در ۲۷ آوریل ۱۸۶۵، ایالات متحده آمریکا بدترین فاجعه دریایی را چند هفته پس از پایان جنگ داخلی، هنگامی که قایق بخاری به نام «سلطانا» پس از منفجر شدن در رودخانه میسی سی پی غرق شد در تاریخ خود تجربه کرد و حدود ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ نفـر در آن کشته شدند.
کشتهشدگان سربازانی بودند که تازه از زندانهای ارتش کنفدراسیون آزاد شده بودند و در حال بازگشت به خانهها و خانواده هایشان بودند. قربانیان حادثه غرق شدن سلطانا بیش از غرق شدن تایتانیک بود، اما این فاجعه انسانی تا حدودی در تاریخ آمریکا و جهان فراموش شده است. اما آنچه بسیاری نمیدانند این است که در پشت این فاجعه شرایط مختلفی وجود دارد، از جمله همدستی و توطئه، فساد و سهل انگاری که به راحتی میشد از وقوع آن جلوگیری کرد.
سلطانا یک روز قبل از غرق شدن در پایین رودخانه میسیسیپی؛ میتوانید جمعیت زیادی را که در آن بودند، مشاهده کنید.
پس از پایان جنگ داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۵، هم فدرالیستها و هم جدایی طلبان به سرعت خود را در ویرانی پس از جنگ جمع و جور کردند. پایان جنگ شامل آزادی زندانیان هر دو طرف بود. هزاران سرباز اتحادیه که در اردوگاههای کنفدراسیون و اردوگاههای بازداشت در سالما نزدیک آلاباما و اندرسنویل در جنوب جورجیا زندانی شده بودند، به یک اردوگاه کوچک در خارج از شهر «ویکسبورگ» در ایالت «می سی سی پی» آورده شدند. پس از آزادی آنها نیاز به عبوری امن به سوی شمال داشتند.
در همین حال ناخدا «جیمز کاس میسون» فرمانده یک قایق بخار به نام «سلطانا» و عازم میسوری بود. این کشتی کوچک چوبی حامل خدمهای ۸۵ نفری بود و قرار بود که قبل از آنکه آن را پر از سرباز کنند، پنبه حمل کند. در هنگام توقف در «ویکسبورگ» برای یک عملیات تعمیر در دیگهای بخار، کاپیتان کشتی پیشنهادی از دولت ایالات متحده دریافت کرد، که در ازای بردن هر سرباز و افسر به سوی شمال پنج و ده دلار دریافت کند.
حرص و طمع بر کاپیتان (میسون) که آرزو داشت هرچه بیشتر پول از طریق حمل و نقل این «کالای انسانی» جمع کند غالب شد؛ بنابراین فرصت را غنیمت شمرد و افسری را رشوه داد که به او اجازه دهد بیشترین تعداد سرباز ممکن را بدون توجه به ظرفیت کشتی بخار حمل کند. کاپیتان میسون با شتاب و اشتیاق برای انجام این کار تصمیم گرفت تا نقصی را که در سطح دیگهای بخار کشتی اتفاق افتاده است، به طور جزئی و موقت و نه به طور کلی رفع کند.
کاپیتان میترسید اگر تعمیر کشتی طول بکشد، سربازان یک وسیله حمل و نقل دیگری به سمت شمال پیدا کنند به گفته «جری پاتر»، وکیل، روزنامهنگار و نویسنده کتاب «فاجعه سلطانا، بزرگترین فاجعه دریایی آمریکا» کاپیتان بیش از ظرفیت کشتی، سربازان را بارگیری کرد: «ظرفیت کشتی حدود ۳۷۶ مسافر بود، اما بیش از ۲۵۰۰ مسافر بارگیری شده بود.»
این کشتی حامل کمتر از ۲۵۰۰ نفر نبود که بیشتر آنها سربازان اتحادیه بودند که تازه از زندان های جنگ داخلی کنفدراسیون آزاد شده بودند.
در ۲۴ آوریل ۱۸۶۵، سلطانای شلوغ از شهر ویکسبورگ به راه افتاد و در آن حدود ۱۹۶۰ زندانی جنگ، ۲۲ نگهبان، ۷۰ مسافر غیرنظامی و خدمه کشتی ۸۵ نفره حضور داشتند. بیشتر زندانیان جنگی که تازه آزاد شده بودند از نظر سلامتی ضعیف بودند.
روز سفر، علاوه بر ازدحام زیاد کشتی، هوا بسیار بد و سطح آب میسیسیپی در بالاترین سطح خود بود. برف از بالای کوههای اطراف در حال ذوب شدن بود و به ساحل آن میریخت و جریانات شدید آن مملو از ساقههای درختان ریختهشده و لجن بود. ناگفته نماند که شب و تاریک بود، اما ناخدا (میسون) اصرار داشت که این «محموله» را هرچه زودتر به مقصد برساند. قایق بخار برای مدت کوتاهی در شهر ممفیس متوقف شد و سپس در شب به سفر خود ادامه داد.
حدود ساعت ۲ بامداد، در تاریخ ۲۷ آوریل، در چند کیلومتری ممفیس یکی از دیگهای بخار سلطانا منفجر شد و، چون کشتی بسیار شلوغ بود، بسیاری از مسافران در کنار دیگهای بخار نشسته بودند.
این انفجار فوراً باعث کشته شدن صدها مسافر شد که بیشتر آنها سربازانی از کنتاکی و تنسی بودند که مستقیماً کنار دیگهای بخار نشسته بودند. بسیاری از آنها بلافاصله کشته شدند، چه توسط ترکش، بخار سوزان یا آب بسیار داغ دیگهای بخار.
اولین انفجار به دنبال انفجار دو دیگ باقی مانده رخ داد. «پاتر» مینویسد: در یک لحظه آنها [مسافران]خواب بودند، سپس لحظه دیگر خود را در تلاش برای شنا در آبهای سرد رودخانه میسی سی پی یافتند. برخی از مسافران داخل کشتی سوختند. خوششانسها به بقایای شناور بالای رودخانه یا اسبها و قاطرهایی که از کشتی میپریدند، تکیه میکردند و امیدوار بودند که به سلامت به ساحل برسند. آنها نمیتوانستند ببینند، زیرا هوا بسیار تاریک بود و عرض رودخانه در آن نقطه تقریباً نه کیلومتر بود.
هرج و مرج بر سلطانا حکمفرما شد، زیرا مسافران موجود در کشتی بین دو گزینه قرار گرفتند: بین ماندن در قایق و مواجه شدن با احتمال مرگ با سوختن و بین پریدن در آب سرد و احتمال غرق شدن. در هر دو مورد احتمال بقا بسیار ضعیف بود و سربازانی که تازه از جنگ راحت شده بودند خود را در تلاش برای زنده ماندن دوباره میدیدند.
کشتی سلطانا پس از منفجر شدن دیگهای آن که نیاز به تعمیر و نگهداری داشتند، در بازگشت به شمال غرق شد.
هنگامی که سلطانا در نزدیکی شهر کوچک «ماریون» در جنوب سرزمین های هم پیمان شروع به غرق شدن کرد، قایقهای عبوری و محلیها سعی در یک عملیات نجات آشفته سعی در نجات جان سربازان داشتند.
در گزارشهای روزنامه آمده است كه یک مرد محلی به نام «جان فاگلمن» و پسرانش از جمله افرادی بودند كه برای كمک آمده بودند. «فرانک وگلمن» از نوادگان «جان فوگلمن» و شهردار فعلی ماریون، میگوید که جهت قایقی که وی در آن سفر میکرد باعث شد که بادها شعله های آتش را به سمت عقب کشتی هدایت کنند و اوضاع بدتر شود.
شهردار«فرانک فوگلمن» در مورد قهرمانی پیشینیان خود میگوید: گفته می شود که خانواده «فوگلمن» موفق شدند یک شناور چوبی را از بعضی از تنه درختان تهیه کنند و سپس برای انتقال مسافران از سلطانای در حال سوختن به ساحل رودخانه عزیمت کردند. نجات یافتگان را بالای شاخه های درختان کنار ساحل قرار میدادند و برای نجات افراد بیشتر به قایق برمیگشتند.
یکی از بازماندگان حادثه سلطانا میگوید: وقتی به هوش آمدم، خود را در محاصره آوار و در میان دود و آتش دیدم. "فریاد و ناله زخمیها وحشتناک بود و بوی گوشت سوخته غیر قابل تحمل بود و بیش از توانایی توصیف من است.
بازمانده دیگری از اوهایو نوشت: برخی بر اثر انفجار کشته شدند، و آنها روی زمین دراز کش افتاده بودند و زیر پا له میشدند، در حالی که برخی گریه میکردند و فریاد میکشیدند، برخی نفرین میکردند و برخی آواز میخواندند ... من این منظره را در زندگی خود فراموش نخواهم کرد. و گاهی به خوابم میآید.
اجساد قربانیان سلطانا ماهها پس از حادثه همچنان به طرز هولناکی بر فراز آبهای رود می سی سی پی شناور بودند و در حالی که برخی از قربانیان پیدا شدند، بسیاری از آنها هرگز پیدا نشدند و از جمله قربانیانی که پیدا نشدند، خود کاپیتان «میسون» بود.
گزارشهای مطبوعاتی در مورد حادثه سلطانا. کارشناسان معتقدند که این فاجعه مهیب به شهرت شایستهای نرسید زیرا در سایه ترور رئیس جمهور آمریکا «لینکلن» اتفاق افتاد.
ترور لینکلن بزرگتر بود: منطقیترین توضیح ممکن است این باشد که این واقعه همراه با ترور رئیس جمهور «لینکلن» رخ داده است ، که فاجعه ای از ابعاد تاریخی بزرگتر و شدیدتر بوده است، زیرا ترور رئیس جمهور مذکور دو هفته قبل از وقوع حادثه سلطانا رخ داده است، تأثیر آن برای مدت طولانی تری ادامه داشت.
مردم آمریکا بعد از جنگ داخلی کمی «قسی القلب» شده بودند: از طرف دیگر، به نظر میرسد مردم آمریکا ، به دلیل اینکه آنها وحشت جنگ داخلی چهار ساله را تحمل کرده بودند کمی قسی القلب شده بودند. برای برخی از دست دادن ۲۰۰۰ نفر دیگر فقط یک واقعه دیگر و پیامد دیگری از جنگ بود. سرانجام نیز هیچ اتهامی در رابطه با غرق شدن سلطانا حتی پس از انجام تحقیقات عمیق و به دنبال آن تشکیل دادگاه های نظامی، مطرح نشد.
بیش از ۱۸۰۰ مرد در غرق شدن سلطانا جان خود را از دست دادند. در حالی که در تایتانیک معروف در حدود ۱۵۰۰ قربانی شدند و به این ترتیب فاجعه سلطانا به بدترین فاجعه دریایی تاریخ آمریکا تبدیل شد.. با گذشت بیش از دو دهه از وقوع آن، بازماندگان فاجعه سلطانا از مناطق مختلف ایالات متحده سالانه با هم دیدار و ملاقات کردند تا این حادثه را گرامی داشته و روح قربانیان آن را تسلی ببخشند. پس از مرگ آخرین بازماندگان در سال ۱۹۳۶ نوادگان بازماندگان مشعل را دریافت کردند و این سنت را ادامه دادند و این جلسات سالانه هنوز هم برگزار میشود.
منبع: تابناک باتو