«آدم بزرگها عاشق عدد و رقمند. وقتی با اونا از یه دوست تازه حرف بزنی هیچوقت ازتون راجع به چیزهای اساسی سوال نمیکنند، هیچوقت نمیپرسن آهنگ صداش چطوره؟ چه بازیهایی دوست داره؟ پروانه جمع میکنه یا نه؟ میپرسن چند سالشه؟ چندتا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق میگیره؟ و تازه بعد از این سوالات است که خیال میکنن طرف رو شناختن. وقتی به آدمبزرگا بگی یه خونه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجرههاش غرق گل شمعدونی و بومش پر از کبوتر بود، محاله بتونن مجسمش کنن. باید حتما بهشون گفت یه خونه چند میلیون تومنی دیدم تا صداشون بلند بشه: وااااای چه قشنگ! (شازده کوچولو - آنتوان دوسنت اگزوپری)»
به گزارش ایسنا، ۷۷ سال از انتشار کتاب «شازده کوچولو» میگذرد و شاید اگزوپری نداند که ما آدم بزرگها آنقدر غرق در عدد و رقم ماندهایم که دیگر شورش را هم درآوردیم و جریانی را با عنوان تاریخ تولد لاکچری ایجاد کردهایم!
حالا هم در آستانه یک تاریخ تولد لاکچری در ایران هستیم که قرار است مقابل زایشگاهها صفهای طولانی باشد؛ یعنی ۹/۹/ ۹۹ و شاید با خودمان فکر کنیم که چقدر باکلاس! چقدر خاص و چقدر قشنگ!
اغلب متخصصان و مسئولان حوزه سلامت درباره تبعات زایمانها و سزارینهای زوری برای درج تاریخ تولد نوزاد در ۹ آذر ۹۹ هشدار دادهاند و حتی تمهیداتی هم برای پیگیری چنین اقدامی از سوی بیمارستانها به عنوان یک تخلف، پیشبینی شده است اما ظاهرا عزم خانوادههایی که تاریخ تولد بچهشان را رند میخواهند، جزم است و چیزی جلودارشان نیست. حتی ثبت احوال اعلام کرده که هر کس از ابتدای آذر به دنیا بیاید، برایش به تاریخ ۹۹/۹/۹ شناسنامه صادر میکنیم اما این هم بعید است فایدهای داشته باشد چون خانوادههای لاکچری نمیخواهند تاریخ تولد بچهشان در شناسنامه، فیک باشد. آنها همه چیزشان اورجینال است!
اما چرا ما اینقدر بیمسئولیت و غرق در زندگی بدون معنا شدهایم؟
دکتر محمد رحیمی - جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی - در اینباره به ایسنا میگوید: «مدرنیته تمامی ابعاد زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است و انسان مدرن در یک فضای بیروح از بسیاری از ارزشهای اجتماعی مقبول جامعه خود فاصله گرفته و همین امر سبب تهیشدن زیست جهان انسان مدرن از ارزشهای اجتماعی شده است. جامعه مدرن مجموعهای از نگاهها و افکار در مورد جامعه، انسان و پدیدههای اجتماعی را ایجاد کرده است. واقعیت این است که مدرنیته به یک معنا و تا حد زیادی معنای زندگی را از انسانها گرفته و تغییرات اجتماعی وسیعی با خود به همراه داشته است.»
او ادامه میدهد: «ما ظاهرا در جامعه مدرن زندگی میکنیم. در منازل مدرن سکونت داریم، خودروی مدرن سوار میشویم، از آخرین تکنولوژی مدرن استفاده میکنیم اما رفتارها و خلقیات جامعه مدرن را یاد نگرفتهایم. به تعبیر هربرت مارکوزه میتوان گفت هر چند که جامعه نوین تجسم عقلانیت به نظر میرسد اما این جامعه در کل غیرعقلانی است.»
این جامعهشناس با این تفسیر از جهان مدرن اضافه میکند: «قصد دارم به این مسأله اجتماعی بپردازم که زیر پوست جامعه جریان دارد و بسیاری از ما از آن بیخبریم و پیامدهای آن را جدی نمیگیریم. این مسأله اقدام زنان به زایمان زودرس در تاریخهای به اصطلاح لاکچری است؛ زنانی که تاریخ زایمان خود را خودشان انتخاب میکنند و در تاریخهای خاص (تاریخ تولد پدر یا مادر، تاریخ ازدواج، تاریخهای رند و ...) و زودتر از تاریخ زایمان طبیعی نوزاد خود را به دنیا میآورند. اتاقهای زایمانی که پر است از والدینی که میخواهند هر طور شده در آن روز فرزندشان را به هر قیمتی که شده به دنیا بیاورند.»
رحیمی ادامه میدهد: «در سالهای اخیر برخی از بیمارستانها بر خلاف نظام و اخلاق پزشکی و حرفهای خود به جراحیهای غیر ضروری دست میزنند و تاریخ زایمان را مطابق تاریخ پیشنهادی والدین جلو میاندازند که این عمل با اخلاق پزشکی و علمی سازگار نیست. این مسأله از یکسو تفوق ارزشهای نظام سرمایهداری را در نظام پزشکی و سلامت نشان میدهد. نظامی که با محوریت انسان بنا شده و باید در جهت تأمین سلامت انسان در همه ابعاد فعالیت کند، در جهت حفظ ارزشهای سرمایه داری حرکت میکند. نظام سلامت در جامعه ایران دچار بحرانهای اساسی است و ارزشهای اخلاقی و انسانی در این نظام به چالش کشیده شده است.»
او میگوید: «آنچه در وهله نخست اهمیت دارد پول است و به تعبیر زیمل، پول معنای بسیاری از ارزشها را تغییر داده است، گویی با پول میتوان هر ارزشی را خریداری و هر ناممکنی را ممکن ساخت. در سوی دیگر ماجرا والدینی قرار دارند که به دنبال ارزشهای جدید هستند؛ ارزشهایی که به واسطه آنها تفاخر کنند؛ والدینی که تولد نوزاد در تاریخ خاص برایشان نوعی ارزش شده و سلامت نوزاد برای آنها در اولویت نیست. پژوهشهای علمی نشان میدهد که دستکاری در تاریخ زایمانها، اختلالات تنفسی، احتمال خونریزی مغزی و فلج مغزی نوزاد را افزایش میدهد، میزان بستری نوزاد در NICU (بخش ویژه نوزادان بدحال) و حتی مرگ نوزادان با زایمان زودرس افزایش مییابد و در مادران نیز خونریزهای بعد از زایمان اتفاق میافتد که خودش شایعترین علت مرگ و میر مادران باردار است. همه اینها حکایت از یک بحران اخلاقی و معرفتی عمیق دارد؛ بحرانی که انسانها را خالی از الگوهای هنجارمند کرده و الگوهای ناهنجار اجتماعی را جایگزین الگوی بهنجار کرده است.»
این جامعهشناس در پاسخ به این پرسش که منشاء این تغییرات چیست و والدین با این عمل به دنبال چه هستند؟ معتقد است: «یکی از دلایل به اعتقاد بنده میل فزاینده به تمایز است. تمایزپذیری یکی از سازوکارهای سبک زندگی مدرن و از جمله ارزشهایی است که انسان مدرن در جستوجوی آن است. والدین با این اقدام به دنبال اکتساب منزلت، تمایز و پایگاه هستند. در واقع عصر حاضر را باید عصر تمایزها و تفاوتها دانست. انسانها از طریق تمایزات اجتماعی خود را از دیگران جدا میکنند و تمایز، وسیلهای برای فخرفروشی و از نمادهای منزلتی اصلی است. تمایز از جمله گرایشهای مهم انسانی است ولی برداشت از تمایز در همه افراد یکسان نیست. برخی با تحصیلات دانشگاهی، تولید یا مصرف آثار فرهنگی و هنری، منش اخلاقی و ... خود را از دیگران متمایز میکنند، برخی دیگر با خرید کالاهای لوکس، سوارشدن به اتومبیلهای شیک و مدرن، انواع جراحیهای زیبایی و ... . گروه اول از جایگاه اجتماعی بالایی در جامعه برخوردارند و در فرهنگ آرمانی ما منزلت اجتماعی خاصی دارند. این تمایز برترین نوع تمایزی است که به لحاظ اجتماعی هم پذیرفته شده است. اما گروه دوم یک گروه خردهفرهنگی هستند که برداشتی متفاوت از تمایز دارند و الگوهای فکری و هنجاری این گروه در تعارض شدید با ارزشها و هنجارهای جامعه است. تمایز برای این گروه، تمایز در ارزشهای متعالی جامعه نیست بلکه در ارزشهای خردهفرهنگی است که رسانهها و گروه مرجع این گروه آن را اشاعه میدهند. والدینی که با تاریخ لاکچری در صدد نشان دادن تمایز و فخرفروشی هستند از یک ذهن بیمار و آشفته رنج میبرند. برای این گروه از والدین فرقی ندارد چه چیزی و به چه قیمتی آنها را از دیگران متمایز کند فقط میخواهند متمایز باشند؛ حتی اگر این تمایز به قیمت خطر سلامتی مادر و نوزاد تمام شود.»
او همچنین میگوید: «عامل دیگر، ضعف سرمایه فرهنگی است. توزیع ارزشها و فرصتها در جامعه بر اساس میزان برخورداری از چهار نوع سرمایه یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه فیزیکی است. والدینی که به دنبال تاریخهای لاکچری برای تولد نوزاد خود هستند اکثرا از سرمایه فرهنگی پایینی برخوردارند، سرانه مطالعهشان پایین است، تحصیلات دانشگاهی ندارند، مصرف فرهنگی پایینی دارند، در محیطهای فرهنگی حاضر نمیشوند و در خانوادههای بهاصطلاح فرهنگی پرورش نیافتهاند به همین دلیل تصورات غلطی از ارزشهای اجتماعی دارند. طبقـات گوناگون به اقتضای تحصیلات، آگاهیها و مهارتهای خود (سرمایه فرهنگی) از سرمایههای نمـادین متنوعی استفاده میکنند تا از راه آنها پایگاه اجتماعی خویش را ابراز کنند. درک افـراد از خودشـان و درک دیگران از آنها ناشی از تأثیر ارزشهای فرهنگی است برای مثال وقتی ارزش در جامعـه بـر تاریخ تولد خاص قرار گرفت، همان گونه که دیگران به آن اهمیت میدهند فرد نیـز تحت تأثیر فرهنگ اجتماع خویش، ارزشمندی را در داشتن تاریخ تولد لاکچری خواهد دید. به طوری که والدین تاریخ تولد لاکچری را هدیه ارزشمندی به فرزند خود تصور میکنند، در حالی که مرتکب خیانت بزرگی شدهاند و پیامدهای آن هر روز جلوی چشمانشان نمایان میشود.»
رحیمی درباره دلیل عمده دیگر ترویج سبک زندگی لاکچری اظهار میکند: «این ارزشها امروزه در جامعه بهاصطلاح خریدار دارند یعنی در فرهنگ جامعه برایش ارزش قائلند و آنچه که تبدیل به ارزش میشود گرایش عمومی هم به آن سمت تمایل پیدا میکند. به عنوان مثال زمانی که سالنهای عقد و تالارهای پذیرایی مبالغ بالایی را برای رزرو تاریخ ۹۹/۹/۹ از مشتریان خود میگیرند یا بیمارستانهای خصوصی هزینههای گزافی را بابت رزرو اتاق زایمان در تاریخ ۹۹/۹/۹ از والدین میگیرند بیانگر این است که این ارزشها در جامعه نهادینه شده است. هنگامی که در سیستم آموزشی، در تبلیغات رسانهها، در همه شئون و ابعاد زندگی، افراد یاد میگیرند خودشان را با دیگران مقایسه کنند، طبیعی است این افراد میل به تفاخر و سبک زندگی خاص یا همان لاکچریلایف خواهند داشت. برای مقابله با این نوع سبک زندگی، باید از آموزش شروع کنیم. گروههای اجتماعی تاثیرگذار باید مردم را به سبک زندگی بهنجار دعوت کنند. خانوادهها و نظام آموزشی نقش مهمی در مدیریت تغییرات اجتماعی و فرهنگی دارند و چنانچه آموزش را از خانوادهها و نظام آموزشی شروع کنیم میتوانیم آثار آن را در لایههای مختلف جامعه ملاحظه کنیم.»
این جامعهشناس در پایان میگوید: «در این مدت کوتاهی که تا ۹۹/۹/۹ پیش رو داریم مسئولان ارشد نظام سلامت و کنشگران نظام سلامت را به نظارت و کنترل هرگونه رفتار آسیبرسان به سلامت نوزادان دعوت میکنم. اگر سلامت جامعه و نسلی از فرزندان اهمیت دارد مجازاتهای سنگین برای عاملان سزارینهای تقویمی در نظر گرفته شود تا شاهد این فاجعه انسانی نباشیم.»