۰۵ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۰۰۸۶۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۵ - ۰۸-۰۱-۱۳۹۷
کد ۶۰۰۸۶۲
انتشار: ۱۱:۵۵ - ۰۸-۰۱-۱۳۹۷
مرور سال کهنه؛ 12 ماه- 12 روز/ بخش هفتم

مهر 96؛ همه پُرسیِ پُر‌سر‌و‌صدا در کردستانِ عراق

مسعود بارزانی که می خواست رؤیای پدر را محقق سازد خیلی زود جلوه ای از شعر حافظ را دید: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها...

عصر ایران- مهم ترین خبر مهرماه1396 بی گمان، برگزاری همه پُرسی استقلال در کردستان عراق بود.

مسعود بارزانی موقعیت و فرصت را مناسب دید و گمان برد می تواند به آرزوی دیرینه پدر – ملا مصطفی - جامۀ عمل پوشاند اما نه دولت مرکزی عراق و نه دو همسایۀ اصلی - ایران و ترکیه – روی خوش نشان ندادند و اصرار رهبر کردستان عراق به یک قمار خطرناک تبدیل شد.

ابتدا تصور می شد بارزانی قصد دارد با طرح موضوع همه پرسی امتیاز بگیرد و چند نقطۀ کردنشین و نفت خیز خارج از محدودۀ جغرافیایی اقلیم را که پس از عقب راندن داعش در اختیار گرفته بودند رسما ملحق کند اما هر چه پیغام فرستادند کوتاه نیامد و بر برگزاری همه پرسی اصرار ورزید.


زمانی جلال طالبانی از کرکوک به عنوان قلب کردستان عراق نام برده و حتی تعبیر «قدس» را دربارۀ آن به کار برده بود تا میزان تعلق خاطری را که می بایست در جغرافیا هم جلوه کند یادآور شود.

از این رو برخی حدس زدند بارزانی بحث رفراندوم را پیش کشیده تا دولت بغداد را به سپردن کرکوک به کردستان عراق راضی کند اما داستان انگار فراتر از کرکوک بود؛ رؤیای ملامصطفی.

از یک سو جلال طالبانی رییس جمهوری پیشین عراق و رهبر جناح دیگری از کُردها عملا از صحنه خارج شده و دربرلین آلمان در بستر مرگ بود و توان تکلم نداشت و از جانب دیگر پس از عقب راندن داعش موقعیت خود را در مناطق کُردنشین بیرون محدودۀ رسمی تثبیت کرده بودند.

مهم تر از همه این که بارزانی تصور می کرد ایران و ترکیه چنان بر سر سوریه و ماندن بشار اسد در قدرت اختلاف دارند که به خاطر کردستان عراق دوباره در کنار هم قرار نمی گیرند.

ایران اما رودربایستی های قبلی را کنار گذاشت و پس از پاسخ های منفی بارزانی برای انصراف از رفراندوم استقلال آشکارا موضع گرفت و سه پاره شدن عراق را یک توطئه دانست.

همه پُرسی البته برگزار شد اما استقلال کردستان عراق چنان که از قبل نیز حدس زده می شد تحقق نیافت و مردم منطقه اگرچه با دست های رأی انداز همراهی کردند اما با چشم های خود نگران بودند با بسته شدن مرزها موقعیت قبلی را نیز از دست بدهند.
تنها یک هفته بعد جلال طالبانی رییس جمهوری پیشین عراق و هم او که ناباورانه به جای صدام حسین ساقط شده در بغداد نشست و روابط گرم و نزدیکی با ایران داشت، درگذشت.

این اتفاق درست در روزهایی رخ داد که مقامات ایران ناخرسندی خود از همه پرسی استقلال کردستان عراق را رسما و علنا ابراز می کردند و می گفتند اجازه نمی دهند یک کانون تنش جدید در منطقه شکل گیرد و حتی برخی از سناریوی تشکیل اسراییل جدید سخن می گفتند.

جواد ظریف وزیر خارجۀ ایران اما تحریم هوایی را شکست و به سلیمانیه رفت و در مراسم تشییع پیکرجلال طالبانی شرکت کرد. در حالی که تابوت او نه در پرچم عراق که در پرچم کردستان عراق پیچیده بود و همین سبب شد پخش مستقیم مراسم از تلویزیون بغداد متوقف یا دچار اختلال شود.

دولت مرکزی عراق با یک پارادوکس و به رو بود. از یک طرف باید از اولین رییس جمهوری پس از سقوط صدام حسین تجلیل می کرد که فراتر از کردها چهره ای ملی هم به حساب می آمد و از جانب دیگر در همان روزها با اقلیم کردستان عراق بر سر جدایی اختلاف جدی داشت.

تصور می شد ایران هم گرفتار این پارادوکس یا ناسازواره می شود اما ظریف رفت و از نشستن کنار بارزانی نیز امتناع نکرد و رییس اقلیم کردستان عراق هم سابقۀ ده ها سال دوستی و همکاری و اهمیت بین المللی برگزار مراسم را تحت الشعاع اختلافات آن یک هفته قرار ندهد.

شاید هم بخت با جلال طالبانی یار بود که در رودربایستی با تهران قرار نگرفت و 5 سال آخر را عملا خاموش روزگار گذراند.

هر چند که سلامت خود را بر سر همین آشتی دادن ها ازدست داد. گفته می شد 5 سال قبل و در سال 2012 در جلسه ای شبانه و پر تنش با نوری مالکی نخست وزیر وقت عراق بر سر کم کردن اختلافات میان دولت با اعراب سُنی و نه کُردها دچار حملۀ شدید مغزی شد و چند روز به کُما رفت و او را برای مداوا به برلین بُردند و اگرچه از مرگ جست اما توان تکلم را از دست داد وتنها هر از گاهی نشسته برویلچر دیده می شد.

اگر چه زنده ماند و مدتی عنوان ریاست جمهوری را هم در اختیار داشت اما عملا از صحنه سیاست عراق حذف شد و با خروج او دو اتفاق افتاد: یکی این که در تنش میان سه پاره اصلی در عراق نیروی مورد قبول و احترام هر سه کنار رفت و دوم این که بارزانی در اقلیم بلامنازع شد و هر چه مام جلال به غروب خود نزدیک تر می شد بارزانی زمان را برای طرح ایدۀ رفراندوم مناسب تر می دید و هیچ گاه البته روشن نشد که طالبانی چه موضعی دارد.

اهمیت موضوع برای ایران اما تنها به خاطر مرز مشترک و همسایگی و جنبه های امنیتی و منطقه ای نبود و نیست. در‌هم تنیدگی فرهنگی و اشتراکات فراوان و تعلقات تاریخی احساس متفاوتی ایجاد کرده بود.

تا پیش از اسفند 1353 خورشیدی و توافق الجزایر شاه ایران از ملا مصطفی بارزانی حمایت می کرد اما پس از توافق الجزایر مرزها را بست و ارسال سلاح را نیز متوقف کرد. ساواک سناریوی انتشار یک مصاحبه به نام ملا مصطفی را که در ایران و در عظیمیۀ کرج زندگی می کرد به اجرا گذاشت که در آن تصمیم شاه را ستوده و خود را بازنشسته کرده بود. ملا مصطفی اما پس از چندی رهسپار آمریکا شد و مواضع بعدی او نشان داد آن مصاحبه ساختگی بوده هر چند دربارۀ آن سخن نمی گفت. آمریکا هم حمایت های خود را قطع کرد.

بارزانیِ پدر که احساس می کرد شاه از پشت به او خنجر زده از انقلاب ضد سلطنتی در ایران حمایت کرد و پس از پیروزی انقلاب قصد داشت به ایران بازگردد اما بیماری مجال نداد و در اسفند 1357 پیکر او را به ایران آوردند. در جنگ با صدام حسین هم طبعا کردهای عراق در کنار ایران قرار گرفتند. هر چند که جناح طالبانی با تهران هم سو‌تربود. جنگ هشت ساله پایان یافت و با خروج از وضعیت تنش و جنگ با عراق وضعیت کُردها هم دوباره رو به ابهام گذاشت.

با حملۀ بوش پدر به عراق صدام البته ساقط نشد اما کردستان را از کنترل دولت مرکزی خارج ساخت و جای مسعود بارزانی محکم تر شد تا 12 سال بعد که بوش پسر کار نیمه کارۀ پدر را تمام کرد.

وقتی بوش پسر کار نیمه کارۀ پدر را تمام کرد و صدام حسین را برانداخت بارزانی پسر نیز به این فکر افتاد که رؤیای پدر را محقق سازد و کردستان را جدا کند اما یک نکته را فراموش کرده بود. این که در تمام سال های گذشته اگر ایران از کردستان عراق حمایت می کرد به این خاطر بود که همواره با بغداد مشکل داشته اما هنگام برگزاری رفراندوم و پس از قرن ها دولت شیعی در بغداد بر سر کار بود و هست.

همه پرسی انجام شد اما اندک زمانی بعد در عملیاتی برق آسا کرکوک از کُردها بازپس گرفته شد تا رفراندوم گران تر از آنچه بارزانی تصور می کرد تمام شود.

با این حال تهران آتش تبلیغاتی علیه بارزانی را متوقف کرد زیرا پیوندهای فرهنگی همچنان عمیق است و کردستان عراق به ایران فرهنگی تعلق دارد. شاید جواد ظریف هم در مراسم تشییع جنازۀ جلال طالبانی به نشانه های پرچم کردستان عراق می اندیشید که با تاریخ و فرهنگ ایران اشتراکات فراوان دارد.

برای آن که تمام بخش هفتم مرور سال کهنه به ماجرای رفراندوم کردستان عراق محدود نشود به دو اتفاق مهم و خبر ساز دیگر در مهر ماه 96 نیز می توان اشاره کرد.

اولی زمزمۀ تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی بود که چون از زبان دو سه نمایندۀ نزدیک به طیف علی لاریجانی بیان شد این شایعه درگرفت که سناریوی اوست تا ریاست جمهوری بعدی را بی دغدغۀ کسب رأی مستقیم که نامطمئن و نابرخوردار از حمایت اصلاح طلبان می بیند به کف آورد اما بعدتر روشن شد پرسش یک خبرنگار پارلمانی بوده نه هدایت شده.

دومی موضوع عضویت یک زرتشتی در شورای شهر یزد و تعلیق او پس از انتشار نظری از شورای نگهبان که به چالشی بدل شد که هنوز هم حل نشده است.

ناگفته نماند که بحث ماندن یا نماندن آمریکا در برجام و تصمیم نهایی دونالد ترامپ در این ماه نیز خبرساز بود. چندان که در هفتۀ نخست فرورین 97 نیز چنین است و همه می خواهند بدانند در 22 اردیبهشت 97 چه خواهد شد. کثیری دغدغۀ ایران را دارند و قلیلی هم به این سبب می پرسند تا بدانند دلار بخرند یا نه؟!

 

ارسال به دوستان