عصرایران؛ مصطفی داننده- در خرداد ماه، دادستان کرمانشاه اعلام کرد که گرانی اجارهبها، مستأجران کرمانشاهی را به فکر چادرنشینی انداخته است.
احمدصفری، نماینده مردم کرمانشاه در مجلس نیز میگوید که با این وضع اقتصادی، برای کارگری که ٢میلیون تومان درآمد دارد، پرداخت یکمیلیون و ٥٠٠هزار تومان کرایه، خیلی سخت است: «آن کارگر به جز کرایه خانه، قبض آب و برق و تلفن و خرید ملزومات زندگی را هم دارد، تنها کرایه خانه نیست.»
چندی پیش هم برخی از رسانهها اعلام کردند به دلیل گرانی مسکن، استقبال از کانکس و خودروهای کاروان در کشور زیاد شده است.
اخبار این چنین حکایت از فشار زیاد گرانی به مردم است. خیلی دردناک است که خانوادهای تصمیم بگیرند، قید زندگی در زیر سقف را بزنند تا از پس مخارج زندگی برآیند.
تازه این خبرها برای شهرهای نه چندان بزرگ است. اوضاع قطعا در تهران و کلان شهرها اسفناکتر است.
همین الان با قیمتهای فعلی خانهها در جنوب پایتخت، میشد 2 سال پیش در شمال شهر خانه خرید. این نشان میدهد تورم، مثل طوفانی سهمگین کشور را در نوردیده است.
دریافتی بخشی از مردم ثابت مانده یا اندکی افزایش پیدا کرده است اما مثلا کرایه خانه دو برابر شده است. وامهای مسکن هم به مثابه نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و به هیچ کاری نمیآید. تازه این در حالی است که فرد وام گیرنده از هفتخوان کارهای بانکی و ضامنهای رسمی به سلامت عبور کند.
کسی که تصمیم میگیرد چادر نشینی کند یعنی سرپرست خانواده تصمیم گرفته است از بین داشتن یک سقف برای زندگی و سیر کردن شکم فرزندان، دومی را انتخاب کند.
تصمیم سختی است. زندگی زیر یک سقف همیشه از اولویتهای یک زندگی است اما چاره چیست؟ آیا میشود 80 درصد درآمد را به اجازه خانه اختصاص داد و با 20 درصد، یک ماه زندگی کرد.
کاری به دولت، مجلس و دیگر نهادها ندارم که از بس برای آنها نوشتهایم، مثنوی هفتاد من شده است. ما مردم، چرا به خودمان رحم نمیکنیم؟ چادر نشینی مردم را میبینم اما باز پا در یک کفش میکنیم که اجاره خانهمان را دو برابر کنیم!
کاش صاحبخانهها، تنها یک شب خود را جای مستاجرشان بگذارند و ببیند آیا میشود با حقوقی که ثابت است و تورمی که سر به فلک گذاشته است از پس این زندگی برآیند؟
باید خود بگویند فلانی وقتی میخواست خانه را اجاره کند، گفت کارمندم و یا کارگرم. حالا او چطور میخواهد ماهی 2 میلیون اجاره بدهد؟ بچههای کوچک او چه میکنند؟
قطعا به پاسخ مناسبی نخواهیم رسید. باور کنیم مستاجران بعد از شنیدن خبر افزایش کرایه، کاسه چه کنم چه کنم به دست میگیرند و برخی در نهایت به این نتیجه میرسیند که چادر نشین شوند. یا عدهای دیگر از خرجهای واجب زندگی خود میزنند. مثلا دیگر گوشت و مرغ را از زندگی خود و فرزندان حذف میکنند.
زندگی سخت شده است و همه این مسئله را میدانیم، سعی کنیم با دست خودمان آن را سختتر نکنیم. باور کنیم ما مردم، با کمی انصاف، فقط کمی انصاف میتوانیم فیتیله تورم را پایین بکشیم.