داده نشده است. حزب کمونيست کوبا که تنها حزب سياسي در نظام تک حزبي اين كشور است، از سال 1965 تا سال 2011 تحت رهبري فيدل كاسترو اداره مي شد. فيدل کاسترو در کوباي تک حزبي براي تقريبا نيم قرن حکومت کرد و نهايتا سال 2008 قدرت را به برادرش رائول که او نيز سال ها در کنارش فعاليت سياسي مي کرد، واگذار کرد.
نقطه عطف زندگي سياسي كاسترو و تحكيم حكومت كمونيستي وي در كوبا بازميگردد به جنگ "خليج خوكها"، جايي كه يك عمليات نظامي از سوي آژانس اطلاعات آمريكا(سيا) براي ساقط كردن حكومت كاسترو طرح ريزي شده بود. نيروهاي مخالف انقلاب كوبا در اين جنگ با استقرار در خليج خوكها درجنوب اين كشور براي سرنگوني حكومت تازه تاسيس كاسترو آماده جنگ شدند. اما سرويس اطلاعاتي شوروي كاسترو را از اين حمله مطلع ساخت و نظاميان كوبا دركمتر از دو روز تمام مخلفان را كشته و دستگير كردند. ازاين مرحله به بعد كاسترو به مظهر و نماد مبارزه با امپرياليسم و آمريكا شناخته شد و كلاً به دامن بلوك شرق رفت.
اين خصومت تا بيش از 50 سال ادامه داشت تا نهايتاً باراك اوباما سال گذشته از سرگيري روابط سياسي با كوبا و كاهش تحريمها عليه اين كشور را اعلام كرد. برهمين اساس سفارتخانههاي دوكشور بازگشايي شدند و حتي اوباما به عنوان اولين رئيس جمهور آمريكا پس از نيم قرن به كوبا سفر كرد. نكته جالب كه در اين سفر فيدل كاسترو با اوباما ديدار نكرد و پس از آن با نوشتن مقالهاي از نارضايتي چندين ساله مردم كوبا نسبت به فشارهاي آمريكا سخن گفت.
اما نكته جالب در اين ميان تداخل دو نهله كاملاً متضاد در عالم سياست بود كه خود نشان از رشد جامعه جهاني براي ارتباط ميان ملتها دارد. ارتباط و تعامل مظهر كمونيست با كاپيتاليسم(سرمايهداري) نشان داد كه جوامع براساس يك قانون نانوشته نميتوانند بدون توجه به مناسبات پيرامون خود طي طريق كنند.
شايد گفته شود كه كوبا اين كار را كرد و شد! اما واقعيت اين است كه مردم كوبا طي اين دههها از بسياري محاسن عرصه جهاني بازماندند و حتي خواستار بازگشايي دروازههاي جهاني بر روي كشورشان بودند.
شايد خود كاسترو هم اين مهم را دريافته بود و پس از آن راضي به از سر گيري روابط با آمريكا گرديد. اما اين به معناي دست شستن از عقايد و مبارزه برعليه امپرياليسم جهاني نبود. لذا قهرمان كوبا با حفظ شأن مبارزه گري خود و حتي پس از واگذاري قدرت از داشتهها و باورهاي گذشتهاش دفاع كرد. شايد كاسترو براي همين دليل قدرت را به برادرش واگذاشت كه نميتوانست از نگاه و نگرش اصول خود عقب نشيني كند، اما وضعيت و خواستههاي مردم ديگر همانند دهههاي 1960 و 1970 نبود و اكثر مبارزين درآمريكاي لاتين لباس رزم ازتن درآورده بودند.
كاسترو پيروز اين ماجرا بود و هيچ وجه شكستي براو متصور نيست. چرا كه او با حفظ داشتهها و با گنجينهاي از مبارزه و استقامت براي اصول و عقايد ذهني خود به پايان كار رسيد، هرچند كه گنجينه او با خواستههاي امروز همخواني نداشته باشد.