مراسم یادبود و گرامیداشت کامبوزیا پرتوی با بیان خاطراتی از این هنرمند و انتقاد از شرایط موجود سینما و از دست رفتن بزرگان سینما و همچنین لزوم توجه بیشتر به هنرمندان پیشکسوت و پیگیری اکران و نمایش آخرین فیلم این هنرمند «کامیون» برگزار شد و همچنین پیشنهاد شد تا مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما به وجود بیاید.
به گزارش ایسنا، مراسم یادبود و گرامیداشت کامبوزیا پرتوی دوشنبه شب 10 آذرماه به همت کانون کارگردانان به صورت مجازی برگزار شد.
این مراسم مجازی میزبان هنرمندانی چون رخشان بنی اعتماد، فرشته طائرپور، بهمن فرمان آرا، رسول صدر عاملی، علیرضا تابش، فریدون جیرانی، تورج اصلانی، غزل شاکری، کسری پرتوی، کاوه پرتوی، جهانگیر کوثری، نسرین مرادی، فرهاد توحیدی، فرشته صدرعرفائی، مسعود کرامتی، نادر مقدس بود که به صورت زنده یا با ارسال صدا درباره ابعاد مختلف هنری پرتوی، سخنانی را بیان کردند.
مازیار میری که اجرای این مراسم مجازی را بر عهده داشت در بخشهای مختلف این گفتوگو به بیان سالهای فعالیت این هنرمند و حساسیت های او روی فیلمنامه هایش اشاره کرد و گفت: فیلمنامهای به من داده بود تا به یک تهیه کننده بدهم اما قبل از انجام یک جراحی مهم به من گفت این کار را نکنم، زیرا باید بخشی را تغییر دهند و بعد که آن را کامل کرد دوباره بنا شد تا به انجام بقیه پروسه آن بپردازیم.
محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان درباره کامبوزیا پرتوی بیان کرد: او کارش را بسیار جدی میگرفت و در طول ۴۰ سال اخیر تعداد آثار بسیار زیادی از او به جا مانده است. در روزها و سالهای کامبوزیا پرتوی را از دست دادیم که بیش از هر دوره دیگری به یک انسان خلاق با ایدههای جدید نیاز داشتیم.
نسرین مرادی همسر کامبوزیا پرتوی با بیان اینکه این هنرمند مانند استاد او نیز بوده، گفت: سینمای ایران دغدغه همیشگی پرتوی بود و برای آن کم نمیگذاشت. ولی با دلی پر از بین ما رفت. او برای فیلم آخرش "کامیون" بسیار اذیت شد و و همین عاملی بود برای هر روز فرسودهتر شدن او. برای مجوز فیلمش بسیار دوندگی کرد و خیلیها مانع شدند. این اواخر هم به دنبال اکران آنلاین آن بود که باز هم امکانش حاصل نشد. پرتوی حتی وقتی در بیمارستان بود میگفت باید کارهایم به سرانجام برسانم و همچنان مشغول نوشتن و پیگیری کارهایش بود.
کاوه پرتوی و کسری پرتوی فرزندان این فیلمساز فقید نیز در این مراسم مجازی به ابعاد دیگری از زندگی و شخصیت اجتماعی، خانوادگی و سینمایی این هنرمند اشاره کردند.
سپس علیرضا تابش مدیر عامل فارابی با اشاره به تقدیر از پرتوی که در جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان اخیر به دبیری او برگزار شد، بیان کرد: این بزرگداشت در روحیه او که مدتی بود با بیماری دست و پنجه نرم میکرد، تاثیر بسیار خوبی داشت. او در آبان ماه با وجود درگیری با کسالت و بیماری فیلمنامه ای به نام «آینده بچهها» در حوزه کودک و نوجوان برای من فرستاد. او جزو پیشگامان سینمای کودک و نوجوان بود و آثار ایشان، تجسم غایی هدف سینمای کودک در دهه 60 و 70 بود. با ساختن فیلم «کامیون» این نظرگاه را ارائه داد که در پناه عشق، هیچ آوارگی وجود ندارد و شور و حال نوجوانانه و شناخت دقیقش از نسل نوجوان، به خلق آثاری چون «من ترانه 15 سال دارم» و «فراری» که بر اساس فیلمنامههای او ساخته شدند، رسید.
مسعود کرامتی از دوستان قدیمی پرتوی نیز در سخنانی گفت: او آدم پرتلاشی بود و همیشه طرح و فیلمنامه آماده داشت آن هم در شرایطی که میدانیم چقدر کار کردن سخت است و اگر در جای دیگری به دنیا آمده بود، شاید بیشتر قدر او را می دانستند. او کارگردانی را بیشتر از دیگر حرفه ها دوست داشت به همین دلیل به سمت فیلمنامه نویسی و کارگردانی رفت. ما با رفتن این آدم یکبار دیگر کسی را از دست دادیم که می توانستیم تاثیر بیشتری از او بگیریم. بسیاری از هنرمندان ما مانند بهرام بیضایی، امیر نادری، هوشنگ گلشیری و ... را دیگر در کشور خودمان نداریم و رفتن کامبیز این دردها را برای من بیشتر کرد.
رخشان بنی اعتماد با ارسال پیامی صوتی ضمن اظهار تاسف برای از دست دادن این هنرمند بیان کرد: با شیوع کرونا به غیر از ابعاد فاجعه، فکر می کردم جهان بعد از کرونا حداقل برای نسلهای بعد، جهان بهتری خواهد شد اما کرونا ماند و انسان درسی از این شرایط نگرفت. جنگ و کشتار و ترورهای وقیحانه ادامه پیدا کرد و ما فقط نظارهگر رفتن عزیزانی مثل تو بودیم که از جلوی چشمانمان میگذرند.
بهمن فرمانآرا نیز با ارسال پیامی صوتی کوتاه گفت: او آدمی استثنایی بود و ما جای خالی او را همیشه احساس خواهیم کرد. فیلمنامههایی که او نوشت برای کارگردانانش فیلم های ممتازی به حساب میآیند، همانطور که او در کارهای خودش هم بسیار درخشان بود.
فرشته طائرپور که اولین کارهای پرتوی را تهیه کنندگی کرده است هم با ارسال پیامی صوتی و بسیار احساسی به آثار و کاراکترهای مختلف فیلمها و فیلمنامههای این هنرمند اشاره و به تاثیر و ماندگاری او در ذهن کودکان و نوجوانان اشاره کرد.
او در بخشی از صحبتهای خود گفت: کامبیز پرشروشور... کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای بچهها را میگویم. بچههای دیروز، بچههای امروز. بچههای فردا. و بچههای همیشه را. بچههای فیلم ماهی، گلنار، گربه آوازه خوان، بازی بزرگان. چند روز است که در هوای بارانی نام تو را صدا میکنند و خاطراتشان با تو را مرور میکنند. کامبیز قصهگو میشنوی؟ کامبیز میشنوی صدای بانوی میانسالی را که از خارج تلفن کرده و میگوید خوشحالم که قهرمان کودکی من گلناری بود که خمیر کلوچههایش ترش میشد. گوش کن کامبیز. همه بچههایی که دوباره دست بزرگترهایشان را گرفته و به سینما آمدهاند و دارند با عروسکهای تو در سالن همخوانی میکنند و سالن از صدای آنها و بزرگترهایشان پر از غوغا و نشاط شده ...
فرهاد توحیدی نیز با تاکید بر اینکه فیلمنامههای او باعث شد کارگردانان بهترین فیلمهای خود را در کارنامهشان ثبتکنند، گفت: او یک هنرمند و فیلمنامهنویس یگانه بود که شهودی زیست و خیاموار زندگی کرد و هیچگاه خود را در غم فردا، محصور نکرد.
رسول صدرعاملی که بیشترین تعداد فیلم را همراه با هم کار کردهاند با بیان اینکه "او یک سینماگر تأثیرگذار بود و در این واقعیت، تردید نکنید و یک شخصیت جامع داشت" اظهار کرد: او فقط یک فیلمنامهنویس ساده یا یک فیلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفت و آمد فیلمسازان جوان بود. بچههایی که از شهرستانها فیلمنامه به دست نزد کامبیز میآمدند و از او مشورت میگرفتند. و این غیر از خود ما بود که حرفهای بودیم. او سعی میکرد به همه کمک کند. ما فیلمنامهنویس خوب کم نداریم اما تفاوت او با همه آنها این بود که کامبیز فقط برای خودش کار نمیکرد و خودش را نسبت به هر کسی که علاقهمند جدی سینماست، مسئول میدانست و چیزی را دریغ نمیکرد. او یک شخصیت جامع داشت.
غزل شاکری که نقش «گلنار» را به عنوان اولین حضور بازیگری اش در فیلم «گلنار» به کارگردانی پرتوی داشته است، هم گفت: ما بچههای زمان جنگ و روزهایی بودیم که رویاهایمان هم سیاه و سفید بود و کودکی شادی نداشتیم. «گلنار» باعث شد رویای کودکی ما رنگی شود.
فرشته صدرعرفایی با تاکید بر ویژگی غیرقابل تغییر بودن و کامل بودن فیلمنامههای این فیلمساز در فیلمهای «دایره» و «کافه ترانزیت» که با بازی او ساخته شد، گفت: به ندرت پیش میآید، فیلمنامهای دست بازیگر باشد و نتوانی جملهای از آن را عوض نکنی و معمولا نادرند فیلمنامهنویسانی که اینقدر ساختمان فیلمنامه آنها درست باشد که بازیگر نتواند پیشنهادی برای تغییر دیالوگ یا چیزی از آن ارائه بدهد. وقتی او در اتاق کارش در خانه کار میکرد، من صدای ایشان را میشنیدم و میدیدم که چگونه تک تک نقشها را بازی میکند. او دوست داشت چیزی را که مینویسد، برای دیگران بخواند و از دیگران نظر بگیرد. امیدوارم که فیلمنامههای ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده شود و مطمئنم این چیزی است که او میخواست.
تورج اصلانی فیلمبرداری که در فیلم «کامیون» با پرتوی همکاری کرده است، گفت: او به باور پذیری فیلم هایش بسیار حساس بود و در انتخاب بازیگران بسیار دقیق عمل میکرد. دوست داشت در کارگردانی سادگی را معیار قرار دهد و بیشتر میخواست از زبان سینما برای بیان قصههایش بهره ببرد. تکنیک سینما را تا جایی دوست داشت که در خدمت احساس باشد و نه فراتر از آن. او به شفافی یک کودک و به پختگی یک فیلسوف بود. خواهش می کنم برای این که پرتوی و پرتویها در سینمای ایران فراموش نشوند، تشکلی با عنوان "مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما" به وجود بیاید چون هنرمندی مانند آقای پرتوی، قصههای بسیار زیادی دارند که لازم است گردآوری شود.
فریدون جیرانی نیز به تحلیل این هنرمند پرداخت و گفت: شاید ما در جهان سوم دنبال واژههایی باشیم که از آنها معانی بیرون نیاید. نسل سوم فیلمسازی گرفتار همین محافظهکاری شدند و به همین دلیل در کارهای فیلمسازان مشخصا کامبوزیا پرتوی، نمیتوان عقیده یا تفکر خاصی را دنبال کرد. تفکر او متأثر از شرایطی است که در آن زندگی کرده است. خانم طائرپور به کامبیز قصهگوی دنیای مهربانیها اشاره کرد و این دنیا که او در فیلمهای کودکانه پایان دهه شصت خود ترسیم کرد، محصول پایان جنگ است و امید به این که ما تغییراتی در جامعه خواهیم داشت و به سمت آزادیهای بیشتر حرکت میکنیم.
این کارگردان با اشاره به آثار کامبوزیاپرتوی تصریح کرد: او در ادامه فعالیتش به سمت حرفهای جدیتر در «بازی بزرگان» میرود، در حالی که شرایط هم تغییر یافته است. در ادامه شرایط محدود بر کار او هم اثر میگذارد و این سوال پیش می آید که چه زمانی میتواند خودش را مطرح کند؟ به عقیده من تنها دورهای که کارگردانها میتوانند عقاید خود را مطرح کنند و روشنتر و شفافتر حرف بزنند، بین سالهای 77 تا 80 یعنی دوره اول اصلاحات است. در این دوره، دو فیلمنامه «دایره» و «قطعه ناتمام» از کامبوزیا پرتوی ، به نظر من مشخصترین فیلمهای او به لحاظ بیان حرف و عقیده هستند. در ادامه باید دنبال او در فیلمهای آقای صدرعاملی، فیلم خیابانهای آرام، فیلم فراری و ... بگردیم و این جستجو ادامه دارد و پایانی ندارد. آقای کرامتی حرف قشنگی زد و گفت اگر کامبوزیا پرتوی در جای دیگری متولد شده بود، هوش و ذکاوت او تبلور بیشتری پیدا میکرد و حتما یک رماننویس یا یک قصهنویس میشد که این از تلخی روزگار ماست...
در بخشهای دیگری از این برنامه نادر مقدس به فعالیتهای صنفی این هنرمند و جهانگیر کوثری نیز به بیان خاطراتی از این هنرمند پرداخت.
کامبوزیا پرتوی فیلمنامهنویس و کارگردان سینما 4 آذر ماه از دنیا رفت. او که به دلیل عمل قلب به بیمارستان مراجعه کرده بود، سرانجام به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان، درگذشت.
این کارگردان سینما که متولد 1334 است، کارگردانی فیلمهایی چون «ماهی» «گلنار»، «بازی بزرگان»، «کافه ترانزیت»، «ننه لالا و فرزندانش»، «کامیون» را برعهده داشته است. تازهترین ساخته او فیلم «کامیون» است که هنوز به نمایش عمومی در نیامده است.