عصرایران؛ احسان محمدی- خبر مذاکره با استراماچونی مربی سابق استقلال برای هدایت تیم ملی احتمالاً خیلی از علاقهمندان به فوتبال را با این پرسشها مواجه کرد که تیمملی ما سرمربی ندارد؟ مگر 21 بهمن 1398 فدراسیون فوتبال ایران با دراگان اسکوچیچ قرارداد نبست؟ چه کسی یا کسانی با استراماچونی مذاکره کردهاند؟ خبر مذاکره با کالدرون هم غیرواقعی بود؟ و...
سالها قبل تعجب میکردم که چرا یک روزنامه ورزشی در صفحه اول خود در مورد یک بازیکن متوسط لیگبرتر خبر منتشر میکند: «... امروز با لباس شخصی در تمرین تیم حاضر شد»، «... برای MRI به بیمارستان رفت»، «.... در حاشیه تمرین با سرمربی تیم به گفتوگو پرداخت». این خبرها هر روز منتشر میشد. یک شیوه بازار گرمی برای تکرار نام فوتبالیست مذکور. او در زمین بازی نمیکرد اما در صفحه اول روزنامه بود. این یعنی «حضور و دیده شدن» و حفظ یا افزایش قیمت در فصل نقل و انتقالات.
علیرغم بازارگرمیهای معمول حواریون یک بازیکن یا مربی برای نشان دادن اینکه او مشتریهای دست به نقد دارد عجیب به نظر میرسد که جیان لوکا دیمارتزیو- خبرنگار ایتالیایی نزدیک به استراماچونی- بدون منبع این خبر را منتشر کرده باشد. در سایتهای ایتالیایی حتی از مذاکره با دیبیاسی هم سخن گفته شد.
امیر مهدی علوی، سخنگوی فدراسیون فوتبال در واکنش به این خبر گفت:«هیچ تماسی از سوی مقامات فدراسیون فوتبال ایران با استراماچونی وجود نداشته است. این مبحث قطعا شایعه بوده و به عنوان مبحثی به دور از واقعیت تکذیب میشود». او هم احتمالاً با اطمینان این حرف را میزند اما مشابه همین حرفها را مدیر روابطعمومی باشگاه استقلال زد وقتی پچپچها در مورد عدم بازگشت استراماچونی به ایران بالا گرفت. تصمیم اصلی را اما جای دیگر، کسان دیگری گرفته بودند و میدانستند که سرمربی ایتالیایی عزم قاطع برای بازنگشتن دارد!
بازار این شایعات همیشه داغ است اما دلیل اینکه بسیاری در شبکههای اجتماعی باور میکنند و میگویند «دیدم که میگم» جز این است که قبلاً شاهد عزل و نصبهای غیرمنتظره بودهاند؟ از آمدن و رفتن آریهان به تیم ملی تا والدیر ویرای برزیلی و ایویچ و جلال طالبی و علی دایی و افشین قطبی و ویلموتس و ...
در فصل معلق مانده فوتبال ایران هم دو سرمربی مشهور پرسپولیس و استقلال چمدانشان را بستند و رفتند! هر دو سرمربی – با اندکی فاصله- در برههای تیم را ترک کردند که در صدر بودند و شانس قهرمانی داشتند. کاملاً غافلگیرکننده و برخلاف تمام حدس و گمانها.
انتصاب خود دراگان اسکوچیچ هم اندازه کافی غیرمنتظره بود و اعلام خبر در روز شهرآورد تهران پازل را تمام کرد! در چنین فضایی چرا نباید باور کنیم کسی یا کسانی در حال رایزنی و مذاکره برای انتخاب جایگزین اسکوچیچی هستند که هنوز حتی یک بار هم روی نیمکت ننشسته است؟!
ما آنقدر اتفاقات عجیب و دور از ذهن دیدهایم که هیچ چیز دیگری نمیتواند غافلگیرمان کند! همه چیز ممکن است رخ بدهد. فضا بیشتر به فیلمهای علمی-تخیلی شبیه است. همیشه ممکن است اتفاقی رخ بدهد که عقل با قطعیت میگوید به هیچ وجه امکان ندارد!
در این میان خودمان را جای اسکوچیچ قرار بدهیم. مردی که نیامده احتمالاً به وکلایش پیام داده که یک شکایتنامه علیه فدراسیون فوتبال ایران به فیفا بنویسند و بگذارند توی آب نمک برای روز مبادا!