افشین خاصه خان
( مدرس و پزوهشگر ریاضی)
اول/ اهمیت و کاربرد دانش ریاضیات در زندگی، در عصر حاضر برای همگان واضح است. زندگی مملو از مسألههاست و ایدههای خلاقانه برای حل مسائل ریز و درشت در زندگی، عمدتاً از ریاضیات نشأت می گیرد. بنابراین کیفیت آموزش این دانشِ مادر برای خانوادهها بسیار مهم است.
در کشور ما اما هر بحث آموزشی در دوره دبیرستان، کنکور سراسری را در کانون خود خواهد داشت چراکه این آزمون بزرگ تاثیر مستقیمی در سرنوشت فارغ التحصیلان دبیرستانی دارد و دانش آموزان، رشته تحصیلی، شغل و مسیر زندگی شان را با این آزمون تعیین می کنند.
این در حالی است که شیوه ارزشیابی در کنکور باعث شده سرعت در حل مسأله، مهمترین اولویت دانش آموزان باشد.
این نگرش، آموزش ریاضی را تحتالشعاع خود قرار داده آنگونه که دانش آموزان و اولیای آنها، متقاضی یادگیریِ روشهای حل مسائل ریاضی با سرعت بالا شدهاند و آموزش کلاسیک ریاضی را برای کنکور ناکارآمد میدانند.
در راستای این دیدگاه، قانون «عرضه و تقاضا»ی بازار به حیطه آموزش وارد شده و با تغییر ماهیت ریاضی، آموزش ریاضی را از مسیر طبیعی خود خارج کرده و دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است.
تشکیل این بازار پرمشتری، کارشناسان رشتههای مختلف را جذب تدریس ریاضی و حتی نگارش کتابهای متنوع کمک درسی و چهارگزینهای ریاضی با نکتههای پر تعداد کرده است.
اغلب این عزیزان که فارغ التحصیلان رشته های مهندسی یا علوم پایه بوده و با رشته تخصصی آموزش ریاضی آشنائی کافی ندارند، در رسانه ملی، فضای مجازی و همایش های دانش آموزی و ... با مهارت و سرعت بالا (آن چنان که متقاضی می خواهد نه آنگونه که باید باشد) به حل سؤالات چهارگزینه ای میپردازند و به شیوههای مختلف و عجیب گوی سبقت را از هم ربوده و برای جذب مشتری، ثانیه به ثانیه زمان حل سؤالات ریاضی را کاهش می دهند.
در این جامعه، آموزش ریاضی به اندازه ای سقوط کرده است که مدرس از نکته ها و کدهای خود ساخته، شعر می سراید و در قالب آهنگی معروف در همایش ها با دانش آموزان هم خوانی می کند.
طبق آمار منتشر شده از طرف سازمان سنجش، میانگین نمره خام دانش آموزان رشته ریاضی در درس ریاضی از 33.4% در سال 81 به 7% در سال 97 سقوط کرده است. این کاهش در این 17 سال به تدریج بوده و در دهه نود، میانگین یک رقمی شده است و پائین ترین رقم آن 4.6% در سال 94 است.
بدیهی است که عوامل زیادی در این اُفت شریکند اما یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار، رویکرد مدرسان کنکور در دهه اخیر(دهه میانگین های یک رقمی) به تغییر ماهیت ریاضی و خلق نکته ها و کدهای میانبر و آموزش آنهاست. نکته هایی که سؤالات ریاضی خاص توسط آنها با سرعت بالا حل می شوند بدون آنکه اثری از مفاهیم ریاضی در آنها وجود داشته باشد.
در واقع نکته فروشی مدرسان ریاضی همراه با آنتن فروشی صدا و سیما، دست به دست هم داده اند و کمر به نابودی دانش ریاضی داوطلبان و علم آموزش ریاضی بسته اند. محور این تبلیغات آن است که آموزش ریاضی با متد کتاب های درسی زمان بر بوده و حجم عملیاتی زیادی را می طلبد و بهتر است دانش آموزان از روش های میانبر و نکته ها، استفاده کنند.
حجم بالای این تبلیغات در دهه اخیر استقبال دانش آموزان را از کتاب های درسی کاهش داده و به سمت نکته ها سوق داده است و به قول خودشان کتاب ها و پک های آنها پرفروش ترینند.
لذا شایسته است که خالقان نکته ها نتایج ضعیف داوطلبان را هم به عهده بگیرند و تقصیر را به گردن مدرسه و کتاب های درسی نیندازند چرا که به ادعای خودشان، دانش آموزان از منابع آنها استقبال کرده اند.
مشتریان اصلی این بازار را دانش آموزان متوسط و خوب تشکیل می دهند که بیشترین تعداد را نیز دارند و اکثر قربانیان از همین طیف می باشند. این دانش آموزان که میانگین نمره ریاضی آنها در سه سال آخر دبیرستان بین 12 تا 18 می باشد اکثراً نمی توانند در سؤالات ریاضی کنکور، نمره خام بیشتر از 10% کسب کنند.
با نگاهی به آمار سازمان سنجش مشاهده می شود در دهه نود که دهه هجوم نکته ها و کدها به حیطه آموزش ریاضی می باشد حدود 75% شرکت کنندگان رشته علوم ریاضی، 78% شرکت کنندگان رشته علوم تجربی و 89% شرکت کنندگان رشته علوم انسانی نتوانسته اند ده درصد سؤالات ریاضی را پاسخ دهند و این یعنی مرگ تدریجی ریاضی و علم آموزش ریاضی در جامعه.
متأسفانه دانش آموزان کم حوصله و ناتوان از مطالعه که فقط به دنبال فراگیری ریاضی با سرعت بالا می باشند، نکته ها و کدهای خلق شده را تنها منجی خود در عبور از این گذرگاه می دانند و به علم آموزش ریاضی که خمیرمایه حل مسأله هاست، پشت کرده و به دنبال میانبرها می روند تا در مدت زمانی کوتاه بر ریاضیات دبیرستان مسلط گردند و به سرعت تستها را حل کنند غافل از اینکه تکرار نکته ها بدون مفهوم، دانش ریاضی را افزایش نمی دهد و هرچقدر تعداد آنها بیشتر شود فضای فکر کردن برای حل مسأله تنگتر شده و قدرت تحلیل بسیار ضعیف تر می گردد.
مرحوم پروفسور مریم میرزاخانی نابغه عصر حاضر و یکی از مفاخر علمی ایران جمله بسیار زیبائی در توصیف ریاضیات دارد. او گفته است: ریاضیات زیبائیهای خود را به دانش آموزان صبور نشان می دهد. یاد گرفتن و حل مسأله در ریاضیات به صبر و استقامت در تفکر نیاز دارد.
سرعت و دقت بالا در حل مسأله می تواند آخرین مرحله ای باشد که یک دانش آموز با تمرین و تکرار زیاد به آن دست یابد و در واقع نوعی مهارت است نه علم.
دوم/ در ایران رشته آموزش ریاضی با تأسیس دانشگاه فرهنگیان جانی تازه گرفت و رسماً به عنوان رشته ای مستقل معرفی شد.
تلاش های اساتید و دانش آموختگان این رشته در دهه حاضر منجر به نگارش کتاب های جدیدالتالیف ریاضی در دوره های متوسطه اول و دوم دبیرستان گردید که به حق می توان ردپای علم آموزش ریاضی را در لابلای فعالیتهای آن مشاهده کرد.
به نظر نگارنده این کتاب ها به دو دلیل می توانند، داروی شفابخش بیماری باشند که به جان ریاضی و آموزش ریاضی کشور افتاده است:
1) در کتاب های جدیدالتألیف علی رغم کاستی های سلیقه ای و اشکالات جزئی، سعی شده است تا حد امکان مفاهیم ریاضی با اصول آموزش ریاضی نگاشته شود.
در این کتاب ها در مرحله اول، آموزش یک موضوع، با فعالیت آغاز می شود و ماهیت آن به این صورت است که از دانش آموز به صورت هدفمند سؤالاتی پرسش می شود و دانش آموز به ترتیب با پاسخ دادن به آنها، قدم به قدم به کشف مفهوم مورد نظر نائل می گردد. این روش سه مزیت دارد.
اول تفکر مرحله ای و هدفمند را به دانش آموز آموزش می دهد. دوم فضا را برای کشف موضوع، توسط خود او فراهم می سازد و سوم لذت کشف موضوع را به او چشانده و دانش آموز را به تعقیب ادامه مطلب ترغیب می کند و به این ترتیب ماندگاری آن را در ذهن افزایش می دهد.
در مرحله بعد با یک مثال، کاربرد موضوع را در حل مسأله نشان داده و سپس با کار در کلاس، دانش آموز را به حل سؤالات مرتبط با مفهوم مورد نظر دعوت می کند و به این ترتیب فرایند آموزش سادة مفهوم را تکمیل می نماید.
مرحله آخر حل تمرینات در خانه است که در آن مسائل پیچیده تری آمده است تا خلاقیت و ایده سازی دانش آموز را بهبود بخشد. به جرأت می توان گفت کتاب های درسی ریاضی با حوصله تمام و رعایت اصول آموزش ریاضی، مفاهیم ریاضی را آموزش می دهند و از این لحاظ بی رقیب اند.
2) همچنانکه اشاره شد کنکور سراسری در سرزمین ما مهمترین آزمون دانش آموزان به شمار می رود. مطابق پژوهش هایی که از نحوه طراحی سؤالات ریاضی کنکور برای سال های 91 تا 97 توسط نگارنده صورت گرفته است، کتاب های درسی همواره به عنوان یک منبع اصلی، مد نظر طراحان کنکور بوده و طراحی سؤالات به صورت آسان، ترکیبی و پیچیده و حتی چینش آنها با محوریت کتاب های درسی صورت گرفته است.
بر اساس این پژوهش در دهه نود به طور متوسط هر سال حدود 45% سؤالات بدون تغییر ساختار از کتاب های درسی مطرح شده اند که رقمی قابل تأمل است و اکثریت جامعه آموزشی ما از آن بی اطلاع اند.
طبق تحقیقات میدانی که در پژوهشسرای رازی شهر ارومیه در طول سال تحصیلی 97-96 توسط اینجانب به عمل آمد، از 29 دبیرستان متوسطه دوم ناحیه 2 این شهر بطور متوسط از هر مدرسه حدود 30 دانش آموز یازدهم نظام جدید و یا چهارم نظام قدیم در این نظرسنجی شرکت کردند که بالغ بر 95% آنها به پرسش «به نظر شما چند درصد سؤالات ریاضی در کنکور سراسری، بدون تغییر ساختار از کتاب های درسی طراحی می شود؟» پاسخ کمتر از 10% را انتخاب کرده بودند و 85% آنان درسنامه های کتاب های چهارگزینه ای رایج در بازار را منبع اصلی خود برای آموزش ریاضی می دانستند.
در کتاب های رایج چهارگزینه ای ریاضی، روش غالب آن است که تعاریف و روابط مربوط به موضوع با عنوان درسنامه در قالب چند جمله خبری، تیتر وار نوشته می شود و سپس مثال یا مثال هایی از موضوع به صورت مرحله ای و آموزشی حل می گردد و سرانجام انبوهی از سؤالات چهارگزینه ای مطرح می شود که در پایان کتاب یا در کتابی مجزا پاسخ کاملاً تشریحی آن نوشته می شود.
نقطه قوت این کتاب ها نبوغی است که نویسنده در طراحی سؤالات متنوع آن به کار برده است که یک دانش آموزِ مسلط به مفاهیم می تواند با استقامت در تفکر و حل آنها با روش های خودساخته و سپس تمرین و تکرار زیاد به سرعت و مهارتی که مد نظرش می باشد، دست یابد. اما نقدی که می توان کرد آن است که در این کتاب ها کوچکترین فضائی برای فکر کردن و ایده ساختن دانش آموز وجود ندارد و تمامی منفذها برای حل مسأله با افکار نویسنده محترم پر شده است.
درسنامه های اخباری، مثال های حل شده مرحله ای و پاسخ نامه های کاملاً تشریحی و در دسترس، سبب شده است که بازه زمانی دانش آموزان برای فکر کردن روی یک مسأله بسیار کمتر شود و آنها ایده ها و روش های حل نویسنده را به صورت الگوریتمی به خاطر سپرده و تکرار کنند و برای مسأله ای هر چند ساده که ساختاری ناآشنا دارد نتوانند ایده ای بسازند.
بلایی که «ریاضیات در چند ثانیه» بر سر سواد ریاضی دانش آموزان و آموزش ریاضی کشور در دهه اخیر آورده است در آمار منتشر شده از سازمان سنجش قابل مشاهده است.
طبق این آمار هر هفت سال(91 تا 97) کمتر از 2% داوطلبان هر سه رشته توانسته اند نمره خام بالای 50% کسب کنند و بیش از یک سوم شرکت کنندگان هم نمره خام منفی کسب کرده اند و میانگین نمره خام همه شرکت کنندگان در هر سه رشته، یک رقمی است.
علت های زیادی می توان به این آمار و ارقام تأمل برانگیز برشمرد که در این مقال نمی گنجد اما از منظر آموزشی می توان گفت از یک طرف چون اکثر دانش آموزان در مطالعه برای کنکور به کتاب های درسی اعتمادی ندارند و با آنها بیگانه اند، نتوانسته اند سؤالات کاملاً مشابه با آن را (در حدود نصف سؤالات) تشخیص داده و دست کم حل تشریحی نمایند و از طرف دیگر چون به دنبال «ریاضیات در چند ثانیه» بوده و حوصله رفتن به دنبال علت ها را نداشته اند، در اثر اضطراب ناشی از آزمون، نکته ها و کدها را فراموش کرده و قافیه را باخته اند.
در واقع می توان گفت در جامعه ما اقلیت بسیار کوچکی از دانش آموزان ممتاز، مفاهیم ریاضی را به خوبی می دانند و انبوهی از سؤالات چهارگزینه ای را پرتکرار حل کرده و به مهارت و سرعت لازم و درصد ریاضی بالا دست می یابند و متأسفانه پس از چند سال کشور را ترک می کنند.
عده ای دیگر با تکیه بر توان مالی خانواده راهی تحصیل در کشورهای همسایه میشوند و اما بخش بزرگی از این جمعیت آماری که توان خروج کشور را ندارند و در این کشور می مانند و آینده کشور را باید بسازند، اغلب با مفاهیم زیبای ریاضی همچون منطق، تطبیق، مدل سازی، خلاقیت و حل مسأله بیگانه اند تا حدی که ممکن است توانائی حل مسائل ساده پیش آمده در زندگی روزمره را هم نداشته باشند یعنی با مرگ ریاضی و آموزش ریاضی متاسفانه آینده کشور نمی تواند زیبا باشد.
منابع:
- کاش کتاب های درسی را می خواندم / ویژه رشته ریاضی، انتشارات مدرسه، افشین خاصّه خان، 1395
- کاش کتاب های درسی را می خواندم / ویژه رشته تجربی، انتشارات مدرسه، افشین خاصّه خان، 1395
- کاش کتاب های درسی را می خواندم / ویژه رشته انسانی، انتشارات مدرسه، افشین خاصّه خان، 1395
ما بزرژاني همچون خيام ، غياث الدين ، و خواجه نصير و ابوريحان داريم سزوار نيست ...
بسيار ممنون
در اینجا هم این اقای افشین خاصه خان و بزبان انداختن نام ایشان مد نظر بوده و نه ریاضیات
ولی در کنار این کاسبکاریهاتان بنده همچنان بخاطر همان مقالات بیشمار (که نام نویسنده هم ندارد) وبسیار پخته ، کارشناسانه و بی تعصب نگاشته میشود ارادتمند و هوادارتان هستم و میمانم.
چرا خوندن ریاضی واسه قبولی گرافیک؟
چرا خوندن فیزیک واسه مهندسی کشاورزی؟
چرا خوندن شیمی واسه دندانپزشک؟
محصلین اگه دروس مرتبط با حرفه تخصصی آینده رو بخونن راندمان تحصیلیمون بهتر نمیشه؟
مهندس مکانیک فیزیک تخصصی از دبیرستان بخونه
عمران ریاضی بیشتری یاد بگیره
نقاش آموزش رنگ بیشتری ببینه
اصلا پیش زمینه و آمادگی باشه واسه دانشگاه؟؟؟