نگرانی شفیعی کدکنی درباره 4 خانه تاریخی تهران

اخیراً در دیداری که محمد‌جواد حق‌شناس و الهام فخاری، دو تن از اعضای شورای شهر تهران، به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی با محمدرضا شفیعی کدکنی در منزل این پژوهشگر و شاعر معاصر داشته‌اند، درباره‌ میراث شهر تهران و لزوم آموزش حفظ بافت تاریخی آن گفتگو‌هایی صورت گرفته است.

ایلنا نوشت: الهام فخاریدر این‌باره گفت: دکتر شفیعی‌کدکنی در این جلسه خرید و حفظ چند خانه قدیمی در تهران را به ما پیشنهاد دادند.

نایب رییس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورا ادامه داد: ایشان نگرانی خود را از وضعیت خانه‌های فرهیختگان و میراث تاریخی تهران ازجمله خانه استاد هوشنگ ابتهاج ابراز داشتند. ایشان از چهار خانه به‌طور مشخص نام بردند و پیشنهاد دادند شهرداری با خرید و مرمت این بناها در جهت نگهداری آن‌ها بکوشد.

وی با ذکر نامِ این چهار خانه افزود: در وهله‌ی اول، استاد شفیعی نگرانِ خانه ارغوانِ هوشنگ ابتهاج بودند. از دیگر خانه‌هایی که ایشان نام بردند، منزل خانواده امین‌الضرب، منزل زین‌العابدین مؤتمن، و منزل دکتر ابوالقاسم تفضلی بود. ایشان تأکید داشتند که اگر شهرداری می‌تواند این خانه‌ها را خریداری کند که به نوعی حفظ میراث فرهنگی کشور است.

این عضو شورای شهر تهران؛ با اشاره به دیدار پیشینی که با هوشنگ ابتهاج داشته، گفت: در دیدار قبلی‌ای که با استاد ابتهاج داشتیم نیز بحث خانه ایشان مطرح شد و من این موضوع را در کمیسیون هم اعلام کردم. این وظیفه ماست که شرایط رایزنی برای عملی کردن خواسته‌های بزرگانی چون استاد ابتهاج و شفیعی کدکنی را فراهم کنیم. در کمیسیون با همت آقای حق‌شناس تلاش خواهیم کرد که با خریداری، مرمت و حفظ این خانه‌ها به شناخت و نگهداشت میراث شهر جامه عمل بپوشانیم.

وی در پایان متذکر شد: روز گذشته، کارگروه موزه‌ها برگزار شد و طرحِ این خانه‌ها، با آقای دکتر شجاع‌‌پوریان (معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران) مطرح شد.

گفتنی است؛ خانه‌ی ارغوان هوشنگ ابتهاج خانه‌ای دو طبقه با آجرهای قرمزرنگ است که در میدان فردوسی قرار دارد. این خانه به دلیل وجود درخت ارغوانی که سایه شعر معروف ارغوان را برای آن گفته است، «ارغوان» نام گرفته که در حال حاضر دفتر یک شرکت سیمانی شده است. یلدا ابتهاج (دختر شاعر) این روزها پیگیر امور خانه ارغوان است.

حمایت تمام‌قد وینفرد شفر از آبی‌پوشان؛ «هرگز نگفتم استقلال شانس قهرمانی ندارد»

تماشاخانه

یلدا و قصه‌ی یکی شدن ما..! (فیلم)

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

فیلم های دیگر