۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۸۷۵۰۴
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۳ - ۳۰-۱۰-۱۳۹۶
کد ۵۸۷۵۰۴
انتشار: ۱۸:۳۳ - ۳۰-۱۰-۱۳۹۶

طرح چند پرسش درباره جشنواره موسیقی فجر

در اول برگزاری هر جشنواره ای پیام های مدیران اعم از وزیر، معاون، مدیر و رییس جشنواره با محتوای نویدبخش شروع یک جریان عظیم و پر از موفقیت را می دهد، اما چرا همین نوشته ها و جملات ارزشمند و پرمحتو به مرحله عمل نمی رسند ؟

سی و سومین جشنواره موسیقی فجر در حالی به پایان رسید که خالی از حاشیه نبود و انتظار می رود رییس این رویداد هنری توضیحاتی دقیق و روشن درباره این مسایل ارایه دهد.

به گزارش مهر، تا ساعتی دیگر با برگزاری مراسم اختتامیه سی و سومین جشنواره موسیقی فجر در تالار وحدت تهران و اجرای چند برنامه موسیقایی، سخنرانی، اهدای جوایز برگزیدگان جایزه باربد و شاید یک یا چند قدردانی برگ دیگری از برپایی بزرگ ترین رویداد موسیقایی کشور آن هم با تغییرات اساسی اعمال شده در سه ساله اخیر رقم می خورد ولی این یک پایان برای آغاز است. چرا آغاز؟ آغاز از این منظر که از فردای برگزاری مراسم اختتامیه، حمیدرضا نوربخش رییس جشنواره می ماند و تعداد زیادی پرسش که در این سه سال حضور او در این سمت بی پاسخ مانده است.

گرچه نمی‌توان منکر زحمات دست اندرکاران این جشنواره شد و اگر از دایره انصاف خارج نشویم فضای مدیریت و اجرای دوره های اخیر به گونه ای بوده که رسانه ها در هر جناحی را نسبت به جشنواره حساس تر کرده و باعث شده این رویداد در کنار جشنواره های عظیم و پر سر و صدایی چون فیلم و تئاتر حرفی برای گفتن داشته باشد، اما در این مجال کوتاه لازم است چند پرسش از مدیران جشنواره پیرامون سه دوره قبلی به ویژه دوره سی و سوم داشته باشیم.

قطعا انتظار پاسخ سریع از رییس جشنواره وجود ندارد اما انتظار می رود در آینده ای نه چندان دور و به دور از هر نگاه فردی و سلیقه‌ای بدانها جواب داده شود. چرا گفتیم «سلیقه‌ای» فقط به این جهت که در برگزاری چنین رویدادهایی نظر شخصی افراد و طرح‌های سلیقه ای زیاد وجود دارد و افراد هر یک مدیریت و سلیقه خود را محق می دانند و دیگران را نفی می کنند.

امروز شنبه ۳۰ دی ماه است و آخرین روز از برگزاری سی و سومین جشنواره موسیقی فجر به مدیریت حمیدرضا نوربخش. حمیدرضا نوربخشی که شاید پاسخ روشنی به برخی از ابهامات جشنواره نداده است اما حداقل مدیری بوده که مانند خیلی های دیگر پشت کسی قایم نشده و در موارد بسیاری همچنان در دسترس بوده است. اما او از امروز تا هفته ها و شاید ماه‌ها باید درباره جشنواره سی و سوم موسیقی فجر پاسخ دهد؛ پاسخ هایی که شاید گره کور ابهامات و حاشیه ها را باز کرده و فضای روشنی را پیش روی جشنواره موسیقی فجر در آینده قرار دهد.

غیبت هنرمندان نسل طلایی موسیقی ایران یا همان هنرمندان قهر کرده از جشنواره در همه حوزه ها طبق قول دو سال پیش مدیر جشنواره، ابهامات موجود در جایزه «باربد» اعم از حضور هسته مشاوران و مدیران جشنواره در بخش اصلی رقابت (از برادران پورناظری تا امیر عباس ستایشگر)، نحوه انتخاب هیات داوران و جزییات داوری آثار، مکانیزم انتخاب آثار شرکت کننده در جشنواره، نحوه انتخاب مدیران و مشاوران بخش های مختلف، خروجی بخش پژوهش جشنواره در مراکز یا مجموعه های علمی به تناسب رویکرد موجود، گزارش مالی انعقاد قرارداد با گروه ها و هنرمندان همه بخش های مختلف حتی بخش پاپ با در نظر گرفتن احترام به حریم شخصی افراد، حضور نهادهایی چون «موسسه توسعه هنرهای معاصر» و «انجمن موسیقی ایران» در جریان مدیریت جشنواره موسیقی فجر، کاهش چشمگیر مخاطبان به ویژه در بخش موسیقی ایرانی نسبت به جشنواره های گذشته، نحوه انتخاب سامانه های فروش بلیت جشنواره، کم توجهی به موضوع اطلاع رسانی و تبلیغات محیطی، انتخاب سالن بی کیفیت و تازه تاسیس «همایش ایرانیان» برای اجراهای بخش پاپ، چرایی به توافق نرسیدن با نهادهایی چون برج میلاد و سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران برای میزبان بخش پاپ، کم توجهی ستاد جشنواره به اجراهای با کیفیت و تاکید روی حضور گروه ها و هنرمندانی که آثارشان بارها روی صحنه رفته است، کم توجهی به کیفیت و نوگرایی در بخش های مختلف و کم توجهی به تولید متمرکز آثار مرتبط با مناسبت هایی چون سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس با استفاده از تجربیات بزرگان این عرصه از جمله مواردی است که حمیدرضا نوربخش باید برای هر یک از آنها پاسخی داشته باشد.

در اول برگزاری هر جشنواره ای پیام های مدیران اعم از وزیر، معاون، مدیر و رییس جشنواره با محتوای نویدبخش شروع یک جریان عظیم و پر از موفقیت را می دهد، اما چرا همین نوشته ها و جملات ارزشمند و پرمحتو به مرحله عمل نمی رسند و این خود حدیثی مفصل است که بی ارتباط با آنچه در این نوشته به آن اشاره شد، نیست.

همچنین در پایان امیدواریم روزی به این مرحله از شفافیت و بلوغ برسیم که رابطه منتقد، رسانه، مخاطب و مدیر به دور از تشنج و بداخلاقی شکل گیرد؛ حلقه گمشده ای که ای کاش هر چه زودتر آن را پیدا کنیم.

ارسال به دوستان