عصر ایران؛ جعفر محمدی - اخیراً فیلمی از خوزستانِ سیل زده منتشر شده است که در آن پیرمردی خطاب به استاندار از روند رسیدگی به مردم انتقاد می کند.
پیرمرد که با لهجه عربی حرف می زد، می گوید که آیا فقط به سوریه می رسید؟
با این جمله، ناگهان غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان بر می آشوبد و با عتاب و تندی به او می گوید: «حرف بیربط نزن...آدم مخالف نظامِ بیتربیت» و سپس با پشت دست اشاره می کند و می گوید برو بیرون! (جالب اینجاست که کل قصه در فضای باز و "بیرون" روی داده است و گو این که استاندار فراتر از حلقه و حریم خود را "بیرون" می پندارد!)
هر چند انتقاد آن پیرمرد خوزستانی را وارد ندانیم و انصاف بداریم که در سیل اخیر، همه بخش های نظام از دولت و سپاه و ارتش و هلال احمر و نهادهای مردمی و ... پای کار آمده اند و واقعاً شبانه روز برای امداد و کاهش آلام هموطنان مان تلاش می کنند، ولی باید با صدای بلند از نحوه برخورد زشت و ادبیات زننده استاندار که عالی ترین نماینده دولت در منطقه مصیبت زده خوزستان است، ابراز انزجار کرد.
اگر کارگزاران حکومت موظف اند در هر حالی با مردم محترمانه و متواضعانه سخن بگویند در شرایط بحران که مردم دچار مصائبی چون سیل شده و زندگی شان مختل شده است، باید با زبان نرم تر و پر مهر تری با آنان سخن گفت چه آن که مصیبت دیده را باید تیمار کرد نه آن که نمک بر زخمش پاشید.
حال استاندار خوزستان چه حقی دارد با یک شهروند - که در ادبیات رسمی انقلاب و جمهوری اسلامی "ولی نعمت" اوست - این گونه بی ادبانه و از موضع بالا برخورد کند؟
اگر فردی به نام غلامرضا شریعتی امروز عنوان استانداری خوزستان را یدک می کشد به خاطر وجود خوزستان و خوزستانی هاست و لذا لحظه به لحظه پست و سمت اش را مدیون آنها و از جمله همان پیرمردی است که او را چنین بی ادبانه و تحقیر آمیز از خود راند.
وانگهی آیا جواب نقد یک شهروند، بی حرمتی و راندن اوست یا آن که می توانست با آرامش حرف هایش را گوش کند، با او ابراز همدردی نماید و با چند جمله پاسخی متین دهد و رد شود؟
بدتر از همه این ها، "انگ زنی" استاندار به شهروندی است که حتی نامش را هم نمی دانست. این چه رسم ناپسندی است که هر کس انتقادی می کند فوراً به او انگ و تهمت می زنند و فحش می دهند؟ استاندار از کجا فهمید آن شهروند مخالف نظام و بی تربیت است؟
بس که بسیاری از مسوولان ما عادت کرده اند ارباب رجوع دست به سینه و با لکنت زبان با آنان صحبت کنند، وقتی کسی کمی صدایش را بلند می کند، فوراً بی می آشوبند و به خود اجازه بی حرمتی می دهند و انگ می زنند و فحش نثار می کنند!
خلاصه کلام آن که گفت و گوی استاندار با شهروند خوزستانی، آن هم در میانه سیل و مصیبت که مردم به اندازه کافی زجر کشیده اند، چیزی جز نمایش کم ظرفیتی، هتک حرمت و نمک بر زخم پاشیدن نبود و جا دارد استاندار شخصاً عذرخواهی و جبران کند. از وزیر کشور نیز انتظار می رود تذکری جدی به استاندار خوزستان بدهد تا بفهمد که یک مسؤول چگونه باید با مردم حرف بزند.
نمی تونه فشار رو تحمل کنه استعفا بده.
بگو از چی دفاع کردی ؟؟؟
ولي برچسب زدن به اين راحتي براي يك شهروند مصيبت ديده واقعا" جاي تاسف دارد.
به بنده خدا لطف پر رو دادید.
حرف بی ربط هم که زده.
چرا حرف بی ربط زده؟ حقش بوده بپرسه؟ و وظیفه اش بوده که جوابش را بدهد . شما وقتی مسئولیت را قبول می کنید فقط پول و سمت و قدرت و ... را نباید طلب کنی بلکه باید ظرفیت داشته باشی، تحمل و توان داشته باشی ، توان مدیریت و... داشته باشی
حرف آن پیرمرد مصداق
خرده بر حرف درشت من آزرده مگیر
حرف آزرده درشتانه بود خرده مگیر
است.
هرچند این موضوع کار شریعتی رو توجیه نمیکنه ولی کار اون مرد رو هم توجیه نمی کنه.
متشکریم
حرف بی ربطی نزده که
ادب مرد به از دولت اوست ......
آدم مخالف نظام!
مگه این پیرمرد با اسلحه به مخالفت با نظام حاکم پرداخته؟
به عنوان یک شهروند حقش را مطالبه و سئوال کرده، همین
حقش را باید داد.
یادش نبود خودش هم بیرونه.
طرف میگه نه زمین خراب شده نه خونه م آب گرفتش و میاد از جانب دیگران حرف های بی ربط میزنه