عصر ایران- در روزگار افول روزنامههای چاپی و نشریات مکتوب، همچنان مجلات هفتگی و ماهانه و فصل نامهها هستند که مطالب آنها را در سایتها و فضای مجازی نمیتوان یافت و گزارش محور و تحلیلیاند.
اندیشه پویا، فیلم، تجربه، آگاهینو، بخارا، دیلمان، مشقفردا، کرگدن، نگاه نو، آنگاه، سیاستنامه، جُنگ هنر مس، روزنامهنگاری جدید، عصر اندیشه، چشمانداز ایران، ناداستان، ترجمان و تجارت فردا و شماری دیگر از مجلات هفتگی و ماهانه و فصلنامه (که ناخواسته از قلم افتادهاند) در این ردیف قرار میگیرند. کافی است تعداد صفحات آنان را در هزار ضرب کنید تا ببینید چه تعداد کلمه تولید میکنند.
نشریاتی که اگر نبودند دکههای مطبوعات به طور کامل به دکههای تنقلات و دخانیات و مایعات تبدیل میشدند! هر چند که در حال حاضر هم آنچه در نگاه اول در کیوسکها به چشم میخورد نه مطبوعات که تنقلات است و دخانیات و مایعات.
وجه اَسَفبارتر ماجرا این است که در تخصیص سهمیۀ کاغذ یا یارانه، معیار نه نشریاتی است که واقعاً منتشر و عرضه میشوند و لابهلای پفک و بیسکوییت و سیگار در دکهها میبینیم که همۀ نشریاتی است که چه بسا بعضا در عالم واقع توزیع نمیشوند ولی به لطف نسخ معدود، اعلام وصول میشوند.
هر چند ماهنامۀ اندیشۀ پویا «هرگونه بازنشر، تکثیر و تجدید چاپ مطالب» این نشریه را به اجازۀ کتبی منوط کرده اما این سطور بسیار قابل تأمل که درد مشترک این نشریات واقعی و هفته نامههایی چون «صدا» و «امید جوان» هم هست قابل نقل است:
«عزیزان خدمتگزار در وزارت ارشاد پاسخ مشخصی در برابر مطالبۀ کاغذ از سوی مطبوعات مستقل فرهنگی دارند: این که بیش از دو هزار نشریه در کشور منتشر میشود و نمیتوانیم سهمیۀ ویژهای به یک نشریه اختصاص دهیم. وقتی میپرسیم چرا حضور این دو هزار نشریه در دکههای مطبوعاتی ملموس نیست، پاسخ این است: ما مسؤول حضور و غیاب مطبوعات نیستیم و طبیعی است که همۀ مطبوعات در کیوسکها توزیع نشوند و قابل رؤیت نباشند.»
مجلۀ «تجارت فردا» چنان که گفته شد، یکی از نشریات واقعی است که در کیوسکها توزیع میشود و نامرئی نیست و روی میز مدیران خلاق بخش خصوصی هم میتوان دید.
تیتر و جلد این شماره به «قُوی سیاه» اختصاص دارد. اما مگر قو هم سیاه میشود؟ آخر همه قو را به سپیدی میشناسیم!
توضیح روی جلد دربارۀ تیتر چنین است: «زمانی همه بر این باور بودند که تمامی قوها سفیدند. سالها مشاهدات تجربی، این مسأله را تأیید می کرد و هیچ کس جز قُوی سفید ندیده بود. اما وقتی استرالیا کشف شد مردم برای نخستینبار قوی سیاه دیدند و ذهنیتشان تغییر کرد. وقتی اقتصاددانان میخواهند دربارۀ پدیدهای سخن بگویند که به طور معمول کسی انتظار وقوع آنها را ندارد "قوی سیاه" را به استعاره می گیرند. آیا رابطۀ ایران و آمریکا، قوی سیاه است؟»
مهرداد خدیر در این شماره و در مقالهای با عنوان «اصالت قدرت؛ صدای پای خشونت یا ابتذال امر سیاست» با اشاره به رفتارها و گفتارهای اخیر همچون توهین به رییس جمهوری در تلویزیون و سیلی نمایندۀ مجلس بر سرباز راهور نوشته است:
«این رفتارها و گفتارها را بیشتر ذیل عنوان "ابتذال" و به عنوان نتیجۀ قهری "انسداد سیاسی" قرار میدهم تا "خشونت". چون تاریخ ایران چنان خشونتهایی به خود دیده که این گونه تهدیدها و پرخاشگریها در برابر آنها به چشم نمیآید. در سرزمینی که پادشاهان آن فرزندان خود را کور میکردند تا چشم طمع به قدرت پدر ندوزند و در تدارک توطئه و برانداختن نباشند، چشم از حدقه درآوردن و میل گداخته در چشم فروکردن به عنوان مصداق خشونت شناخته میشود نه از گل طریفتر گفتن های آقای کریمی قدوسی به جواد ظریف.»
با این نگاه، رفتارهایی از جنس آنچه از نمایندۀ سبزوار سر زد را بیش از آن که مصداق خشونت فیزیکی و کلامی بداند نمایانگر نوعی ابتذال و لمپنیسم سیاسی دانسته که ناشی از انحصار است.
این مجله اگر چه تجارت محور است و از اقتصاد آزاد دفاع میکند اما در اقتصاد متوقف نیست و به موضوعات دیگر نیز میپردازد.
یکی از گزارشهای خواندنی این شماره را «آیسان تنها» نوشته با این تیتر فرعی: «چرا بسیاری از ایرانیان از موقعیت اجتماعی خود راضی نیستند.»
جای خوشحالی است که این نشریه به لطف آگهیها و حمایت برادر بزرگتر (روزنامۀ دنیای اقتصاد) با مشکلات کمتری نسبت به نشریات پیشگفته رو به روست اما به هر رو یک کالای فرهنگی است.
تورم و کرونا و احساس تبعیض نباید ما را از کالاهای فرهنگی غافل کند. نشریه بخرید. نشریات شکیل و خواندنی- چه «تجارت فردا»ی 15 هزار تومانی و چه «تجربه» 40 هزار تومانی- که چند ساعت از وقت شما را در این شبهای کشدار و خانهنشینیهای کرونایی پر میکنند در زمرۀ به صرفهترین گزینهها برای سرگرمی و خوراک فکری هستند.
گمان نکنیم نشریه تنها وجه روشنفکری و آگاهی بخشی دارد. کلمات، روح را سیراب میکنند اگر چه هیچ کلمهای نان نمیشود اما برای مطالبۀ نان هم به کلمه نیاز است.
روزی که بتوانیم به جای یک وعده پیتزا یا غذای بیرون، با خود بگوییم این بار پولش را یک کتاب میخرم یا یک محله تحلیلی، میتوان به برون رفت از این اوضاع امیدوار بود.