عصر ایران - همۀ ما از دامانِ مادری به دنیا آمدهایم و از این رو زایمان و به دنیاآوردن فرزند، با همۀ حیرتآوریِ تولد یک انسان، امری عادی است اما همین اتفاق اگر مربوط به زایمان و فرزندآوریِ یک «خانم نخست وزیر» یا رییس یک دولت «در دوران مسؤولیت» باشد به اتفاقی نادر تبدیل میشود.
در آموزشهای رسانهای میگویند اگر آجری از دیوار افتاد «خبر» نیست. اما اگر همین آجر به سرِ رهگذری اصابت کند و جان او را بگیرد به «خبر» تبدیل میشود.
بر این سیاق میتوان گفت اگر همسران یا زنانِ رییسان جمهوران و نخست وزیران زایمان کنند خبری نیست که در رسانهها منتشر شود یا دستکم به خاطر مادر به آن توجه شود اما اگر خانمی که مادر میشود و زایمان میکند خود، رییس جمهور و نخست وزیر یا رییس دولت باشد خبر متفاوت و جالبی است چون زن بودن این مقامات هم تا چندی پیش خرق عادت بود چه رسد به این که حین نخستوزیری زایمان کنند.
نخست وزیر نیوزیلند، نوزاد تازه به دنیا آمده و همسرش
حالا این خانم «جسیندا آردرن» نخست وزیر 38 ساله نیوزیلند است که خبرساز شده چون زمام امور کشور ودولت را به معاون خود سپرد و به بیمارستان رفت و فرزند خود را هم به دنیا آورد و اکنون در مرخصی 6 هفتهای به سر میبرد.
البته او نخستین زن سیاستمدار نیست که در هنگام ریاست دولت زایمان میکند زیرا 30 سال قبل خانم بی نظیر بوتو اولین نخست وزیر زن در یک کشور اسلامی اولین نخست وزیر یا رییس دولت در جهان هم لقب گرفت که هم زمان با ریاست کابینه زایمان کرد و فرزند خود را به دنیا آورد و زایمان خانم نخست وزیر نیوزیلند در عین متفاوت و غیر معمول بودن ، یاد نخست وزیر فقید پاکستان را نیز در ذهن ها تازه کرد. زنی که ریشه ایرانی هم داشت و نامی آشنا برای ایرانیان است و با مرگ تراژیک به چهره ای تاریخی بدل شده است.
یکی از دلایل این پدیده البته این است نسل جدید رهبران دنیا جوان اند و زیر چهل سال سن دارند و خانم آردرن در کنار رهبرانی چون امانوئل ماکرون فرانسوی، ترودوی کانادایی و کورتس اتریشی قرار می گیرد.
احتمالا با خود می گویید این خبر را که «عصر ایران» پیش از این منتشر و به بی سابقه نبودن موضوع هم اشاره کرده بود. به خاطر سابقۀ بی نظیربوتوی فقید ( و به سیاق کلماتی چون مدیره و شاعره لابد فقیده). همین طور است و انگیزۀ این نوشته یک یادآوری تاریخی دیگر است نه بی نظیر بوتوکه در این روزها در خبرها خوانده ایم.
آن یادآوری تاریخی اما نطق پیش از دستور آیت الله محمد علی صدوقی نمایندۀ استان یزد در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی مشهور به خبرگان قانون اساسی در جلسه شصت و سوم این مجلس و در ساعت 15: 15 روز 19 آبان 1358 خورشیدی است.
در آن زمان بحث شرط مرد بودن رییس جمهوری مطرح بود و در نهایت با هوش مندی آیت الله بهشتی به جای کلمۀ «ذکور» که مخالفت هایی را در جامعه برمی انگیخت یا قید نکردن هیچ شرطی که روحانیون سنتی و بعضا در سطح مراجع را ناراضی می کرد تعبیر «رجل سیاسی» را قرار دادند که هم معنی مرد از آن مستفاد شود و هم می توان به معنی شخصیت های برجستۀ سیاسی فارغ از مرد و زن بودن دانست.
آیت الله صدوقی نزدیک به 39 سال قبل و در نطق قبل از دستور خود در میان دلایل مخالفت با ریاست جمهوری یا نخست وزیری زنان، به احتمال « زایمان» هم اشاره می کند:
« ... یکی از رفقا می گفت که همان طور که زن می تواند ولیّ صغیرش شود پس می تواند رییس جمهور هم بشود. حالا این چه حسابی است چون می تواند بچه را باز بکند و پاکش بکند و از کثافت برکنارش بکند و پستان بگذارد در دهانش، پس می تواند رییس جمهور یا نخست وزیر بشود؟
من گمان نمی کنم که این قیاس صحیحی باشد. شما را به خدا کار را بر رهبر دشوار نکنید و برای او زحمت ایجاد نکنید و به علاوه هنوز مردها کار ندارند و بیشترشان بی کار هستند حالا بیایید و فرمانداری را به زن بدهید؟
چطور شده آقای محترم از اولی که خشت دنیا را برپا گذاشتند این همه ساختمان و این همه قنات، این همه اختراع تمام شان به دست مرد بوده در یزد ما قناتی هست که 170 متر طناب می خورد تا برسد به آب. تمام این قنوات – در حدود 24 هزار قنات در یزد وجود دارد- آیا کلنگ کدام یک از این قنات ها را یک زن زده ؟ کدام یک از این ساختمان ها را زن درست کرده؟ حالا چطور شد که پشت میز نشینی را حق داشته باشد و کارهای سنگین را حق نداشته باشد؟ این، یعنی چه؟ اگر می خواهند دوش به دوش مردان کار کنند بنایی هم بکنند و همراه ما قنات هم درست بکنند. کار سنگین برای ما و پشت میز نشستن برای آنها؟
اصلا حالا آمدید و یکی از این زن های شایسته و کامل را به مقام رییس جمهوری و نخست وزیری رساندید و منصوب کردید. یک روز صبح می رویم و می بینیم که نخست وزیری تعطیل است! چرا؟ برای این که دیشب خانم نخست وزیر زایمان کردند. اینها همه برای ما ننگ و عار است. یعنی چه؟ شما را به خدا این را جزو قانون نیاورید...»
سید اکبر پرورش البته اعتراض می کند و می گوید« این جور صحبت کردن صحیح نیست» و آیتالله منتظری رییس مجلس خبرگان قانون اساسی هم تصریح می کند: «آقایان تصدیق نخواستند. مطلبی را که به نظرشان رسید گفتند و الا ما همه قایل به احترام به زنان هستیم و نمی خواهیم بار سنگین بر دوش خانم ها بگذاریم و گرنه حرمت خانم ها محفوظ است و اصلا اگرزن ها نبودند مردها نبودند.»
آیت الله محمد علی صدوقی دو سال بعد ترور شد و به شهادت رسید و نماند تا ببیند چند سال بعد زنی در عین بارداری، نخست وزیر شد و در حین نخست وزیری زایمان کرد و 30 سال بعد تر نیز باز زنی و این بار در نیوزیلند نخست وزیر شد و در همان دوران نخست وزیری زایمان کرد و مایه ننگ و عار نیست و نخست وزیری هم تعطیل نشده و همه به «خانم نخست وزیر- مادر» تبریک می گویند و دفتر و خانۀ او پر از گل شده است.
اتفاقا از این که سیاست مداران زن، مادرانگی و زنانگی داشته باشند استقبال می شود زیرا پاره ای نخست وزیران زن متهم به روحیات مردانه و دوری از ظرایف زنانه و عواطف مادرانه شده بودند.
این توضیح نیز ضرورت دارد که آنچه نقل شد عین جملات آیت الله صدوقی در جلسه 19 آبان 1358 و به نقل از «صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» است در حالی که آقای اسدالله بادامچیان چندی پیش در گفت و گویی ادعا کرده بود شهید صدوقی این سخنان را در پاسخ به ابوالحسن بنیصدر تماینده استان تهران گفته بود چون بنی صدر، دخترش ( فیروزه) را لایق ریاست جمهوری می دانست! نکته ای که از زیان هیچ کس دیگر نشنیده ایم.
مهم تر این که در مشروح مذاکرات قانون اساسی ما با چنین مواجهه ای رو به رو نیستیم و هر چند آقای بادامچیانِ مؤتلفه میتواند ادعا کند این روایت را از فردی و در حاشیه یا با واسطه شنیده اما وقتی کنار ادعای دیگر او دربارۀ عضویت شهید رجایی در مؤتلفه میگذاریم - در حالی که رجایی از عضویت در نهضت آزادی هم در سال 58 استعفا کرده و به عضویت حزب جمهوری اسلامی هم درنیامده بود چه رسد به مؤتلفه و بارها همسرش این ادعا و چند ادعای دیگر او را تکذیب کرده- به خود حق میدهیم به جای اعتماد به روایت آقای بادامچیان به اصل مذاکرات قانون اساسی مراجعه کنیم.
آیت الله شهید صدوقی البته به صدق و صفا شهرت داشت و از منظر سنت سخن میگفت. سنتی که به زنان میگفت اگر میخواهید دوشادوش مردان کار کنید باید قنات هم حفر کنید و حالا هم زنان نخست وزیر میشوند و هم حین نخست وزیری زایمان میکنند و از آن 24 هزار قنات سال 58 هم نمیدانیم چند قنات باقی مانده تا درباره مرد بودن حفر کنندگان صحبت کنیم...
ملّتی که نمی اندیشه،بی خود و بی جهت دنبال یه راه که نمیدونه نتیجه و عاقبتش چی میشه،راه میفته.
سالهای عمرش از بین میره و عاقبت نتیجه به جز بدبختی و فلاکت و تباهی چیز دیگه ای نیست.
#موسی_علینژاد