۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۶۵۳۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۵ - ۲۵-۱۰-۱۳۹۹
کد ۷۶۵۳۱۱
انتشار: ۰۹:۰۵ - ۲۵-۱۰-۱۳۹۹

قبل از حرام کردن، بپرس چرا می‌رود؟

جوان نخبه ایرانی آنقدر در اداره‌های دولتی، توسط کارمندان سنگ قلاب شده است که دیگر توان ادامه راه را ندارد.

عصرایران؛ مصطفی داننده- نشستی با موضوع «مهاجرت» برگزار شده که خروجی‌اش این حکم است: « مهاجرت از ایران،خروج از جامعه ولایی است که جزو گناهان کبیره می‌باشد.»

چون این نشست برچسب فقهی داشت، نمی‌توانم نظری در باب این مسئله بدهم و قطعا هستند فقیهان که می‌توانند در این مورد اظهار نظر کنند. نکته‌ای که من می‌خواهم در این نوشتار به آن اشاره کنم، دلیل این مهاجرت است. کاش نشستی در کشور درباره این موضوع که چرا نخبگان ایران در حال مهاجرت هستند؟ برگزار شود.

قبل از حرام کردن، بپرس چرا می‌رود؟

 

واقعا چرا جوانان این سرزمین به ویژه آنهایی که دستی بر آتش علم دارند، به راحتی ترک وطن می‌کنند و در کشورهای دیگر مشغول کار می‌شوند.

این بچه‌ها، بخشی از زندگی خود را که جوانی می‌نامندش به درس خواندن گذراندن، به امید اینکه بعد از پایان درس به جایگاه اجتماعی مناسب و رفاه نسبی برسند. هدف آنها از ابتدا نه مهاجرت بلکه خدمت به سرزمین مادری‌شان بود.

بعد از پایان درس، آنها به هر دری زدند، با در بسته و سیستم بورکراتیک مسخره کشور برمی‌خوردند. البته بخشی هم موفق شدند و توانستند برنامه‌های خود را پیش ببرند.

آنها با بالاترین مدرک علمی از بهترین دانشگاه‌های کشور، مجبور به کار در مکان‌هایی شدند که کمترین حقوق را به آنها می‌دهند. هیچ استقبالی از طرح‌های آنها نمی‌کنند. به زبان ساده هیچ احترامی به درسی که خوانده شده گذاشته نمی‌شود. خیلی از آنهایی که می‌روند، فقط به دنبال یک زندگی معمولی و قدری احترام هستند، نه شق القمر!

جوان نخبه ایرانی آنقدر در اداره‌های دولتی، توسط کارمندان سنگ قلاب شده است که دیگر توان ادامه راه را ندارد. رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهد.

او سعی می‌کند به جایی برود که نظرش را می‌شوند و برای پیچاندنش، ایرادهای بنی اسرائیلی نمی‌گیرند. نخبه دوست دارد، به جایی برود که برای تصویب یک پروژه احتیاج به هفت خوان رسم نباشد. جایی که محتاج هزار امضای این مدیر و آن مدیر نباشد.

کافی است کمی با آنها حرف بزنید و بفهمید، دلیل این رفتن چیست. متاسفانه نه نخبگان کشور که حتی آنهایی که هنری دارند در هر زمینه‌ای و حتی بی‌هنران هم به فکر رفتن هستند. از آنها بپرسی دلیل رفتن‌شان را می‌گویند به دنبال یک زندگی معمولی و یک جامعه عادی می‌رویم.

عادی در منظر این افراد یعنی جامعه‌ای که ثبات داشته باشد. هر روز شیر و مرغ را به یک قیمت نخرند. تورم و گرانی پدرشان را در نیاورد. ارزش پول‌شان حفظ شود.  ‌داشتن یک زندگی عادی خواسته زیادی نیست.

دوباره به نشست برگزار شده برگردیم. حرف‌های این نشست به شدت مرا یاد «زینب ابوطالب» انداخت. مجری تلویزیون که گفته بود که اگر این شرایط را دوست ندارد، پاسپورت بگیرید و بروید.

می‌شود با این دو تفکر شوخی کرد و به آنها گفت، ما چه کنیم برویم یا بمانیم. حلال است یا حرام؟

ارسال به دوستان
واکنش آمریکا به حمله پاکستان در افغانستان: مراقب غیرنظامیان باشید آتش‌سوزی گسترده در مناطق جنگلی شیلی (فیلم) بارش برف و باران در البرز از شنبه؛ هشدار به مسافران و کوهنوردان قصه پوسترهای جشنواره فیلم فجر از ابتدا تاکنون ؛ رکورددار طراحی چه کسی است؟ (+عکس) انتقاد پزشکیان از توسعه‌ی بدون پشتوانه: لوله‌کشی گاز بدون گاز، شرمندگی برای مردم است (فیلم) وقتی کوین دی‌بروین اعضای خانواده‌اش را ترساند (فیلم) تجاوزات ادامه‌دار؛ اسرائیل ۶۰۰ کیلومتر مربع از جنوب سوریه را اشغال کردند حمله اسرائیل به فرودگاه صنعا؛ پایتخت یمن هدف حملات هوایی قرار گرفت شادی کشاورزان ایتالیا برای کریسمس (فیلم) دربی خوزستان بدون گل به پایان رسید؛ تساوی استقلال و فولاد در اهواز برنامه‌های بن افلک برای کریسمس بعد جدایی از جنیفر لوپز جدال لفظی بر سر حملات پاکستان به افغانستان؛ اسلام‌آباد: تی‌تی‌پی را زدیم، طالبان: غیرنظامیان کشته شدند فرضیه جدید درباره سقوط هواپیمای آذربایجان؛ شلیک پدافند روسیه عامل سقوط؟ جنگ عربستانی‌ها برای محمد صلاح؛ الاتحاد به دنبال ستاره لیورپول در کنار الهلال غذای خیابانی در کره؛ چیز برگر دوبل آمریکایی در سئول (فیلم)