حتما میدانید که در بورس، سهام شرکتها (و البته اوراق بهادار دیگری مثل اخزا) معامله میشود. اما شاید به درستی ندانید که چرا یک سهم 80 تومان است و سهمی دیگر 17000 تومان. برای این که موضوع روشن شود، بحث را با یک مثال شروع میکنیم.
فرض کنید که یک گاو میخرید به قیمت 10 میلیون تومان. (تمام اعداد در این مثال خیالی هستند.) این گاو روزانه 100 لیتر شیر میدهد و از قرار هر لیتر شیر 2000 تومان، روزی 200 هزار تومان شیر نصیب شما میشود. اما این گاو برای شیر دادن باید علف هم بخورد. ممکن است این گاو هر روز 190 تومان خرج داشته باشد. پس این گاو در هر روز 10 هزار تومان (هر سال حدود سه میلیون و نیم) سود میسازد.
وقتی سهم میخرید، مالک بخشی از یک شرکت میشوید.
در این مثال دو اتفاق میافتد. اول آن که در پایان سال شما از هر گاو 3.5 میلیون تومان درآمد کسب میکنید. دوم این که آخر سال ممکن است قیمت گاو هم بالا رفته باشد. مثلا فرض کنید این گاو را یک سال دیگر به قیمت 12 میلیون تومان از شما بخرند. 10 میلیون تومان پول گذاشتید و حالا 15.5 تومان دارید. از آنجایی که هیچ بانکی وجود ندارد که به شما 55 درصد سود سالانه بدهد، از کسبوکار خود خوشنود هستید. (اگر فقط همان 12 تومان را داشتیم، ناراحت میشدیم. چون میتوانستیم بدون تحمل بوی گاوها، همین سود را از بانک بگیریم.)
اوضاع بورس چندان با گاوداری تفاوت ندارد. وقتی سهم میخرید، مالک بخشی از یک شرکت میشوید. این شرکت دارد کار میکند و پول در میآورد. شما به اندازه سهامی که دارید در این سود شریک میشوید. شاید در نهایت قیمت سهم شما از شرکت هم افزایش پیدا کند. پس وقتی از سود سهام حرف میزنیم باید بدانیم که سودی که شرکت تولید میکند (که به آن EPS) میگوییم، با سودی که از نوسان قیمت بهوجود میآید، فرق میکند.
علاوه بر سود حاصل از تغییرات قیمت میتوانید روی سود تقسیمی شرکتها هم حساب کنید.
تا اینجا دیدیم که شرکتها کار میکنند، تولید میکنند، محصولات خود را میفروشند و بعد از کم کردن هزینههای تولید و پرداخت بدهیها، برای هر سهم، سودی باقی میماند.
برای هر نماد میتوانیم یک قیمت (Price) در نظر بگیریم و یک سود هر سهم یا earnings per share. از تقسیم قیمت بر EPS به یک عدد به نام P/E میرسیم.
مثلا تصور کنید یک سهم 1852 ریال قیمت دارد. در سایت TSETMC میبینید که EPS این سهم 127 ریال است. از تقسیم این دو عدد میفهمیم که P/E برابر 14.6 است. (این عدد، یک عدد بدون بُعد است و واحد ندارد، چون از تقسیم ریال به ریال بهدست آمده است.)
این عدد یعنی چه؟ یعنی برای آن که در یک ریال از سود شرکت سهیم شوید، باید 14.6 ریال بپردازید. طبیعی است که هر اندازه P/E بزرگتر شود، برای دریافت یک ریال سود باید پول بیشتری پرداخت کنید که خوشایند نیست.
برای پیدا کردن اطلاعات یک نماد در TSETMC میتوانید نام آن نماد را در گوگل جستجو کنید. بد نیست اشاره کنیم که اطلاعات TSETMC لزوما بدون خطا نیستند و برای اطلاعات دقیقتر باید به سایت کدال مراجعه کنید.
فرض کنید سود بانکی 20 درصد باشد. اگر 100 تومان در بانک بگذارید، سر سال با خیال راحت 20 تومان سود میگیرید. P/E برای این سرمایهگذاری برابر است با پنج.
وقتی P/E از 5 بزرگتر باشد (مثل 14.6) یعنی سودی که از فعالیت اقتصادی این شرکت به شما میرسد، کمتر از سود بانکی است.
تنها انگیزه شما برای خرید سهمهایی از این دست، امید به افزایش قیمت سهم است، نه شریک شدن در یک فعالیت اقتصادی. در این حالت شما بجای سهامدار، به نوسانگیری و سفتهبازی و speculating میپردازید.
در این حالت مهم است که دلیلی قانعکننده برای افزایش قیمت سهم داشته باشید.
در مقام نظریه، هر اندازه P/E کوچکتر باشد بهتر است. مثلا P/E چهار از P/E پنج بهتر است. در P/E برابر با 4، اگر شما 400 هزار تومان سرمایهگذاری کنید، در 100 تومان سود شریک میشوید، اما در P/E پنج برای همین سود باید 500 هزار تومان سرمایهگذاری کنید.
ولی همیشه ماجرا به همین روشنی نیست. مثلا برای P/E برابر با 2، شما برای هر 2 میلیون تومانی که بگذارید، 1 میلیون تومان سود میکنید. اما چرا بقیه مردم از این سود چشمگیر استقبال نمیکنند؟ آیا مردمی که دارند سود را بو میکشند، متوجه نشدهاند که خرید این سهم خیلی عاقلانه است؟
برای P/Eهای بسیار کوچک، باید کمی مشکوک بود. یک نفر میگوید اگر 2 تومان به من بدهی، سر سال 1 تومان پس میدهم و کسی حاضر نیست پولش را به او بدهد. چرا؟
توجه کنید که اگر بقیه مردم هم به این سهم علاقهمند شوند، به خاطر کشش تقاضا، قیمت افزایش مییابد و P/E بیشتر میشود. پس P/E کم فقط نشانه سود زیاد نیست، بلکه میتواند نشانه تقاضای کم (در نتیجه قیمت کم) هم باشد. (دلیل این تقاضا را باید در دیگر نسبتهای مالی جستجو کرد که از حوصله این بحث خارج است.)
میدانیم که قیمت سهم هرگز منفی نمیشود. (قیمت منفی یعنی اگر سهم را بخرید، یک پولی هم دستی به شما میدهند.) پس اگر P/E منفی بود یعنی EPS منفی و شرکت زیانده است.
به تازهکارها توصیه میشود که فعلا سراغ P/E منفی نروند.
میتوانید به P/E به چشم لِوِل غولها در بازیهای کامپیوتری نگاه کنید. یک غول لول 5 به قدرت کنونی شما میخورد. سراغ غولهای لول 100 نروید و از غولهایی که لول منفی دارند بترسید.
توجه کنید که P/E منفی میتواند گولزننده باشد. مثلا شاید P/E منفی دو ظاهری بهتر از P/E برابر با 1000 داشته باشد. یا شاید P/E=-5 را راحتتر از P/E=-87 قبول کنید.
اما P/E=1000 هنوز یک شرکت سودده است و وضعیت بهتری از P/E منفی دارد. همچنین زیان P/E=-87 کوچکتر از P/E=-5 است.
بد نیست بگوییم که P/E هرگز صفر نمیشود. P/E صفر یعنی سهم مجانی است. اتفاقی که هرگز نمیافتد.
P/E یعنی قیمت سهم تقسیم بر سود هر سهم. P/E بزرگ نشانه سود کم است. P/E خیلی کوچک هم مشکوک است. با این حال P/E میتواند درک خوبی از وضعیت قیمت سهم به دست بدهد.
فرض کنید امروز دو معامله برای دلار انجام شده است. در معامله اول هزار دلار را خریدهاند 10 هزار تومان و در معامله بعدی 100 دلار را به قیمت 11 هزار تومان. قیمت دلار امروز چند است؟
یک روش این است که از این دو قیمت، میانگین وزندار بگیرید. به این روش قیمت دلار برابر با 10 هزار و 100 تومان به دست میآید.
اما چه میشود اگر در یک روز بهخصوص فقط یک دلار به قیمت 100 هزار تومان فروخته شود؟ آیا هر دلار 100 هزار تومان میشود؟ خیر. معمولا میگویند باید یک حجم مشخصی از یک کالا معامله شود تا تغییرات روزانه قیمت لحاظ شود. به این حجم، حجم مبنا میگویند.
مثلا فرض کنید یک سهم 100 تومان قیمت دارد و حجم مبنا 1 میلیون سهم است. اگر یک میلیون سهم (یا بیشتر) به قیمت 102 تومان معامله شود، قیمت پایانی 102 میشود. اما اگر فقط 500 هزار سهم در قیمت 102 تومان معامله شود، چون حجم معامله نصف حجم مبنا است، قیمت پایانی 101 تومان میشود.
اگر بعد از این اتفاق یک میلیون سهم دیگر با قیمت 104 تومان معامله شود، معاملات قبلی نادیده گرفته میشود و قیمت پایانی همان 104 تومان خواهد بود.
برای این که درست متوجه شوید، تصور کنید که از این سهم، با قیمت آغازی 100 تومان، یک میلیون سهم به قیمت 102 و 500 هزار سهم به قیمت 104 تومان خریدوفروش شود. قیمت پایانی چند است؟
یک میلیون سهم اول قیمت را به 102 میبرد، 500 هزار سهم بعدی با این که دو تومان افزایش قیمت داشته، چون نصف حجم مبنا معامله شده قیمت را به اندازه 1 تومان بالا میبرد. قیمت پایانی 103 تومان خواهد بود.
این قیمت به عنوان مبنای قیمت در روز بعد معاملاتی در نظر گرفته میشود. دقت کنید که قیمت پایانی دیروز، برابر با قیمت گشایش امروز نیست. بسته به میزان عرضه یا تقاضا در پیشگشایش (ساعت 8:30 تا 9:00) سهم میتواند با قیمت مثبت یا منفی باز شود.
یکی از کلماتی که معمولا اشتباه فهمیده میشود، سهم شناور آزاد (public float or free float) است. عددی که معمولا به صورت درصد گزارش میشود.
بخشی از سهم شرکت (به صورت locked-in) در اختیار اشخاص حقیقی یا حقوقی است که با نگهداری آن میخواهند در اداره شرکت فعالیت کنند. بخش دیگری از سهام در بازار حضور دارد و توسط افراد حقیقی و حقوقی معامله میشود. مقدار سهمی که در بازار خریدوفروش میشود، سهام شناور آزاد است.
برای مثال یک بانک، سهامدارانی مثل دولت، سازمان تامین اجتماعی، یک شرکت سهامی خاص، یک شرکت سرمایهگذاری و صندوق تامین آتیه کارکنان دارد. این سهامداران قصد دارند سهم خود را نگه دارند. اما 30 درصد از سهام این شرکت در بازار معامله میشود. توجه کنید که اگر شما سهام این بانک را به نیت نگهداری بخرید، باز هم در آمار سهام شناور بهحساب میآیید، چرا که در مدیریت شرکت دخالتی ندارید و بالاخره سهم خود را در بازار میفروشید.
یکبار دیگر به مثال گاوداری فکر کنید. مثلا تصور کنید 20 گاو خریدهاید و در پایان سال 70 میلیون تومان از فروش شیر، سود کردهاید. اگر قیمت هر گاو ثابت باشد، با پولی که از فروش شیر کسب کردهاید، چه کارهایی میتوانید بکنید؟
شرکتها همین وضعیت را دارند. آنها بخشی از سود شرکت را بین سهامداران تقسیم میکنند. به این سود Dividend میگویند. سود تقسیمی به ازای هر سهم DPS هر سال پس از تصویب در مجمع عمومی، به سهامداران پرداخت میشود.
بخشی از این سود برای هزینههای سرمایهای یا capital expenditure هزینه میشود.
بخشی از سود هم در حساب شرکت باقی میماند. به این سود، سود انباشته یا retained earnings میگویند.
سود انباشته جدید، از جمع سود انباشته قبلی با سود و زیان امسال، منهای سود تقسیمی به دست میآید. بهتر است که تراز سود انباشته یک شرکت منفی نشود. تراز منفی یا نشانه زیان است، یا نشان میدهد که تقسیم سود بیش از سودی بوده که شرکت در سال مالی جدید کسب کرده است.
اگر به تازگی بورس را شروع کرده باشید، حتما با شایعات افزایش سرمایه برخورد کردهاید. اما شاید به درستی ندانید که افزایش سرمایه چه معنایی دارد و آیا اتفاق مبارکی است یا خیر.
به هر نوع تغییر در سرمایه شرکت، افزایش سرمایه میگویند. شرکتهای سودده، برای گسترش فعالیت اقتصادی خود دست به عملیات افزایش سرمایه میزنند. شرکتهای زیانده هم برای افزایش سرمایه انگیزه دارند.
مثلا در یک گاوداری، فرض کنید تمام سرمایه را گاوها تشکیل داده باشند. یک گاودار موفق سعی میکند با خرید گاوهای بیشتر، درآمد خود را افزایش دهد. اما چرا باید یک گاودار ناموفق به افزایش سرمایه فکر کند؟
به خاطر ماده 141 قانون تجارت، شرکتی که نیمی از سرمایه خود را به خاطر زیان از دست بدهد، باید منحل شود. در صورتی که سهامداران نخواهند شرکت را منحل کنند، میتوانند سرمایه شرکت را به نصف سرمایه اولیه (سرمایه موجود) کاهش دهند.
اما یک راه دیگر هم به ذهن میرسد. این که شرکت مدعی شود که سرمایه کنونیاش بیشتر از سرمایه اولیه است. یعنی درست است که زیان امروز، به نیمی از سرمایه اولیه رسیده، اما این عدد کمتر از نصف سرمایه کنونی است. پس میبینیم که روشهای متنوعی برای افزایش سرمایه وجود دارد.
شرکت مدام کار میکند و سود میسازد. بخشی از این سود بین سهامداران توزیع میشود و بخشی دیگر نزد شرکت انباشته میشود. وقتی این سود انباشته به مبلع مناسبی رسید، شرکت افزایش سرمایه میدهد.
دقت کنید که وقتی سهم را میخرید، مالک بخشی از این سود انباشته هم شدهاید. پس با اعلام افزایش سرمایه، درصد مالکیت شما بر شرکت بدون تغییر میماند، اما تعداد سهام شما بیشتر میشود. به این سهام که بدون پرداخت وجه به شما تعلق میگیرد، سهام جایزه میگویند.
یک نکته دیگر این است که قبل از افزایش سرمایه، سود انباشته هم مال شما بود. پس چیزی به دارایی شما اضافه نمیشود. مثلا فرض کنید 500 سهم 1000 تومانی دارید. یعنی 500 هزار تومان سرمایه. حالا 1500 سهم جایزه میگیرید. شما 2000 سهم 250 تومانی دارید. یعنی همان 500 هزار تومان.
اما سهم شما رقیقشده (diluted) است و بهخاطر مولد بودن سرمایه جدید، احتمال این که سهام شما رشد کند بالا است. از این منظر بین کسی که یک روز قبل از بسته نماد شدن نماد، و روز بعد از بازگشایی سهام را بخرد، تفاوتی وجود ندارد. مگر این که در روز بازگشایی به نرخی بیشتر از قیمت گشایش، سهم را بخرد.
یک گاو باردار را تصور کنید. اگر گاو را قبل از باردارشدن خریده باشید، حالا سود خوبی میکنید. اما اگر روز قبل از زایمان گاو را بخرید، یا منتظر بمانید که گوساله به دنیا بیاید و مادهگاو و گوساله را با هم بخرید، چیزی عوض نمیشود.
با 9 نفر دیگر، 10 گاو خریدهاید. یعنی هر کدام مالک یک گاو هستید و یک دهم تولید شیر روزانه مال شما است. حالا میخواهید 10 گاو جدید بخرید، اما پول این گاوها را از جیب خود میپردازید نه از محل سود شرکت. به این روش، افزایش سرمایه از محل آورده نقدی میگویند.
وقتی شرکت از محل آورده نقدی افزایش سرمایه میدهد، به سهامداران قبلی حق تقدم میدهد. حق تقدم یعنی آنها هم میتوانند نفری صد تومان بدهند، در افزایش سرمایه شرکت کنند و مالک سهام جدید بشوند. باز هم قیمت سهم پس از بازگشایی به شکلی کاهش مییابد که دارایی شما قبل و بعد از افزایش سرمایه تغییر نکند.
حق تقدم یعنی اولویت مشارکت در افزایش سرمایه با سهامداران قبلی است.
اگر دلتان بخواهد، با پرداخت 100 تومان برای هر سهم، حق تقدم خود را به سهم تبدیل میکنید. اگر نه میتوانید این حق را در بازار بفروشید. اگر تا پایان پذیرهنویسی از حق تقدم استفاده نکنید، شرکت برای شما این حق را میفروشد و پولش را به شما میدهد.
در انتهای نماد حق تقدم یک حرف ح قرار میدهند. مثلا حکمت (بانک حکمت ایرانیان) حق تقدمی با نماد حکمتح خواهد داشت.
اگر شما ده گاو ده میلیون تومانی دارید و 50 میلیون ضرر کردهاید، مشمول اصل 141 قانون تجارت خواهید شد. یا باید شرکت را منحل کنید یا سرمایه ثبتشده خود را به 50 میلیون تومان کاهش بدهید.
شاید در این تاریخ هر گاو 20 میلیون میارزد، اما شما این موضوع را ثبت نکردهاید. حالا پرداخت مالیات اضافه، در ازای خارج شدن از این وضعیت بحرانی توجیه دارد. شما الان 200 میلیون تومان سرمایه دارید و 50 میلیون ضرر، که کمتر از نصف سرمایه ثبتشده شما است.
به این افزایش سرمایه، افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی میگویند. به خاطر شرایط تورمی در ایران، بیشتر شرکتهای مشمول ماده 141 قادر هستند از محل تجدید ارزیابی شرایط خود را بهبود دهند.
به تغییر در سرمایه ثبتی شرکت، افزایش سرمایه میگویند. پس از افزایش سرمایه قیمت سهم به شکلی تغییر میکند که دارایی شما قبل و بعد از افزایش سرمایه تغییر نکند.
شاید برای شما هم نمادها در بورس جای تعجب باشد. نمادهایی مثل وبملت، خموتور و شپنا.
برای کسانی که تازه وارد بورس شدهاند این اسامی کمی گیج کننده و بیمعنی به نظر میرسد.
حرف اول هر نماد (معمولا) نشاندهنده صنعتی است که شرکت در آن فعالیت میکند. حروف بعدی از اسم شرکت گرفته میشوند. مثلا خودروسازی بهمن با حرف خ شروع میشود و به بهمن ختم میشود.
نمادهای متنوعی هستند که با حرف آ شروع میشوند.
ماشینآلات و دستگاههای برقی با حرف ب شروع میشوند. مثل بترانس (ايران ترانسفو) و بسویچ (پارسسويچ). هرچند نماد برکت (دارویی) و بفجر (یوتیلیتی) هم با ب شروع میشوند.
لاستیک و پلاستیک با پ شروع میشوند. مثلا پکویر برای کویر تایر یا پکرمان برای لاستیک بارز (بله، همیشه حروف بعدی از اسم شرکت گرفته نمیشوند.) در این مورد هم استثنا وجود دارد. بیمه پارسیان (پارسیان)، گسترش نفت و گاز پارسيان (پارسان) و به پرداخت ملت (پرداخت)، در کار تولید لاستیک و پلاستیک نیستند.
ماشینآلات تجهیزات با حرف ت (مثل تایرا، تراکتورسازی ایران)، انبوهسازی و املاک و مستغلات با حرف ث (ثشرق، سرمایهگذاری مسكن شمال شرق)، محصولات چوبی، کاغذی و صنایع چاپی با حرف چ (چاپ افست، چافست)، حملونقل، انبارداري و ارتباطات با حرف ح (كشتيراني جمهوري اسلامي ايران، حکشتی)، خودرو و ساخت قطعات با خ (ایرانخودرودیزل، خاور)، مواد و محصولات دارويي با د (روز دارو، دروز)، رایانه با ر (خدماتانفورماتيك، رانفور)، زراعت با ز (كشاورزي مكانيزه اصفهان كشت، زکشت)، سیمان و آهک و گچ با س (سيمان اروميه، ساروم)، محصولات شیمیایی، نفتی، کک، هستهای با ش (پالايش نفت بندرعباس، شبندر)، غذایی با غ (كشت و صنعت چینچین، غچین)، فلزی با ف (ملي صنايع مس ايران، فملی)، قند و شکر با ق (قند هكمتان، قهکمت)، معدنی، کانههای فلزی و غیرفلزی، کاشی و سرامیک با ک (معدني و صنعتي گل گهر، کگُل)، ماشینآلات و تجهیزات با ل (پارس الكتريك، لپارس)، سرمایهگذاریها و واسطهگری مالی با و (سرمايهگذاري ملي ايران، ونیکی) یا وب (بانک صادرات، وبصادر) شروع میشوند. در تمام این موارد استثناهای فراوانی هم وجود دارد. مثلا زاگرس (پتروشیمی زاگرس) یک شرکت زراعی نیست.
در میان فعالان بازار سرمایه اصلاحاتی مثل آشغال سهم (junk stocks) یا سهمهای پیرمردی (سهمهای بنیادی) وجود دارد.
اما آیا سهمهای بنیادی پیرمردی هستند؟ فرض کنید شرکتی وجود دارد که هر سال به اندازه 25 درصد قیمت سهم، سود تقسیم میکند و هر سال این سود تقسیمی 25 درصد بیشتر میشود (از بررسی ده سال گذشته).
یعنی اگر 10 میلیون تومان از این سهم بخرید، احتمالا سالهای بعد به ترتیب 2.5، 3.1، 3.9 و 4.8 میلیون سود نقدی دریافت میکنید. این که در چهار سال 141 درصد سود بگیرید، خیلی خوب است. چنین سهمی را میشود تا ابد نگهداشت و از درآمد آن لذت برد. (طبیعتا ما همه پول خود را روی یک شرکت نمیگذاریم و سعی میکنیم در صنایع مختلف سرمایهگذاری کنیم.)
اما موضوع اینجا است که قیمت چنین سهمی خیلی بعید است که به یک باره از 100 تومان به 1500 تومان برسد. احتمالا این سهم در یک دامنه مشخص پیرامون قیمت اولیه نوسان میکند که چیز بدی نیست. خیلیها دوست دارند که سهم 110 تومانی یکباره بشود 17 هزار تومان. این افراد معمولا با ضرر از بازار خارج میشوند.
سهمهای بنیادی امنیت بیشتری دارند و به سادگی میتوانید در اینترنت تحلیلهای مرتبط با آنها را پیدا کنید.
آیا یک پراید تمام رنگ، به قیمت 70 میلیون میارزد؟ یک کمری 2015 بدون رنگ چطور؟ در مورد سهم چطور میتوانیم بفهمیم که برای کدام سهم 700 ریال گران است و برای کدام یک 170000 ریال ارزان؟ (دقت کنید که سهم 60 تومانی الزاما ارزان نیست. شاید دو ریال هم نمیارزد. سهم 60 هزار تومانی هم همیشه گران نیست.)
برای این منظور باید قیمت سهم با ارزش آن مقایسه شود. روشهایی برای محاسبه ارزش ذاتی وجود دارد که به کار شما نمیآید. شما هرگز نمیتوانید 600 شرکت را خودتان تحلیل کنید.
شما دو انتخاب دارید:
در این صندوقها افراد خبره بورس با بررسی شرکتها یک پرتفوی کارآمد درست میکنند. شما میتوانید مستقل از پیچیدگیهای دانش مالی و بدون دیدن حتی یک ترازنامه، از این صندوقها استفاده کنید.
در گزارش اجماع تحلیلگران که به طور فصلی منتشر میشود، میتوانید پیشبینی تعداد زیادی تحلیلگر از EPS آتی شرکتها را پیدا کنید.
فرض کنید P/E شرکت را میدانید. E هم که پیشبینیشده است. از ضرب E در P/E پیشبینی قیمت یا همان P به دست میآید.
P/E را شما باید انتخاب کنید. شاید P/E بورس را انتخاب کنید (حدود 4.7)، یا بگویید سودی بیشتر از سود 20% یا همان P/E 5، یا به P/E صنعت مراجعه کنید. بهاین ترتیب هر کس با فرضهای متفاوت به ارزش ذاتی متفاوتی میرسد.
بانک الف را در نظر بگیرید. این سهم با قیمت 550 تومان معامله میشود. در سایت tsetmc میبینید که EPS این شرکت برابر است با 100 تومان.
تحلیلگران EPS را برای سال 98 برابر 150 و برای سال 99 برابر با 200 پیشبینی کردهاند.
با در نظر گرفتن P/E پنج (بانکی) این سهم در سال 98 و 99 به ترتیب 750 و 1000 تومان ارزش دارد. یعنی در قیمت کمتر از 750 تومان، انتخاب این سهم بهتر از گذاشتن پول در بانک است.
با P/E برابر 4.7 ارزش ذاتی این سهم کمتر بهدست میآید. (705 و 940)
با در نظر گرفتن P/E گروه واسطهگری مالی، (5.5) ارزش ذاتی این سهم کمی بیشتر از این اعداد خواهد بود. (825 و 1100)
شاید شما میانگین این اعداد را به عنوان عدد مرجع خود در نظر بگیرید (760 و 1013). با این اعداد سهام بانک الف با قیمت کنونی 550 تومان ارزان است.
بورس قمارخانه نیست. اینطور نیست که سهام بخرید و منتظر بخت و اقبال بنشینید. بورس با منجمد کردن دارایی در سکه، دلار و مسکن فرق دارد. بورس مثل آب است در آسیاب صنعت کشور. اگر میخواهید در بورس فعالیت کنید، باید به آن به چشم یک حرفه جدی نگاه کنید.
تمام حرفهایی که زدیم، یک حرف از 32 حرفی است که در این علم وجود دارد. اگر حوصله ندارید این حرفه را یاد بگیرید، از صندوقها استفاده کنید. در مورد صندوقها تحقیق کنید و با مقایسه نمودارها، بهترین را برگزینید.
از دیگران نظر بپرسید. کانالها و رسانهها را بخوانید. اما تحلیل خودتان را داشته باشید. و از این مهمتر، به تحلیل خود پایبند بمانید. دلیلی ندارد که فردای روزی که شما تحلیل خود را تمام کردید، سهم حرکتش را شروع کند. آدمهای زیادی بودند که سهمی را با تحلیل خریدند، مدتی پای آن نشستند و بعد سهم خود را فروختند. پس از مدتی وقتی سهم سه برابر شد، تنها حسرتش را خوردند.
*تجارت نیوز
بیشتر بخوانید:
*10 اصطلاح پر کاربرد بورس را بشناسید
*90 دقیقه گفتوگو/ در بورس سرمایه گذاری کردهاید؟
ولی ایران هی داره رشد میکنه
دقیقا شده همون موسسات که پولهای مردمو گرفتن و سودهای کلان دادن و یهو نیست شدن
من میترسم بورس همین بلا سر این مردم بدبخت بیاره
عصری لطفا نظرمو چاپ کن حتی ی بار
ممنون