عصرایران؛ اشکان امیدوار_ علی تیموری، مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست دیروز در گفتگویی از کاهش تلفات پلنگ از آغاز سال ۱۳۹۵ نسبت به سالهای گذشته خبر داد و عنوان کرد که بیمه 60 میلیون تومانی هر قلاده پلنگ کمک کرده است که خسارت دامداران زودتر پرداخت شود و پاسگاه هایی هم برای حفاظت از این گونه زیبا ساخته شود.
از این خبر استقبال چندانی نشد. اینکه اصولاً چرا ما اخبار منفی را سریعتر باور می کنیم و با شتاب دیگران را در جریانش قرار می دهیم اما نسبت به اخبار خوب مقاومت می کنیم بحثی است که باید جامعه شناسان به آن بپردازند اما پلنگ چقدر برای ما اهمیت دارد؟ یوزپلنگ یا خرس چطور؟ واکنش ما در قبال تلف شدن حیات وحش در نتیجه تصادف با خودروهای عبوری یا شکار از سرتکان دادن فراتر می رود؟
فروردین سال گذشته وقتی فیلم دردآور تزریق ماده ای نامعلوم به سگ های سرگردان در فضای مجازی منتشر شد، صدها نفر با نام و نشان های حامی حقوق حیوانات جلوی ساختمان سازمان محیط زیست در پردیسان تجمع کردند و رئیس این سازمان را در رسانه ها شماتت کردند که چرا کوتاهی می کند؟
این درحالیست که سازمان محیط زیست برابر شرح وطایف قانونی متولی حیات وحش کشور است و تنها حیواناتی که در حیات وحش و آنهایی که منشاء طبیعی دارند و در باغ وحشها نگهداری میشوند تحت حمایت و پوشش سازمان حفاظت محیط زیست است و متولی برخوردهای خشونت آمیز با حیوانات اهلی و پیگیری مجرمین می تواند وزارت بهداشت، شهرداری، شبکه بهداشت، نیروی انتظامی، وزارت کشور و دامپزشکی باشد.
اما وقتی ابتکار به معترضین سگ کُشی که فریادهایشان پردیسان را می لرزاند واکنش همدلانه ای نشان داد، رسانه های اصولگرا به او حمله کردند که «سگ نوازی» می کند! رئیس سازمان از اینجا رانده و از آنجا مانده شد. اگر سکوت می کرد محکوم می شد که دلش سنگ است و در مقابل تمام جانداران موظف است و اگر واکنش نشان می داد به او می تاختند که معاون رئیس جمهور روحانی دلسوز سگ هاست!
تجمع اعتراضی به سگ کُشی در پارک پردیسان
چرا ارزش پلنگ از سگ ولگرد خیابانی در افکار عمومی کمتر است؟ پلنگ را نمی شود مثل سگ پرورش داد، تکثیر کرد و دست به اصلاح نژادش زد. یوزپلنگ و خرس و باقی حیات وحش هم تقریباً در اسارت زاد و ولد موفقی ندارند. پس چرا بخشی از جامعه نسبت به سگ ها این همه واکنش های همدلانه نشان می دهد اما حساسیت چندانی در خصوص خبرهای خوب و بد درباره پلنگ نیست؟
برخی می گویند حیوانات خانگی(پت) بازار اقتصادی پر و پیمانی پشتش دارد اما پلنگ نگون بخت یا خرس آواره از این بخت برخوردار نیست. برای همین در سکوت کُشته می شود و در بی خبری رو به انقراض می رود اما سگ باید بماند چون مُشتری دست به نقد دارد و کلینیک های دامپزشکی هر روز رشد بیشتری پیدا می کنند و حتی عمل های جراحی زیبایی برای سگ ها هم دارد متداول می شود. این یعنی یک چرخه اقتصای سودآور.
این نوشتار در پی سگ ستیزی نیست که همه ما آفریده های خداوند هستیم اما می شود همان پرسش را تکرار کرد که چرا پلنگ و یوزپلنگ و خرس و کارکال و ... اینقدر حامی یکدست و پای کار ندارند؟ اگر سگ کُشی آزاردهنده است- که هست- چرا گونه هایی که ارزش زیستی آنها صدها برابر است و اگر مثل شیر ایرانی و ببر مازندران منقرض شوند امکان احیای آنها دیگر میسر نیست این همه از بذل محبت دوستداران محیط زیست محرومند و فقط عده بسیار اندکی اخبار آنها را دنبال می کنند و حاضرند در تجمع ها و نشست هایی که در خصوص آنها شکل می گیرد حضور پیدا کنند؟
کمی عجیب نیست؟
چون خیلی چیزها ارزشش را از دست داده
عجیبه که با خیلی سر جنگ داریم و ترکش های این جنگ بیشتر اوقات به طبیعت میرسه به حیات وحش میرسه ...