رامین علیزاده
در روزهای پایانی سال همه جا صحبت از عید نوروز و شادمانی است اما از سنتهای ایرانیان این است که در آستانۀ نوروز به مقابر میروند و یاد رفتگان را گرامی میدارند. در این میان شهیدان البته جای خود دارند و هفتۀ پایانی اسفند به یاد شهیدان معطر میشود. یادداشت زیر اما با نگاهی متفاوت و فراتر از کلیشه های رسمی به این موضوع پرداخته است:
راه و مکتب شهدا برپایه های استدلالی متقن استوار است. اهداف و آرمانهایی که آنها خویشتن را پای آن قربانی کردند، آرمان هایی از جنس بقا و موجودیت کشور بود. آن آرمانها نه تنها نزد مردم ایران بلکه نزد افکار عمومی جهان ارزشی بیاندازه دارند.
از همین روست که در قاموس پیروان همه ادیان و ملتها شهیدان به عنوان نمادهای روشنایی و رهایی نگریسته میشوند شمع وجود آنها میسوزد و تا چراغ حیات یک ملت خاموش نشود.
پدیده خانمانسوز جنگ فقط در این صورت است که رنگ قداست به خود میگیرد و کسانی که برای چالش با بی عدالتی و استیلا طلبی و ظلم سلاح دردست میگیرند به عنوان شریفترین انسانها خوانده میشوند و به لقب والای حافظان صلح و ناجیان بشریت مزین میشوند.
امروز شاید برای خانوادۀ بزرگ ایثارگران اتفاقی فرخندهتر از این نباشد که دریابند حقیقت راه و رسم شهیدان آنها به درستی از سوی افکار عمومی درک شده است.
اکنون باید دید چه چیزی مانع این درک عمیق از حقیقت جنگ هشت ساله میشود.
آنچه مسلم است جنگ هشت ساله یکی از مردمی ترین حرکت ها در طول تاریخ بوده است. گرچه در این جنگ نظام سیاسی به صورت همهجانبه درگیر بود اما بار اصلی جنگ بر دوش جمعیت بیشمار جوانان داوطلب بود و مردمی که همۀ سختیها و مشقات جنگ از شهادت فرزندان خویش تا از دست دادن آرامش و آسایش خویش را به جان خریدند.
با این توصیف اولین خطایی که در روایت جنگ بروز میکند و مانع از درک حقیقت آرمانی آن میشود این است که تصویری رسمی از این حرکت مردمی ارائه میشود. همین اشتباه در قرائت جنگ است که امروز متاسفانه باعث شده در برخی محافل تبلیغ و معرفی شهدا به عنوان یک دستور العمل حکومتی و نه یک وظیفه ملی پنداشته شود.
این برداشت نادرست چهره یکی از حقایق مسلم جنگ هشت ساله را مخدوش میکند. برای درک خصلت مردمی و ماهیت ملی بودن جنگ کافی است به ترکیب 220 هزار شهید و دهها هزار جانباز و آزاده نگاه شود.
آنها از میان طبقات و لایه های مختلف جامعه برخاسته بودند و به همین دلیل امروز هر شهر و دیاری از ایران زمین یادگاری از این نسل مجاهدان دارد.
هیچ طایفه و قوم ایرانی نبود که در میدان نبرد با اشغالگران بعثی غایب باشد. حتی در ادبیات ناظران خارجی هم جنگ هشت ساله ایرانی ها عنوان فراگیرترین بسیج مردمی را پیدا کرده است. به فهرست شهیدان و ایثارگرانی که سایر اقوام و اقلیتهای دینی تقدیم انقلاب و جنگ کردهاند نگاه کنید. از میان اقلیتهای دینی جامعه مسیحیان ۹۰ شهید، کلیمیان ۱۱ شهید و زرتشتیان ۳۲ شهید تقدیم کشور و انقلاب کردهاند. باز در فهرست ایثارگران اقلیتهای دینی نام ۲۹۵ جانباز مسیحی، ۳۲۸ جانباز کلیمی و ۲۰۹ جانباز زرتشتی به چشم میخورد.
تفاوت نسل شهدای ایران با کشورهای دیگر این است که ترکیب شهدای ایران خودجوشترین جوانان داوطلب بودند هویت آنها متفاوت از ارتش های مدرن بود که نیروهایش به صورت حرفهای و سازمانی برای جنگها آنها نه حقوقبگیر دولت بودند و هیچ یک از عناصر تشویق و اجبار که در ارتشهای دنیا برای اعزام نیرو به کار گرفته میشود در شهدای ما نبود نه این که برای ترفیع و تابع فرمان و اجبار به میدان گام نهادند.
نگاه کلیشهای این است که بزرگداشت شهدا را به فقط به یک سازمان و نهاد محدود کنیم. همه نهادها به ویژه سازمانهایی که دست اندرکار تعلیم و تربیت و آموزش جامعه هستند مسؤولیت دارند.