سارق سابقهدار برای اینکه طعمههایش را از شکایت منصرف کند به آنها میگفت پولهای سرقتی را برای درمان سرطان مادرش میخواهد.
بهگزارش عصر ایران، «ایران» نوشت: راز سرقتهای این مرد شیاد زمانی فاش شد که اواسط شهریور زن جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت طلاهایش توسط راننده یک خودروی پژو خبر داد و گفت: من کارمند مرکز پزشکی و زیبایی در غرب تهران هستم امشب بعد از اتمام کارم در انتظار تاکسی بودم اما چون خیلی دیر وقت بود به ناچار سوار یک خودروی پژو شدم. راننده لحظاتی بعد از حرکت ناگهان خشاب اسلحهای را به من نشان داد و پرسید میدانی این چیست؟
من که از رفتار او خیلی تعجب کرده بودم گفتم خشاب اسلحه است. بعد بلافاصله اسلحهای را از زیر صندلی بیرون آورد و خشاب را داخل اسلحه گذاشت و به طرف من گرفت. بعد هم با تهدید از من خواست که طلاهایم را به او بدهم. وحشت زده سعی کردم النگوهایم را از دست خارج کنم اما نتوانستم راننده هم یک سیم چین به من داد و مجبورم کرد النگوها را قیچی کنم.
او ۷ حلقه النگو و دو انگشترم را گرفت و بعد هم مرا در خیابانی خلوت رها کرد. وقتی طلاهایم را سرقت کرد به من گفت راضی باشید مادر من سرطان دارد و این طلاها را برای خرج بیماری اش میخواهم.
با شکایت زن جوان تحقیقات آغاز شد. شاکی که در لحظات آخر موفق شده بود تعدادی از شمارههای پلاک خودروی سارق را بهخاطر بسپارد آن را به مأموران داد و با همین سرنخ خودرو و هویت صاحبش شناسایی شد.
کیوان ۳۵ ساله که به اتهام سرقت بازداشت و تیرماه امسال بعد از تحمل حبس از زندان آزاد شده بود سرانجام در بزرگراه کرج شناسایی و دستگیر شد.
وی ابتدا منکر سرقت بود اما زمانی که با شاکی پرونده مواجه شد به سرقتهای سریالی اش از زنان اعتراف کرد.
تحقیقات برای شناسایی مالباختگان احتمالی کیوان ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چرا به محض آزادی از زندان سرقت را شروع کردی؟
من داخل زندان که بودم نقشه سرقتها را طراحی کردم. طبیعی است به یک آدم سابقه دار کار نمیدهند و از طرفی باید رد مال سرقتهای قبلیام را هم میدادم.
اسلحه را از کجا آوردی؟
از همسلولی قدیمیام خریدم.
واقعاً مادرت سرطان دارد؟
نه، دروغ گفتم. شگردم برای سرقت این بود.
چرا چنین شگردی را انتخاب کردی؟
شاید باورتان نشود اما بعضی از آنها زمانی که میشنیدند مادرم سرطان دارد و من به خاطر پول درمان او دست به سرقت میزنم حتی اگر طلا هم نداشتند، پول هایشان را در اختیارم قرار میدادند. از طرفی با این بهانه آنها ازمن شکایت نمیکردند و من با خیال راحت سرقتها را ادامه میدادم.
همه آنها حرفت را باور میکردند؟
بله. البته برای اینکه بیشتر باور کنند به آنها میگفتم این پول قرض است و به محض اینکه وضع مالیام خوب شود پول را برمی گردانم. حتی از آنها آدرس خانهشان را هم میگرفتم که مطمئن شوند پول را به آنها برمی گردانم. با همین شگرد بود که چند تا از مالباخته هایم شکایت نکردند.
چرا فقط از زنها سرقت میکردی؟
زنها راحتتر اعتماد میکنند و از طرفی طلا و جواهر بیشتری نیز به همراه دارند.