مازن هواشم- اهواز / شرق
شش سال پیش در حال گذر از حاشيه ساحلي رودخانه كارون صدایی ناواضح مرا با مراسم صابئین مندایی آشنا کرد، نزدیک که شدم، خیل عظیم سفیدپوشانی که در گرمای طاقتفرسای اهواز در حال انجام فرایض دینی بودند، توجهم را جلب و به وجدم آورد.
پيش از اين تا حدودي درخصوص دین و آداب و سنن منداییهاي مقيم شهر اهواز اطلاعاتي را كسب كرده بودم، اما بهطورحتم حضور در مراسمی با قدمت چندهزارساله لطف دیگری داشت.
قوم صابئین مندایی پیروان حضرت یحیی هستند که نزدیک به هزارو ٩٥٠ سال پیش به دلیل اذیت و آزار مردم اورشلیم بهسوی بینالنهرین مهاجرت کردند و در شهرهای بغداد، بصره، عماره، خرمشهر، هویزه و شوشتر مستقر شدند.
مراسم صابئین با شور بسیاری همراه است، آن روز برای اولینبار از نزدیک شاهد مراسم غسل تعمید صابئین بودم، دوست داشتم نزدیکتر و با آنها همکلام شوم تا عطش کنجکاویام را سیراب کنم، حس میکردم در زمان سفر کرده و به هزاره قبلی بازگشتهام، من تنها در میان جمعیتی با رداهای بلند و سفید ایستاده بودم، بوی کندر سوخته فضا را پر کرده بود، صدای روحانیای که در حال برپایی مقدمات غسل تعمید بود به گوش میرسید، دستم را به نشانه سلام و ادای احترام بالا بردم، سعی داشتم به نحوی اعلام حضور کنم، روحانی که مرا دیده بود به سمتم آمد، از آیین آنها پرسیدم، شمرده جوابم را داد، باز هم سؤال داشتم، اما وقت کم بود و اشکندا چهیلی روحاني به ادامه مراسم پرداخت.
لباس تعمید منداييها یا همان «رسته» از پنج تكه شکل گرفته است كه تعمیدشونده و روحانی به تن میكنند. روحانیون از اوایل صبح بوثههایی(آیه) را برای پاکسازی محیط تعمید از پلیدیها میخوانند، آنها عصایی از چوب درخت زیتون را در دست میگیرند و پارچهای را به شکل تاج بر سر خود میگذارند و انگشتری به نام «شوم یاورزیوا» را در انگشت دارند. شخص تعمیدشونده از سمت راست روحانی وارد آب شد و پشتسر وی قرار گرفت، روحانی سهبار به سر و صورت او آب پاشید، تعمیدشونده سهبار در آب فرو رفت و نزدیک روحانی شد، روحانی اِکلیل یاس که در انگشت کوچک دست راست وی است را برداشت و زیر عمامه آن قرار داد که به معنای منورشدن ذهن آن شخص است، سپس سهبار پیشانی وی را مسح کرد که به معنای سه فرشته هیبل زیوا (جبرئیل) و شیتل و اُنش است.
مندائی ها در رود کارون در اهواز
منداییان در طول حیات تاریخیشان همواره در جامعهای زیستهاند که تحت سیطره غیرهمکیشان آنها بوده است و این مسئله باعث شده تا با اعمال فشارهای گاهوبیگاه از جانب جوامع مختلف مواجه شوند. اعمال چنين فشارهايي از ديرباز پيروان اين دين را تحتتأثير خود قرار داده، بهگونهاي كه در زمان سکونت در فلسطین فشارهای کلیمیان آنها را ناچار به مهاجرت به بینالنهرین میکند و در هزار و ٤٠٠ سال اخیر نيز در سرزمینهایی تحت حکومت حکام مسلمان کموبیش با فشارهای همگونساز جامعه کلی مواجه بودهاند. همگونسازی به معنای حذف فرهنگی یک گروه است.
با درنظرگرفتن چنين فرازوفرودهايي منداییان سخت در حفظ هویت مجزای خود کوشیدهاند و در طی قرنها از این هویت پاسداری کردهاند و همچنان از آن پاسداری میکنند. به نظر میآید که شرایط چند دهه اخیر که دربرگیرنده جنگ، انقلاب، مهاجرت و فرایند جهانیشدن است، تغییرات سریعتری را بر منداییان تحمیل کند، همانطور که بر تمام فرهنگها و اقوام دیگر این تغییرات سریع را تحمیل کرده است.
شاید چالش آینده منداییان مانند تمام گروههای دیگری که بر داشتن هویتی مستقل پافشاری میکنند، چالش هضم این تغییرات به قسمی باشد که احساس گسست هویتی پدید نیاید. این عملی است که صابئین تا امروز در انجام آن موفق بودهاند و حال باید منتظر آینده بود.