عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «هنرمند واقعی در تنهایی زندگی می کند. صدری، تنها و ساکت بود و نور می افشاند. عاشق چخوف و اکبر رادی بود و با او دربارۀ تنهایی و سکوت، صحبت می کردیم.»
اینها سخنان اکبر زنجان پور بازیگر و کارگردان تئاتر در آیین تشییع صدرالدین شجره صداپیشه و هنرمند فقید است. مراسم، دیروز دوم تیر 1397 انجام شد و اکنون، صدرالدین شجره یا چنان که دوستانش می خواندند «صدری» در زیر خاک خفته و با هفت هزار سالگان سر به سر شده است.
شجره را خیلی ها نمی شناختند و از این رو تا چهارشنبه شب و هم زمان با بازی ایران و اسپانیا در جام جهانی روسیه، خبر درگذشت او منتشر شد برخی تصور کردند محمد رضا شجریان چهرۀ نام دار موسیقی ایرانی درگذشته است. این اشتباه را کانال خبری یک روزنامۀ حرفه ای هم مرتکب شد و لابد تصور می کردند باید سرعت به خرج دهند و «شجره» را «شجریان» پنداشتند!
جان کلام دربارۀ مجری و گویندۀ متفاوت و باسواد رادیویی همان است که از زبان آقای زنجان پور نقل شد و برای کسانی که اکبر رادی را می شناسند همان تشبیه کافی است تا بدانند صدرالدین شجره چگونه زندگی می کرد.
با این که سخنان قابل تأمل و متفاوتی در مراسم تشییع پیکر هنرمند فقید شنیدیم و در واقع در خبرها خواندیم اما احساس می کنم حق مطلب دربارۀ او ادا نشده و چه بسا بسیاری تصور کنند او تنها یک گوینده بود و نهایت این که چهره ای کناره جو بود و از قیل و قال دنیا سهراب وار دور و درباره تخصص های او ندانند.
چون بیم آن دارم فرصت یادکرد از کف برود بی مناسبت نمی بینم بخشی از مطلب خودم در روزنامۀ شرق (هفتم اردیبهشت 1391) درباره او را نقل کنم.
6 سال قبل شرق، پنج شنبه ها ضمیمه ای منتشر می کرد و نویسندۀ این سطور هر هفته دو «چهره» را در زمینه های مختلف معرفی می کردم.
در شماره ای که هفتم اردیبهشت 1391 منتشر شد یکی از دو چهره را به صدرالدین شجره اختصاص دادم و نوشتم:
«یک شبکۀ تلویزیونی داخلی که به قاعده باید مهجور می ماند اما نمانده سراغ جنبه های روان شناختی در ادبیات نمایشی رفته و احساس اصالت و هویت و نجابت را تازه کرده است.
خاصه هنگامی که اجرا را به صدای آشنای رادیویی سپرده اند. صدر الدین شجره به نسل دوم رادیویی ها تعلق دارد. پس از گویندگان و صاحبان صدایی چون اکبر مشکین، رامین فرزاد و سبکتگین سالور.
با این که در رومانی دندانپزشکی خوانده و در ایران دندانسازی اما گویندگی را از سر عشق برگزیده و از معدود دارندگان درجۀ "مستر کنترل" است. امکانی که پیش از انقلاب برای او فراهم آمد و در اصطلاح رادیویی ها می گویند "ام. سی" دارد. آمیزه ای از فن بیان خوب، توانایی در بداهه پردازی، فرهنگ غنی واژگان و اطلاعات عمومی و مهم تر از همه حس مثبتی که منتقل می کند.
انتخاب صدرالدین شجره به عنوان چهرۀ هفته در حالی که صدای او آشناست اما چهرۀ چندان شناخته شده ای برای عموم نیست برای آن است که بدانیم اگر مجری در این حد باشد باز می توان پای برنامه ای نشست. آیا سطح توقع خود را پایین آورده ایم و از این که مجری و گوینده را در برنامه ای در حد استاندارد ببینیم به وجد می آییم و انگارنه انگار که این استثنا عجیب نیست. آنچه قاعده و قالب و غالب شده و چون سوهان، روح و روان ما را می ساید عجیب است.»
شگفتا که از 6 سال قبل که این مطلب را نوشتم و منتشر شد و تا هنگام مرگ، صدرالدین شجره حضور و ظهور چندانی نداشت و همان ها که قبل تر می شناسندش می شناختندش.
در روزهایی که از در و دیوار صدا و سیما هشتگ و ستاره و مربع میبارد و همه در حال بخت آزمایی و قرعه کشیاند یاد گوینده و صداپیشه ای با سواد که از جنس فرهنگ و هنر بود «خویش کاری» - وظیفه- هر کسی است که از امکان رسانه ای برخوردار است.
افسوسها به جای خود اما نگاهی به شرکتکنندگان در مراسم وداع با صدرالدین شجره نشان میدهد که عرصه خالی نیست و هنر نمایش همچنان از هنرمندان اصیل و دور از قیل و قال بازار بهره میبرد و اگربعضا و نه همه برای گذران زندگی در فیلم هایی کمتر هنری هم بازی کنند اما تا فرصت، دست میدهد در آثار خلاقه نیز هنر نمایی میکنند.
در این نام ها که در آیین وداع با مرحوم صدری حاضر بودند درنگ کنیم احساس میکنیم می توان همچنان امیدوار بود: اکبر زنجان پور، میکاییل شهرستانی، بهزاد فراهانی، فریبا متخصص، حسن فتحی و سهیل محمودی....