عصر ایران؛ جعفر محمدی* - "ملت ایران" کدام است؟ آنان که قبل از ظهر روز نهم دی 1396 در مصلای تهران و برخی شهرها گرد هم آمدند و بر حمایت از نظام تأکید کردند یا آنان که بعد از ظهر همان روز در تعدادی از شهرها تجمعات اعتراضی تشکیل دادند و حتی علیه مقامات نظام هم شعار دادند؟
واقعیت این است که هر دوی اینها ، به علاوه گروه سومی که نظاره گر نزاع هستند، "ملت ایران" اند. بحث درباره این که کدام اکثریت و کدام اقلیت هستند هم نیست؛ مهم این است که طیف های فکری و سیاسی متعددی در میان ملت ایران وجود دارند که هیچکدام را نمی توان نادیده گرفت یا بر دیگری برتری داد.
به اعتراضات چند روز اخیر و رادیکال ترین معترضین می پردازم که خواهان سرنگونی نظام هستند؛ به فرض که هدف آنان محقق شود؛ آنگاه همین وضعیت کنونی از زاویه ای دیگر تکرار می شود و "اصحاب قبل از ظهر 9 دی"، نادیده گرفته می شوند و اعتراض می کنند و سرکوب می شوند، درست مانند الان که "اصحاب بعد از ظهر 9 دی"، معترض هستند.
عکس:خبرگزاری فارس
تکرار یک بازی، با عوض شدن طرفین بازی، به حل مسأله منجر نمی شود و به راستی تا کی می خواهیم با یکدیگر نزاع کنیم و از قافله رقابت جهانی عقب بیفتیم؟
مشکل اصلی جامعه ما این است که یک گروه از مردم و جریان سیاسی آنها، گروه های دیگر را به رسمیت نمی شناسد. به همین خاطر است که به گروهی مجوز می دهند که قبل از ظهر 9 دی، تجمع کنند و صدا و سیما هم شعارهایشان را پخش مستقیم می کند ولی برای گروه دیگر، خبری از مجوز نیست و آنها با پلیس ضد شورش مواجه می شوند و در نهایت، کار از اعتراض مدنی و در چارچوب قانون فراتر می رود و به تخریب اموال عمومی و ضرب و شتم می رسد.
عکس: روزنامه جامعه فردا
هر که از واقعیت گریخته، هلاک شده است؛ واقعیت این است که هیچ کدام از تفکرات و رویکردهای سیاسی مردم ایران، قابل حذف نیستند. غلبه مطلقی هم در کار نیست که اگر بود، حوادث روزهای اخیر در شهرهای مختلف ایران روی نمی داد.
پس وقتی دیدگاه های مختلفی وجود دارد که هیچ کدام هم از بین رفتنی نیستند، دو راه بیشتر وجود ندارد:
راه نخست این است که صاحبان دیدگاهی که قدرت رسمی را در دست دارند، دیگران را انکار و کنترل کنند که نتیجه اش، بردن آتش به زیر خاکستر است و انفجار آتشفشان در زمانی که همه غافلگیر شوند.
این غیرعقلانی ترین و خیانت بارترین روش است.
راه دوم اما، همزیستی مسالمت آمیز صاحبان دیدگاه ها در کنار یکدیگر است و این، شدنی نیست جز با "گفت و گوی آزاد و مستمر ملی".
ایران امروز، به گفت و گو نیاز دارد؛ بین اصحاب قبل و بعد از ظهر 9 دی، آنچه باید حکم کند، زبان و قلم است نه آتش و باتوم.
جمهوری اسلامی، برای صیانت از خود، کشور و مردم باید زمینه گفت و گوی ملی را با حضور همه دیدگاه های موجود در کشور فراهم و امنیت گفت و گو کنندگان را فراهم کند.
پیش شرط ورود به این گفت و گوها نیز باید این باشد که همه به نتایج آن که از سوی مردم تعیین می شود، پایبندی عملی داشته باشند.
مردم باید در مسائل اساسی و اختلافی دیدگاه های خود را بیان کنند و به معرض قضاوت و رأی عمومی بگذارند.
در گفت و گوی ملی باید مسائلی مانند اصلاح قوانین، نحوه اداره کشور، تعیین دامنه قدرت نهادها، سیاست خارجی و نوع ارتباط با کشورهای جهان، حدود آزادی های اجتماعی، نظام بودجه، آزادی احزاب و رسانه ها، حقوق مخالفان و ... بدون هیچ تعارف و محدودیتی در منظر عمومی مورد بحث قرار گیرد و در نهایت، مردم ایران به عنوان مالکان ایران در یک رأی گیری آزادانه، آنچه از مجموع گفت و گوها پسند کردند را برگزینند.
این تنها راه متمدنانه برای نجات ایران است چرا که نتیجه روش های کنونی، همین نارضایتی های انباشته شده است که کسی نمی تواند منکرشان باشد و نتیجه ساختار شکنی و حرکات مبتنی بر فروپاشی نیز، هرج و مرج، ناامنی و هدر رفت منابع ملی تا زمانی نامشخص و با نتایجی نامعلوم است.
*صاحب امتیاز و سردبیر عصر ایران
عزیزم وقتی طرف شیشه را شکست و اتش به خیابان کشید باید به اونها بگید اعتراض با زبان و قلم است نه با سنگ و اتش.
جوری متن را نوشته که انگار بعضیا به خاطر برخورد پلیس این کارها را کردند.
وظیفه ایجاد امنیت برای مردم معترض، فقط و فقط با نیروهای امنیتی و انتظامی است.
مگه بقیه کشورها معترض ندارند؟ اونجا هم آدم کشته میشه با گلوله؟!
توجه داشته باشیم که مطابق قانون اساسی مردم حق دارند که بدون حمل سلاح، راهپیمایی مسالمت آمیز داشته باشند و برقرای امنیت این راهپیمایی هم با وزارت کشور هست. در قانون اساسی هیچ حرفی از مجوز برای راهپیمایی مردم نداره (که اگر داشت هم باید اصلاح میشد)!
مردم که صنف خاصی نیستند که بخوان به نمایندگی شخصی یا گروهی نامه بنویسند به وزارت کشور و درخواست مجوز برای راهپیمایی کنند!
تحزب هم که توی ایران اساسا بی معنیه.
ما مدت مدیدی است که میبینیم، بعضی گروه ها و جریانات خاص بدون مشکل، تجمع برگزار میکنند و شعار هم میدهند ولی مردم معمولی که حرفشون و سلیقه شون با این دوستان متفاوته، اساسا میترسند که تجمع کنند چون اولا، خود بخود غیرقانونی میشه و مجوز نداره! ثانیا هر بار که تجمع کردند، به سرعت و با ضرب باتوم، متفرق شده اند.
این وضع تا کی میخواد ادامه پیدا کنه؟! خدا عالمه!
بهترین راه حل اصلاحاتِ البته نه اصلاحات به آن معنایی که در ایران رایج است بلکه اصلاح قوانین وذهمین چیزایی که شما نوشتید.
چه خوشمون بیاد چه بدمون بیاد باید بدونیم که انقلاب عوارض خاص خودشم راه. این دفعه از اون ور بوم میوفتیم.
به رسمیت شناختن مخالف......
مسخره نیست؟! هر وقت مردم اومدن تو خیابون، گفتند فریب بیگانگان رو خوردند! یا از بیرون کنترل، هدایت و سازمان دهی شده اند.
چرا توی انتخابات و راهپیمایی های مختلف که مردم رو لازم دارید و بهشون خط میدهند، اشکالی نداره
حرف شما متین چونکه هر نزاعی آخرش از راه گفتگو حل می شود. اما در عمل و برای این مسئله ای که شما فرمودید عملا همچنین پتانسیل و قابلیتی در درون حاکمیت وجود ندارد.
متاسفانه مقاله شما کاملا جهت دار بود
نه عمل ،نه تفکر ،نه پوشش و....طرف دوم را به رسمیت نمیشناسد، و حتی وجودشان را نیز انکار میکند و آنها را در قالب انگشت شمار آدمهای فریب خورده و نفوذی جای میدهد
دستان رییسجمهور را می بندند بعد انتظار دارند قهرمان شنا شود! مملکت ویرانه شد، دین و مذهب هم مظلومانه به محاق رفت! واقعاً آدم به کجا پناه ببرد!
راه حلهای متمدنانه!!!!
فکر کنم سردبیر داره شوخی می کنه!!!!
کل دشمنان دنیای اسلام (وهابیت و اسرائیل و آمریکا با تمام رسانه های ماهواره ای و شبکه های رسانه ای) این حرکت را آغاز و پشتیبانی کرده و دستورالعمل براشون صادر می کنند و مردم را تحریک می کنند که به خیابون بیایند.
بعد سردبیر یک سایت خبرگزاری مثلا بزرگ تحلیل می کنه که با اینها متمدنانه برخورد کنید و به گفتگو بنشینید!!!!!
شما رویکرد متفاوتی نسبت به مسألهها و مشکلات دارید.
وقتی ما در سنگاپور با یک مشکل مواجه میشیم، مشورت میکنیم. اگر امکان حل اون مشکل و مسأله به نفع ما باشه، پیش میریم و تمام تلاشمون رو میکنیم. ولی اگه متوجه بشیم و تو مشاورهها هم به این نتیجه برسیم که طرف مقابلمون برنده میشه، دیگه مبارزه نمیکنیم و میریم با طرف مقابلمون مشکلمون رو با مسالمت حل میکنیم و وقتمون رو بیشتر از این صرف جنگیدن با کسی که در نهایت برنده خواهد بود نمیکنیم.
ولی وقتی شما با یک مسأله مواجه میشید، اول مثل ما مشورت میکنید. اگر به شما گفته بشه که در این مسأله شما برنده نخواهید شد و برندهی نهایی طرف مقابل شماست، به جای اینکه برید و با طرفتون مشکل رو با مسالمت حل کنید، با زور و پول و اعتقاد و نسل در نسل به مبارزه با اون طرف میرید و برای همین همیشه تعداد مشکلاتتون بیشتر از تعداد راه حلهاتونه!
نسلی که برای خودش و نسلهای بعد از خودش به جای راه حل، مشکلات قدیمی رو به ارث بزاره نمیتونه پیشرفت کنه...