عصرایران؛ مصطفی داننده- آمار فوتیهای کرونا به 71 رسیده است. اینکه در یک روز 71 نفر از عزیزان ما به خاطر یک ویروس از دنیا میروند، خبر خوبی نیست اما اینکه آمار مرگ و میر، دو رقمی شده است یک اتفاق خوب است.
این پایین آمدن آمار نشان میدهد در این مدت با وضع قوانین خاص کرونایی و البته رعایت کردن مردم، کمی به کرونا افسار زده شده است. وقتی محدودیتها در کنترل کرونا جواب میدهد یعنی میشود در وضعیت سفید هم آنها را اجرا کرد تا دوباره دچار بحران نشویم.
دوستان در ستاد ملی کرونا اما گویا همین که وضعیت کمی سفید میشوند، تجربیات گذشته را فراموش میکنند و دستور به آزادی میدهند تاچندی بعد آش همان آش باشد و کاسه همان کاسه.
بیاید به یک سوال پاسخ بدهیم. چرا وضعیت ایران قرمز و بحرانی شد؟ چون بعد از تعطیلات نوروز 99، ستاد ملی کرونا، دستور عادی سازی داد. همه چیز عادی شد. حالا هم همان رفتار در حال تکرار است.
دوباره رفت و آمد بین شهرها برقرار شد. وزیر آموزش و پرورش به فکر حضور دانش آموزان در مدرسه افتاد. تالارهای عروسی و مجالس ختم به فکر بازگشایی هستند و این یعنی سلام دوباره به مرگ و میر بالای 300 نفر.
کمی دندان روی جگر بگذاریم تا وضعیتمان به ثبات برسد. شدهایم مثل آدمهایی که رژیم میگیرند و 10 کیلو لاغر میشوند اما همین که میبینند، این میزان وزن کم کردهاند، دوباره شروع میکنند به خوردن و صبح، ظهر و شامشان میشود برنج!
دولت باید تا پایان کرونا از برخی مشاغل مثل تالارها حمایت مالی کند، از آنها مالیات نگیرد، آب و برقشان مجانی باشد تا شاهد اجتماعات مردم نباشیم.
نمیشود هم به مردم گفت تعطیل کنید و هم از آنها حمایت مالی نکرد. زندگی خرج دارد و مائدهای از آسمان نمیآید تا شکمها را سیر کند. پس دولت و مجلس باید فکری به حال مشاغلی که در این مدت دچار تعطیلی کامل بودند، باشد.
با ادامه این مسیر، دیر نباشد که دوباره وزیر بهداشت پشت تریبون بیاید و از خستگی کادر درمان بگوید و مردم را متهم به عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی کند.
کافی است در این روزها وزیر محترم سری به بازار و مراکز شلوع پایتخت بزند تا ببیند که چه فاجعهای انتظارمان را میکشد. از زمانی که عادی سازی در دستور کار قرار گرفته است، تعداد افراد بیماسک در سطح شهر بیشتر شده است.
مردم از شرابط کرونایی خسته شدهاند و وقتی دستور عادی سازی صادر میشود، آنها سریع به سمت زندگی غیر کرونایی میروند. درست مثل بچه مدرسههایی که زنگ تعطیلی مدرسهشان میخورد. البته در زمانی که آموزش، مجازی نبود.