بهمن کشاورز- شرق
1- در مورد مجازات «سلب حیات» در حقوق کیفری اسلام باید توجه کرد: سلب حیات گاه در مقام قصاص است و گاه در سایر موارد. آنجا که بحث قصاص مطرح باشد، دَوَران امر بین نفی و اثبات است. یعنی یا با دفاع متهم قصاص به کلی منتفی یا عینا اجرا میشود. یعنی حالتی که مثلا حکم قصاص با اعمال کیفیات مخففه به زندان تبدیل شود، وجود ندارد. البته ممکن است نتیجه دفاع متهم تغییر عنوان جرم، مثلا از قتل عمد به شبهعمد یا خطایی باشد که باعث تبدیل قصاص به دیه خواهد شد. اما در سایر موارد سلب حیات ممکن است رویدادهای دیگری را شاهد باشیم؛ مثلا در محاربه یکی از مجازاتهای چهارگانه اعدام و قاضی در تعیین آن یا سه مجازات دیگر مخیر است.
2- آنچه مسلم است در کلیه مواردی که مجازات سلب حیات تعیین میشود، ازآنجاکه تعیینکننده مجازات انسان است و در معرض خطا و نسیان است، هرگز نمیتوان یقین داشت که حکم صددرصد صحیح صادر شده است. شاید به همین علت است که خداوند پس از اعلام حکم قصاص فرموده که عفو نیکوتر است و در مورد حدود نیز قاعده «دراء» را مقرر داشته که بهموجب آن بروز کوچکترین شبهه و تردید موجب سقوط حد میشود.
3- پس از کشف دیانای و استفاده از آزمایشهای مبتنی بر آن در جرائم علیه اشخاص، چند سال پیش آماری داده شد درخصوص اینکه در ایالات متحده آمریکا حدود 200 مورد از مجازاتهای اعدام اجرا شده اشتباه بوده و فرد معدوم مرتکب جنایت مورد نظر نشده بوده است. بنابراین به نظر میرسد در تعیین مجازات سلب حیات باید نهایت دقت و وسواس بهخرج داده شود؛ زیرا این مجازاتی غیرقابل تدارک و جبران است و هیچ مابازای مادی یا معنویای (نظیر اعلام مراتب در رسانهها یا پوزشخواهی از افراد ذینفع) نمیتواند آن را جبران کند.
4- در شرایط فعلی، در بسیاری از کشورها مجازات سلب حیات کلا ممنوع و منتفی یا به موارد بسیار خاص محدود شده است. البته در نظام قضائی اسلام حد قصاص از ضروریات دین است. یک راهحل کوتاهمدت و آنی میتواند بهکارگیری روشهای دقیقتر دادرسی در اینگونه موارد باشد. یعنی از یکسو روش تعدد قاضی در رسیدگی ماهیتی با تعداد هرچه بیشتر قضات اعمال و از دیگرسو مراحل رسیدگی افزوده شود؛ بهنحویکه در حدی که از بشر خاطی و در معرض اشتباه میتوان توقع داشت، جایی برای خطا و اشتباه باقی نماند. والله اعلم.