در اين مدت هم كسي با ما در اين مورد تماس نگرفت كه بخواهد اجازه بگيرد. من حتي براي پيگيري مسئله به ارشاد رفتم. آنها با اطمينان گفتند اين فيلم‌ها اصلاً ربطي به زندگي شما ندارد.

پسر ناصر محمدخانی از عطشانی و «یادم تو را فراموش» شکایت می‌کند.

به گزارش تماشاگران امروز، دوباره ناصر محمدخاني خبرساز شده است. ستاره جنجالي سابق فوتبال ايران كه حاشيه‌هاي زندگي شخصي‌‌اش، ماجراي فوت لاله سحرخيزان و قصه پيچيده شهلا جاهد بارها رسانه‌اي شده، دوباره خبرساز شده. او كه همين حالا دو فيلم با الهام از ماجراي زندگي‌‌اش ساخته شده، دوباره در رأس اخبار حوادث قرار گرفته و مدام درباره زندگي شخصي‌‌اش مي‌نويسند. از ماجراي ربوده شدنش توسط خانواده همسر جديدش. از اينكه اين خانم از دوستان شهلا بوده و اينكه 35 ميليون تومان از ناصر طلب داشته يا اينكه ناصر گفته پول‌هايش در بانك پلاسكو سوخته و خبرهایی با اين مضمون.

همه اينها و البته ماجراي فيلم‌هايي كه درباره زندگي‌‌اش مي‌سازند، بهانه‌اي شد تا با علي محمدخاني، پسر 25 ساله ناصر همكلام شويم و او از گلايه‌هايش بگويد. گلايه‌ها درباره مشكلات پدر و البته مهمتر از آن سوءاستفاده از داستان فوت مادرش و ماجراي زندگي پدرش در فيلم‌هاي «خشم و هياهو» و «يادم تو را فراموش».

*فوتبال را کنار گذاشته‌اي؟

تمرين مي‌كنم. هر سال منتظرم كه شايد سال بعدش اتفاقي بيافتد. بازي هم مي‌كنم اما خب ديگر 25 ساله شده‌ام.

*برادرت، عرفان چطور؟

عرفان كه انگلستان است و ادامه تحصيل مي‌دهد. من بيشتر در ايرانم و پيش پدرم. عرفان در كالج فوتبال بازي مي‌كند اما بعيد مي‌دانم حرفه‌اي بازي كند.

*در جریان خبرهاي جديد درباره حاشيه‌هاي دوباره زندگي پدرت هستی؟

اگر با خودش صحبت كنيد مي‌توانيد بهتر از مسائل با خبر شويد. فكر مي‌كنم بعد از دربي درباره اين چيزها حرف بزند، چون مي‌دانم خيلي حرف براي گفتن دارد. او تمام اصرارش اين بود كه موضوع رسانه‌اي نشود اما متأسفانه باز به روزنامه‌ها رسيد و بحث‌هايي مطرح شد كه با واقعيت ماجرا فرق دارند. راستش ما نمي‌خواستيم اين موضوع رسانه‌اي شود. فعلاً تصميم گرفته‌ايم سكوت كنيم تا پرونده مسير قانوني‌‌اش را طي كند، اما هر روز اخباري منتشر مي‌شود كه واقعيت ندارند.

*خب دوباره اين ماجراي آدم‌ربايي خيلي حساس شده...

متأسفانه موضوع كمي پيچيده شد و سروصدا كرد. ولي حتماً خود پدر درباره‌اش صحبت خواهد كرد و فكر كنم بعد از دربي اين كار را بکند.

*تو اين مدت پيش پدر بوده‌اي؟

بله اين مدت با هم بوديم و خدا را شكر حالش هم خوب است. ولي سخت درگير پرونده است تا حقايق مشخص شود.

* اين حاشيه‌هاي جديد پرونده خيلي سروصدا كرده است. اينكه متهمان ادعا كرده‌اند از پدرت چك داشته‌اند يا اينكه گفته‌اند پدرت گفته پول‌هايش در بانك پلاسكو سوخته و...

نه همه اين حرف‌ها بهانه است. راستش من اصلاً قصد ندارم خيلي به اين مسئله ورود كنم. اينها پولي ندارند و اگر داشتند كه بابا را نمي‌گرفتند با آن وضع. ماجرا اصلاً چيز ديگري است و چك‌ها هم بهانه‌ است. اصلاً اين چك‌ها مال پدرم بوده... ولش كن فعلاً پرونده باز است و بهتر است بگذاريم پدر خودش درباره این ماجراها حرف بزند.

*در جشنواره فيلم فجر امسال و پارسال چند فيلم از روي زندگي ناصر محمدخاني و مادرت و اين ماجراها ساخته شده. نسبت به اين فيلم‌ها واكنشي نداري؟

صد در‌صد واكنش نشان خواهيم داد. راستش من اصلاً راضي نيستم. پدرم كه يك مدت با همين افراد مشكلاتي داشت و نتوانست پيگري كند ولي من واقعاً از اين كار دلخورم و پي ماجرا را هم گرفته‌ام. البته اين فيلم‌ها را نديده ام اما وقتي همه مي‌گويند درباره زندگي ماست، حتماً يك چيزي هست ديگر. صددر‌صد مسئله را پيگيري مي‌كنم. مي‌خواهند درباره زندگي ما فيلمي بسازند، اقلا باید از ما يك اجازه بگيرند.

*يعني اصلا با شما درباره فيلم حرفي نزدند؟

نه. در اين مدت هم كسي با ما در اين مورد تماس نگرفت كه بخواهد اجازه بگيرد. من حتي براي پيگيري مسئله به ارشاد رفتم. آنها با اطمينان گفتند اين فيلم‌ها اصلاً ربطي به زندگي شما ندارد. اما وقتي فيلم «يادم تو را فراموش» پخش شد يا در تبليغاتش، همه گفتند ربط به ماجراهاي زندگي ما دارد. وقتي اينقدر قصه نزديك است كه همه چنين حرفي مي‌زنند، چطور از ما اجازه نمي‌گيرند؟

*گفتي رفته‌اي ارشاد؟ پيش كدام مقام مسئول رفتي؟

من هنوز موفق نشده‌ام فيلم «يادم تو را فراموش» را ببينم اما همه مي‌گويند قصه زندگي خانواده ما را ساخته‌اند. همان قبل جشنواره كه موضوع ساخت فيلم رسانه‌اي شد، رفتم وزارت ارشاد و با آقاي فرجي كه مسئول پروانه نمايش است، صحبت كردم. ايشان با اطمينان گفتند فيلم اصلاً ارتباطي به ماجراي زندگي پدرم ندارد. ولي از همان شروع جشنواره همه دارند چيز ديگري مي‌گويند. الان همه مي‌گويند كل قصه، ماجراي زندگي ما و پدر است. به نظر من اين كار اصلاً درست نيست و حتماً برخورد خواهيم كرد.

تماشاخانه