رضا اردکانیان وزیر نیرو در روزنامه ایران نوشت:
هیأت دولت جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 11/1/1398 وزارت نیرو را بهعنوان مسئول کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و افغانستان انتخاب کرد و امروز برای اولین بار در جایگاه مسئول این کمیسیون به افغانستان سفر میکنم. افغانستان برادر فرهنگی، جغرافیایی، زبانی، دینی و تاریخی ایران است.
متأسفانه بیش از چهار دهه جنگ در این کشور و انعکاس اخبار خشونت، مداخله خارجی و نزاعهای میان گروههای مختلف سبب شده بخشهای مهمی از واقعیت افغانستان هرگز بازتاب نداشته و واقعیتهای افغانستان برای ایرانیان پوشیده باقی بماند و از اینروست که معتقدم افغانستان واقعیتی است که در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطزیستی، سیاسی و امنیتی باید بازشناسی شود و ما از نگاه دیگری به این برادر تاریخی بنگریم. ایران و افغانستان زمینههای بسیاری برای همکاری دارند که بسیار امیدوارم در دوران تصدی کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی دو کشور توسط وزارت نیرو، معرف، تسهیلکننده و شتابدهنده این همکاریها باشیم.
کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور در درجه اول به مقولات امنیتی و سیاسی نمیپردازد اما امنیت، صلح و رفع خشونت در افغانستان – که مستقیماً با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ارتباط دارد – بشدت تحت تأثیر توسعه اقتصادی در این کشور است. جمهوری اسلامی ایران از این منظر، توسعه اقتصادی افغانستان در همه ابعاد را گامی بهسوی بهبود وضعیت امنیتی در این کشور میداند. رفع دغدغههای امنیتی در این کشور هر گونه دلیلی برای حضور نیروهای خارجی در افغانستان را ناموجّه ساخته و به تعیین سرنوشت ملتها توسط خودشان که یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است کمک میکند. همکاریهای اقتصادی دو کشور فینفسه مهم و ارزشمند است و پیآمدهای مثبت امنیتی و سیاسی آنها برای هر دو کشور بر اهمیت آنها میافزاید. همکاریهای مؤثر بر توسعه توان و ظرفیتهای اقتصادی دو طرف از این منظر، ضرورتهایی راهبردی هستند.
بگذارید دستورکارهای همکاری دو کشور را از موضوع مهم و مورد علاقه دولت و فعالان اقتصادی افغانستانی آغاز کنیم. تراز تجاری دو کشور نامتوازن است. حجم صادرات ایران به افغانستان بسیار بیشتر از واردات ایران از این کشور است. این واقعیتی نیست که طرف ایرانی به آن علاقهمند باشد و برای ارتباطات بلندمدت دو کشور مفید بداند. زمینههای بسیاری برای همکاری به منظور متعادل ساختن تراز تجاری دو کشور وجود دارد که باید در دستور کار قرار گیرد. توسعه تجارت متوازن و مبتنی بر الگوی برد-برد به سود طرفین است و این همان هدف راهبردی است که همه ظرفیتهایی که برمیشمارم در چارچوب آن قابل تعریف است.
ایران و افغانستان به علت جبرهای جغرافیایی دارای ظرفیتهای بزرگی برای همکاریهای عرصه حمل و نقل هستند. ما درک میکنیم که افغانستان مایل است مسیرهای حملونقل و ترانزیت کالای خود را متنوعسازی کند و ایران از بهترین گزینهها برای دست یافتن به این هدف است. ایران هم میتواند استفاده از مسیرهای ترانزیتی خود برای افغانستان را تسهیل کند و هم در توسعه زیرساختهای جادهای این کشور سهم داشته باشد. میتوان برخی گلهمندیهای دو طرف در زمینه همکاریهای زیرساختی را در سایه همکاریهای جدید به فراموشی سپرد. توسعه حمل و نقل برای پیشبرد اهداف دولت و مردم افغانستان بهمنظور بهبود کیفیت و سطح زندگی مردم این کشور ضروری است و ایران تجارب ارزشمندی در این زمینه دارد که مایل است آنها را با برادران افغانستانی به اشتراک بگذارد. معتقدم همکاریهای حمل و نقلی دو کشور میتواند از سطح ترانزیت جادهای به حمل و نقل هوایی نیز توسعه یابد. پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه سلامت و درمان بر کسی پوشیده نیست. دههها خشونت و جنگ که بخش زیادی از آنها توسط قدرتهای خارجی بر افغانستان تحمیل شده است، توسعه زیرساختهای بهداشتی و درمانی در افغانستان را با دشواری مواجه ساخته است. ایران بستر مناسبی برای ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و همچنین توسعه همکاریهایی است که سطح زیرساختهای بهداشت و درمان در این کشور را ارتقا میدهد.
افغانستان متأسفانه تولیدکننده بخش زیادی از مواد مخدر در جهان است و مردم هر دو کشور از این بابت خسارت دیدهاند. تلاشهای دولت محترم افغانستان نیز به دلایل مختلف از جمله استفاده گروههای تروریستی از تجارت مواد مخدر، مداخلههای خارجی، حمایتهای خارجی ناکافی و شرایط اقتصادی نامناسب، قرین موفقیت نبوده است.
جمهوری اسلامی ایران مسأله کشت مواد مخدر در افغانستان را مستقیماً با امنیت و سلامت شهروندان خود مرتبط میداند و از همینرو سالانه جان نیروهای امنیتی ایران و صدها میلیون دلار مصروف کنترل ترانزیت مواد مخدر میشود. نکته مهم این است که هزینههای فزاینده ایران برای مبارزه با مواد مخدر فقط معطوف به ایران نیست و در اصل هزینهای است که بهواسطه مسئولیتپذیری جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی برای مبارزه با مواد مخدر بر ایران تحمیل میشود.
جمهوری اسلامی ایران بحق انتظار دارد این مبارزه و هزینههای آن از سوی جامعه بینالمللی و بالاخص مقاصد نهایی مواد مخدر تولید شده در افغانستان به رسمیت شناخته شده و مشارکت بینالمللی در تأمین هزینهها افزایش یابد. ایران و افغانستان میتوانند همکاریهای خود را به منشأهای تولید مواد مخدر در افغانستان معطوف کنند و با مجموعهای از همکاریهای اقتصادی مرتبط با بهبود کشاورزی، مبارزه با شیوههای تأمین مالی نارکوترور (تروریسم مواد مخدر) یا سایر روشها، نسبت به کنترل کشت مواد مخدر بهصورت پایدار مقابله کنند. این همکاری به غیر از وجه اقتصادی در راستای توسعه امنیت پایدار در دو کشور، منطقه و حتی نقاط دوردست متأثر از مواد مخدر نظیر اروپاست و از همینرو زمینهای برای همکاریهای بینالمللی نیز فراهم میکند. معادن غنی افغانستان ثروتی است که میتواند در خدمت بهبود زندگی مردم این کشور و مشارکت افغانستان در اقتصاد جهانی قرار گیرد. هزاران معدن افغانستان میتواند بخشی از فعالیت اقتصادی مشترک اکتشاف، استخراج و ترانزیت به علاوه توسعه صنایع مرتبط با استحصال این منابع در خاک افغانستان باشد. مسیرهای ترانزیتی ایران بیگمان امنترین راههای افزایش درآمدهای پایدار افغانستان از معادن هستند.
این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که مشارکت صنایع ایرانی که سابقهای دیرینه در اکتشاف، استخراج و استحصال فلزات و سایر مواد معدنی دارند، فرصتی برای توسعه همکاریهاست. افغانستان به توسعه منابع انرژی خود علاقهمند است. جمهوری اسلامی ایران نیز کشوری غنی از نظر منابع انرژی فسیلی و تجدیدپذیر است. مجموع ظرفیتهای نیروگاهی توسعهیافته در جمهوری اسلامی ایران به علاوه ظرفیتهای صنعت برق و صنایع نفت و گاز ایران میتواند در چارچوب نیازهای متقابل دو طرف برای توسعه همکاریها بهکار گرفته شود. شبکه بسیار گسترده برق ایران و جهتگیری به سمت توسعه انرژی تجدیدپذیر همکاریهای انرژی دو کشور را تسهیل میکند.
همان گونه که ظرفیتهای صنعت برق و انرژی ایران میتواند برای توسعه افغانستان بهکار گرفته شود، ظرفیت ایجادشده در مهندسی آب و فاضلاب ایران نیز قادر است برای توسعه شبکه آبرسانی و مدیریت و جمعآوری فاضلابها که امروز به پیامدهای محیطزیستی برای افغانستان نیز انجامیده است، کمک کند.
افغانستان نیز علاوه بر صنایع معدنی، دارای ظرفیت کشاورزی و همچنین صنایع دستی و سایر محصولاتی است که هم بازارهای ایران پذیرای آنها هستند و هم در چارچوب همکاریهایی برای صادرات مجدد از ایران میتوان در زمینه توسعه توانمندیهای آنها کار کرد. این ظرفیت از جمله مواردی است که کاملاً میتواند در خدمت متوازن کردن تراز تجاری دو کشور قرار گیرد. سؤال مهم این است که با وجود همه ظرفیتهای مذکور، چگونه دو کشور میتوانند نیازمندیهای متقابل یکدیگر را رفع کنند. افغانستان شایسته توسعه و علاقهمند به بهبود کیفیت زندگی مردم خود از طریق رشد فعالیتهای اقتصادی، تثبیت امنیت و صلح در این کشور است.
مجموعهای از قرابتهای تاریخی و فرهنگی هم مشوق همکاریهای دو کشور است و ظرفیتهای ایران و افغانستان نیز زمینه چنین تعاملی را بیشتر میکند. حرکت در این مسیر نیازمند سطح بالایی از واقعبینی، احترام متقابل و طراحی همکاریهای برد-برد است.
آب، کلید توسعه پایدار است و برای کشورهایی که در حوضههای آبریز مشترک زندگی میکنند، همکاریهای آبی به منظور تضمین پایداری حیاتی است. آب میتواند عامل توسعه همکاری و پیوستگی میان مردمانی باشد که منابع آبی آنها تعیینکننده سرنوشت مشترک است. همکاریهای محیطزیستی-اقتصادی ایران و افغانستان بر محور آب میتواند مبتنی بر توافقهای طرفین، رژیمهای بینالمللی حاکم بر بهرهبرداری از رودخانههای مشترک و رعایت آداب و حقوق بالادستی و پاییندستی منابع آب، توسط طرفین، تعیینکنندهترین عامل توسعه همکاریهای مبتنی بر طرحهای برد-برد است. تضمین فرآیندها و سازوکارهایی برای دستیابی طرفین به حقوق آبی خود، زمینهساز پیشرفتهای فزآینده در همه تعاملاتی است که به ظرفیتهای آنها در این متن اشاره شد.
همکاریهای اقتصادی میان ایران و افغانستان وقتی بیشتر قوام خواهد یافت که پیشینه تاریخی و فرهنگی دو کشور که بیش از هر چیز در میراث فرهنگی و زبانی مشترک و غنی آن بازتاب یافته است در نقش پشتوانهای استوار برای توسعه همکاریها ایفای نقش کند. بیگمان اجرایی کردن مجموعهای از همکاریهای علمی، آموزشی و فرهنگی که هم خود ارزش اقتصادی دارند و هم تسهیلگر روابط اقتصادی دو کشور هستند در چارچوب تعاملات اقتصادی قابل پیگیری است. ایران مایل است در چارچوب این تعاملات، مسائل مهمی نظیر مواد مخدر، مسائل آب و محیطزیست، خشونت و تروریسم و در نهایت وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران را ساماندهی کند. افغانستان نیز تمایل دارد دسترسی به مسیرهای ترانزیتی، صلح و امنیت، دست یافتن به فناوری صنایع کوچک، متوسط و بزرگ، منابع انرژی و توسعه خدمات بهداشتی، آموزشی، محیطزیستی و فرهنگی را تسهیل کند. مجموع این نیازمندیهای متقابل، بهترین زمینه را برای همکاری فراهم میکند.
مشترکات تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی این همکاری را تسهیل میکنند اما به همان اندازه موانعی نیز وجود دارند. ذهنیتهای ناشی از همکاریهای گذشته، مداخلات خارجی که روابط دو کشور را بر اساس مجموعهای از متغیرهای ایدئولوژیک، قومیتی، سیاسی و امنیتی تحت تأثیر قرار میدهند و گاه فقدان سیاستهای منسجمی که دو طرف بر اساس همکاری کارشناسانه مستقل تدوین کرده باشند موانعی پیش روی توسعه همکاریها هستند.
امیدوارم دوران جدید فعالیت کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و افغانستان، زمان بازشناسی دو کشور و درک اهمیت طرفین برای یکدیگر، ارتقای سطح احترام متقابل، مستقلسازی روابط از تأثیر طرفهای ثالث، طراحی تعاملات برد-برد، تعمیق تعاملات فرهنگی و شناخت بینفرهنگی متقابل دو کشور از یکدیگر و توسعهای بر مبنای چارچوبهای منافع ملی و فارغ از تعصبات مخل روابط حسن همجواری باشد. تردید ندارم که ظرفیتهای هر دو بخش خصوصی و دولتی کشور در چارچوب عزم سیاسی طرفین برای توسعه همکاریها، قادر است آینده بهتری برای همکاری دو برادر – ایران و افغانستان – فراهم کند.