سارق بینالمللی وقتی به تهران بازگشت باند خانوادگی تشکیل داد و همراه بستگانش خود را مأمور جا میزد و از اتباع افغانستانی سرقت میکرد.
به گزارش همشهری، چند روز قبل یکی از اتباع افغانستان به اداره پلیس تهران رفت و گفت که در دام چند سارق گرفتار شده است.
او توضیح داد: به همراه ۳نفر از همشهریانم در خانهای اجارهای در تهران زندگی میکنیم، اما چند ساعت قبل ۴مرد زنگ خانهمان را زدند و وقتی در را باز کردیم کارتی نشانمان دادند و مدعی شدند که مأمور هستند. آنها بیسیم و تجهیزات پلیسی نیز همراهشان بود و گفتند گزارشی به دستشان رسیده که نشان میدهد ما در خانه مواد مخدر نگهداری میکنیم. آنها به این بهانه خانه را تفتیش کردند و چون موادی به دست نیاوردند از ما عذرخواهی کردند و رفتند. پس از رفتن آنها متوجه شدیم هرچه پول و طلا در کمد داشتیم سرقت شده است.
شکایتهای سریالی
با این شکایت، پروندهای در شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و گروهی از مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران با دستور بازپرس علیوسیله ایردموسی تحقیقات را برای شناسایی مأموران قلابی آغاز کردند. درحالیکه بررسیها ادامه داشت مأموران با چند شکایت مشابه دیگر نیز روبهرو شدند. شکایتهایی که نشان میداد باند مأموران قلابی بهصورت سریالی دست به سرقت اتباع افغانستانی میزنند.
متهمان اگرچه در تمام سرقتهای خود ماسک داشتند و پلاک خودروی پژوی خود را میپوشاندند، اما در آخرین سرقت فراموش کردند پلاک را بپوشانند و همین باعث شد که لو بروند.
بازداشت سر بزنگاه
ماموران با بررسی شماره پلاک خودروی دزدان به جوانی به نام فرامرز رسیدند و مدتی بعد او را به همراه ۳نفر از همدستانش حوالی شهرری و هنگام سرقت از یکی از طعمههایشان دستگیر کردند.
آنها به سرقتهای سریالی اقرار کردند و مدعی شدند که از ۶ماه قبل باند ۷نفره سرقت تشکیل دادند و در قالب گروههای ۴نفره راهی سرقت میشدند. با دستگیری ۴عضو باند تلاش برای بازداشت متهمان فراری این گروه ادامه دارد.
سارق بینالمللی
سرکرده این باند یک سارق بینالمللی است. او میگوید سالها قبل در کشور عمان کفزنی میکرده و بعد از آن راهی تهران شده و یک باند خانوادگی تشکیل داده است.
*چه نسبتی با اعضای گروه داری؟
من بههمراه پدرم و ۲برادرزادهام، برادرم و پسرخالههایم باند سرقت تشکیل دادیم. من، پدرم و برادرزادههایم دستگیر شدیم و از بقیه باند خبر ندارم.
*چه شد که نقشه سرقت کشیدید؟
خانوادگی دور هم نشسته بودیم که پسرخالهام پیشنهاد این سرقتها را داد و من هم استقبال کردم. راستش اصلا فکر نمیکردیم گیر بیفتیم.
*چرا چنین فکری میکردید؟
چون هدف ما سرقت از اتباع افغانستانی بود که مجوز قانونی برای زندگی در ایران را ندارند. تصور میکردیم از ترس اینکه از کشور اخراجشان کنند شکایتی مطرح نمیکنند. از طرف دیگر میدانستیم که این افراد بهدلیل نداشتن مجوز حساب بانکی ندارند و تمام پول و طلاهایشان را نزد خودشان نگه میدارند. به همین دلیل طعمههایمان را از میان این افراد انتخاب میکردیم.
*سرقتها را چطور انجام میدادید؟
در قالب گروههای ۴نفره راهی سرقت میشدیم. بعضی وقتها یک نفر داخل ماشین میماند و مابقی برای اجرای نقشه وارد خانهها یا ساختمانهای نیمهکاره که محل حضور اتباع افغانستانی بود میشدیم. خود را مأمور جا میزدیم و بهبهانه تفتیش، پول و طلاهایشان را طوری سرقت میکردیم که خودشان هم متوجه نمیشدند. گاهی هم به این بهانه که اگر پول و طلا به ما ندهند آنها را دستگیر میکنیم، اخاذی میکردیم.
*در این مدت چند مورد سرقت با این شگرد انجام دادید؟
فکر میکنم حدود ۲۰ سرقت که نفری ۴۰میلیون تومان گیرمان آمد. اما پولش برکتی نداشت و اصلا نمیدانم چطور خرج شد.
*چرا از عمان برگشتی؟
وقتی متوجه شدم پلیس عمان در تعقیبم است فرار کردم و به تهران برگشتم.