۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۴۹۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۱ - ۲۸-۰۴-۱۳۹۶
کد ۵۴۹۷۹۵
انتشار: ۱۸:۱۱ - ۲۸-۰۴-۱۳۹۶

علیرضا افتخاری درباره بغل کردن احمدی‌نژاد: طناب خریدم که خودکشی کنم/ سوپرمارکت محل به من جنس نمی‌فروخت/ آژانس به من ماشین نمی‌داد/ جوری بود که اصلا نمی‌توانستم از خانه خارج شوم

یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که... بابا بوسیدن یک بار، دو بار.
عصرایران - علیرضا افتخاری در مصاحبه با ماهنامه تجربه گفت:

- شما رسانه‌ها هستید که باید حق را به حق‌دار برسانید. در حالی که هیچ یک  جرات نداشتید وارد این مساله شوید، چون یک طرف قضیه شجریان ایستاده. پس از انتشار آن نامه، هیچ کسی جرات نداشت بیاید به آقای شجریان بگوید چرا جواب آشتی طلبی افتخاری را ندادی؟ شما‌ها همه تان جزو مافیاید- چه کسی جرات دارد به آقای شجریان بگوید بالای چشمت ابروست یا فلان کارت اشتباه است؟

علیرضا افتخاری درباره بغل کردن احمدی‌نژاد: طناب خریدم که خودکشی کنم/ سوپرمارکت محل به من جنس نمی‌فروخت/ آژانس به من ماشین نمی‌داد/ جوری بود که اصلا نمی‌توانستم از خانه خارج شوم

- آقای احمدی‌نژاد جوری خودش را به آغوش من انداخت که انگار من یوسف گم گشته ایشان بودم. یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که... بابا بوسیدن یک بار، دو بار... جمله بعدی ام را امیدوارم جرات انتشارش را داشته باشید، ولی من طناب خریده بودم خودکشی کنم. فشار بدی روی من و خانوادهام بود. فرزند کوچکم فهمید و گریه کرد و گفت: «بابا نکن».

 سوپرمارکت محل به من جنس نمی‌فروخت! آرایشگر محل ما می‌گفت آقا وقتی شما روی این صندلی می‌نشینید دیگر هیچکس به مغازه من نمی‌آید و عذرخواهی می‌کرد و مؤدبانه می‌گفت دیگر نیایم. آژانس به من ماشین نمی‌داد.

زندگی شخصی من در آن سال‌ها جوری بود که اصلا نمی‌توانستم از خانه خارج شوم.آن هجمه‌ها در همه این سال‌ها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند. حرف آخرم هم این است که آقای احمدی نژاد خیر نبینید و قطعا خیر نخواهند دید. در این موضوع شک ندارم. چون من حقم این نبود. من بعد از ۳۰ سال خواندن با تمام وجود، این حقم بود؟ بعد از سی و خرده‌ای سال این حق من و خانواده‌ام نبود.

منبع: ماه‌نامه تجربه-شماره 51
ارسال به دوستان