عصرایران؛ مازیار آقازاده- دونالد ترامپ به روزهای پایانی حضور خود در کاخ سفید و نقشآفرینی در عرصۀ سیاست ایالات متحده آمریکا و جهان نزدیک میشود.
اندکی بیشتر از 2 ماه دیگر او باید کاخ سفید را ترک کند و به جمع رؤسای جمهوری سابق و البته رؤسای جمهوری تکدورهای آمریکا بپیوندد؛ عنوانی که برای او خیلی بزرگ به نظر میرسد و ظاهراً خود را برای آن آماده نکرده است و به همین خاطر همچنان برای پاسداشت غرایز شخصی خود (حُب ریاست و مرکز توجه بودن) دست و پا میزند و قواعد ساختاری و قوانین انتخاباتی را با ادعاهای بیاساس و بدون دلیل و مدرک درباره " تقلب گسترده انتخاباتی به نفع رقیب"، به چالش می کشد.
این "شوخی بزرگ و تلخ دموکراسی آمریکایی" چند هفته دیگر علیرغم میل باطنی و خواستههای غریزیاش باید چمدانهای خود را ببندد و با دوران تکیه زدن و نشستن بر جایگاه و کرسی قدرتمندترین فرد دنیا، خداحافظی کند و همینطور با شهوت دیده شدن و قرار گرفتن در صدر اخبار داخلی و جهانی؛ و چه وداع تلخی است برای او؛ در آن حد تلخ و ناباورانه که هنوز که هنوز است نتوانسته نتایج انتخابات سوم نوامبر 2020 را هضم و جذب کند و پیام 75 میلیون آمریکایی که بسیاری از آنها از بغض کارها و سیاستهای او به رقیبش رای دادند را با گوش جان بشنود و با متانت و وقار از کرسی ریاست به زیر بنشیند و مانند یک دولتمرد مبادی آداب و متین، روند انتقال قدرت را به حانشین خود هموار سازد.
ترامپی که برای تحقیر مدتها رقیب اصلی خود را "جو خوابآلود" خطاب میکرد؛ اما از زمانی که انتخابات سوم نوامبر به سرانجام رسیده و معلوم شده "جو بایدن" جانشین ترامپ خواهد بود؛ دیگر این عبارت را درباره او به کار نمیبرد؛ چون ظاهرا ننگ است شکست خوردن از رقیبی خواب آلو و چُرتی!
ترامپ مثل یک راهزن از ناکجاآباد به قلب قدرت دنیا فرود آمد و 4 سال پیش از جایگاه یک بیرون گود نشسته آلوده نشده به فضای مسموم لابیهای پشتپرده سیاست واشنگتن، توانست تمامی سیاستمداران کارکشته جمهوریخواه را کنار بزند و در رقابتی نزدیک هیلاری کلینتون را با تکیه برآرای الکتورال بیشتر به رغم کسب آرای مردمی کمتر، شکست دهد.
او در این 4 سال به شعارهای انتخاباتی خود که برای به دست آوردن دلِ مردان سفیدپوست کمسواد و بالنسبه کمدرآمد و بیکار آمریکایی بود، جامه عمل پوشاند و برای راضی کردن دل هوادارانش در برابر یک دنیا ایستاد.
او ابایی نداشت که تصمیمات و سیاستهایش به ضرر صدها میلیون و حتی میلیاردها انسان کره خاکی باشد؛ چون به گفته خودش "اولویت آمریکا" برایش مهم بود و در داخل آمریکا هم اولویت با همان مردان سفیدپوست کمسواد و حاشیهنشین و محافظهکار بود.
حاصل 4 سال ریاست با قطبنمای غرایز شخصی، علاوه بر صدماتی که به ساختارهای بینالمللی و چارچوب روابط و حقوق بینالملل وارد شده؛ برای آمریکاییها یک جامعه دوقطبی تشدید شده بوده است؛ به نحوی که در انتخابات اخیر آمریکا چنان فضایی از دوقطبی حاکم شد که بسیاری را تحریک کرد برای خلاص شدن از شر ترامپ، به رقیب سالخورده او جو بایدن رای دهند.
ترامپ یک فرد بود با غرایز و اهداف شخصی؛ او هیچگاه نخواست و یا شاید نتوانست ملاحظات سیستمی را درک کند؛ او منفرد بود و سیاست را از جایگاه یک آدم منفرد تعقیب میکرد و چرتکهای "اقتصادی" در جیبش داشت و مدام حسابها را به نفع خودش و هوادارانش بالا و پایین میکرد و تصمیم میگرفت.
روزانه دهها توییت مینوشت؛ بیش از آنکه از روی ملاحظه و با حساب و کتاب سخن بگوید از روی غرض و مرض شخصی اظهارنظر میکرد و در لحظه سخن میگفت و اتفاقا یکی از دلایل محبوبیتش در بین هوادارانش نیز در همین خصیصه او بود که از نظر بسیاری از ناظران یکی از نقاط ضعف برای یک دولتمرد آن هم در حدواندازه ریاست ایالات متحده آمریکاست.
ترامپ نزدیک به 5 میلیون بیش از انتخابات 4 سال پیش رای جمع کرد و به همین خاطر برای او که یک انسان به واقع عوامگراست، بسیار سخت است به رغم این افزایش آرا، با کاخ سفید وداع کند؛ اما واقعیت سیستم سیاسی آمریکا همین است، "برنده صاحب همه چیز است." (WINNER TAKES ALL)
او از همان ناحیهای ضربه خورد که در انتخابات 2016 از آن منتفع شده و هیلاری کلینتون را شکست داده بود؛ یعنی با اختلاف آرای مردمی چند هزار یا چند ده هزار کمتر از رقیب، همه آرای الکتورال ایالتهای رقابتی همچون میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا، جورجیا و آریزونا و.. را واگذار کرد.
جمهوریخواهان هم با وجودی که بخت خود را در این انتخابات با حمایت تمامقد از انتخاب مجدد ترامپ آزمودند و رد شدند؛ اما دیگر حاضر نشدند دعوای مناقشه شخصی و غریزی ترامپ با رقیب انتخاباتی او را تا به آخر دنبال کنند و در مرحله جنگ فردی ترامپ علیه سیستم سیاسی آمریکا و ادعای بدون مدرک و پشتوانه او درباره "تقلب گسترده" و "دزدی آرا "،همچنان پشت او بایستند و یک به یک پشت او را خالی کردند.
ترامپ خواهد رفت؛ شاید اگر بخواهد همچنان "یک لنگه پا" به کرسی ریاست در اتاق بیضی کاخ سفید بچسبد، با "پسگردنی" ژنرالهای ارتش آمریکا از کاخ سفید بیرونش کنند و اتاق بیضی را تحویل بایدن دهند؛ اما ضرباتی که دنیا و آمریکا به دلیل حضور او در کاخ سفید متحمل شده؛ به این زودیها از اذهان و یادها نخواهد رفت.
ترامپ آبروی سیاسی آمریکا را بر باد داد و اگر نبود جنبش سوم نوامبر جوانان، سیاهان، زنان و اقلیتهای نژادی و.. شاید ضربات شدید او بر پیکره ساق و برگ دموکراسی آمریکا و جهان به ریشه هم سرایت میکرد.
ترامپ حتی در دوره 4 ساله حضورش در کاخ سفید یک فرد بود و با وجودی که حمایت جمهوریخواهان را پشت سر خود داشت؛ اما خود او هم نیک میدانست که وصله ناجوری برای هر 2 حزب اصلی آمریکاست؛ چون او فاقد پرنسیب یک سیاستمدار دارای جایگاه و بینش و سابقه در ایالات متحده آمریکا بوده است.
او با وجودی که بارها در 4 سال گذشته از دایمی شدن تکیه بر کرسی ریاست برکشورش داد سخن سر داده و حتی سیستم سیاسی تکحزبی چینی را به خاطر ثبات رهبری ستوده، باید به دلیل قواعد سیستمی آمریکا و کم آوردن تعداد آرای الکتورال از رقیبش، از کاخ سفید برود.
این تاجر مالاندوز و دندانگِرد دنیای سیاست چه بخواهد و چه نخواهد در نهایت تسلیم حساب و کتاب آرای الکتورال خواهد شد؛ چون نتوانست از 538 عدد الکتورال به حدنصاب 270 رای الکتورال برسد و چک او برگشت خورده و اعتبار نداشتهاش کاملا مضمحل شده و از میان رفته است و حالا در دعوایی شخصی او و چند نفر از معدود آدمهای اطرافش ( در حد فرزندان و وکیل شخصی) که در مجموع تعداد آنها به یک مینیبوس هم نمیرسد؛ کودکانه اصرار دارند به هر نحو که شده، راهی از میان قواعد بازی تعیین شده در عرصه سیاست آمریکا پیدا کنند تا ترامپ را یک دوره دیگر به صندلی قدرت در کاخ سفید بچسبانند؛ و چه سخیف و شرمآور شده این تلاش پوچ و دست و پا زدنهای آخر ترامپ و حلفه تنگ آدمهای اطرافش همچون "مایک پمپئو" وزیر خارجهاش که به مدد ترامپ به جایگاه آدمهایی همچون "کیسینجر" تکیه زده؛ در حالی که الفبای دیپلماسی بینالمللی را حتی مشق هم نکرده است.