از کارتن‌خوابی در دره‌فرحزاد تا ترک‌ اعتیاد به عشق دختر

امیر معتاد بی‌خانمانی است که توسط پلیس دستگیر شده و ادعا می‌کند برای بازگشتن به زندگی پاک آماده است.

به گزارش ایلنا به نقل از میزان، امیر ۳۰ ساله کارتن‌خوابی است که در طرح پاکسازی دره فرحزاد توسط پلیس دستگیر و مراکز ترک اعتیاد انتقال داده می‌شود. او برعکس سایر معتادین متجاهر، از رفتن به کمپ و آغاز ترک کردنش خوشحال است.

او درباره راهی که تا به امروز در زندگی طی کرده، گفت: کارگر ساختمانی بودم و از همین راه توانستم برای خودم خانه‌ای کوچک اجاره کنم. بعد از مدت‌ها انتظار، توانستم دست نامزدم را بگیرم و در خانه نقلی‌مان زندگی مشترک را شروع کنیم. زندگی مشترک با هر سختی‌ای که بود پیش می‌رفت تا اینکه خداوند به ما دختری زیبا هدیه کرد. باران دخترم امسال ۴ ساله می‌شود اما من کنارش نیستم.

امیر درباره اعتیادش گفت: ۶ سال است هروئین مصرف می‌کنم. اوایل کنار مصرف، زندگی‌ام را داشتم ولی بعد‌ها اعتیاد زندگی را از من گرفت. همسرم و والدینم مخالف مصرفم بودند اما من توجهی نمی‌کردم. به تدریج میزان مصرفم بیشتر شد. رئیسم متوجه اعتیادم شد و اخراجم کرد. دیگر نتوانستم اجاره خانه را پرداخت کنم. مجبور شدم به خانه پدری‌ برگردم و از آنها بخواهم یک اتاق کوچک به ما بدهند. نزدیک به یک‌سال با کمک پدر و مادرم زندگی کردم و بیکار بودم تا اینکه اختلاف با همسرم بیشتر شد. او می‌گفت ترک کنم اما من نمی‌توانستم. مجبور شدم خانه را ترک کنم و از شهرستان به تهران آمدم. پولی نداشتم تا اینکه متوجه شدم می‌توانم کارتن‌خواب شوم و در دره فرحزاد شب‌ها را صبح کنم.

وی افزود: هوا سرد بود، غذایی نداشتم اما آنجا تنها نبودم. یک‌سال در دره زندگی کردم. روز‌ها کارگری می‌کردم و شب‌ها پولم را خرج هروئین می‌کردم. ماه‌هاست دخترم را ندیده‌ام، دلم برای دیدنش پر می‌کشد اما از او فقط یک عکس دارم. خیلی پشیمانم. اعتیاد زندگی را برایم زهرمار کرد. از این وضعیت خسته شدم و امیدوارم بتوانم ترک کنم و به دیدن خانواده ام بروم.

به گفته رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر، بیش از ۲۰ هزار معتاد متجاهر در تهران زندگی می‌کنند که در حال حاضر ۱۱ هزار نفر توسط پلیس دستگیر و به کمپ‌ها انتقال داده شده‌اند.

رئیس جمهور کلمبیا به ترامپ: تگزاس و کالیفرنیا را پس بده تا درباره نفت مذاکره کنیم!

تماشاخانه

یلدا و قصه‌ی یکی شدن ما..! (فیلم)

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

فیلم های دیگر