عصرایران؛ مصطفی داننده- محمد باقر قالیباف و محمود فکری؛ دو نام پرتکرار این روزهای سیاست و فوتبال ایران هستند. دو چهره شناخته شدهای که نظر میرسد شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارند.
محمود فکری کاپیتان استقلال بوده و افتخارات زیادی با تیم آبی پایتخت به دست آورده است. رکوردهای او شاید برای خیلی از بازیکنان قعلی و آینده استقلال دست نیافتنی باشد.
محمد باقر قالیباف هم نامی شناخته شده در جریان اصولگرایی است. او 12 سال شهردار تهران بوده که در نوع خود یک رکورد فوقالعاده است و بعید است که دیگر پایتخت شهرداری با این طول عمر به خود ببیند.
فکری با آن سابقه الان سرمربی استقلال و قالیباف با آن شهرت الان رییس مجلس است. هردوی اینها اما گزینه مطلوب استقلالیها و اصولگرایان نبودند.
دست استقلالیها از همه جا کوتاه مانده بود، به خاطر همین به سراغ فکری رفتند و اصولگرایان هم خیرالموجودین را قالیباف میدانستند. یعنی اگر نبود قحطالرجال، سرنوشت این دو اینگونه نوشته نمیشد.
شباهت عجیبی دیگر اینها، این است که در بین هواداران فوتبالی و سیاسی، زیاد جدی گرفته نمیشوند و به اصطلاح قبولشان ندارند. فکری که تقریبا هواداران استقلال هر گزینهای را بهتر از او میدانند و قالیباف هم که مرد شکست خورده انتخاباتهای مختلف ریاست جمهوری است.
نکته جالب این است که ممکن است فکری و قالیباف به زودی کرسی به دست آورده را از دست بدهند. هر لحظه ممکن است، مدیران آبی، سرمربی دیگری را جایگزین فکری کنند و نمایندگان مجلس بعد از عمر یک ساله هیات رییسه فرد دیگری را جایگزین رییس فعلی کنند. آنگونه که به نظر میرسد قالیباف در این دوره هم به ریاست جمهوری نمیرسد، چون احتمال نامزدی سید ابراهیم رییسی به شدت زیاد است و هم ریاست مجلس را به پایداریها واگذار میکند.
کاپیتان آبیها و کاپیتان خلبان دنیای سیاست، آرزوهای بزرگ داشتند. آن یکی در فکر رسیدن به ستاره سوم بود و دیگر در سودای ریاست جمهوری اما آنگونه که شواهد پیداست، هیچکدام مرد میدان بازی خود نبودند و بهتر است با آرزوهای خود سرگرم باشند.
قالیباف به دنبال رسیدن به ریاست قوه بود که به آن رسید و فکری هم دوست داشت سرمربی استقلال شود که شد. حد این دو همین است و نمیشود برایشان جایگاه بالاتر در نظر داشت.
شلوغی تمرین استقلال و هیاهوی صحن علنی، نشان میدهد که این دو دیگر اختیار آنچنانی هم در حوزه فعالیت خود ندارند. قائدی سر تمرین نمیآید، هواداران هر روز درتمرین جلوی مربی و بازیکن را میگیرند و در پارلمان هم پایداریها با دادوبیداد، جلسه غیرعلنی برگزار میکنند و رییس مجلس را تبدیل به ناظم مدرسه کردهاند.
فکری و قالیباف، روزهای سختی را تجربه میکنند. روزهایی که فکر نمیکردند به این زودیها به سراغشان بیاید.
شاید دنیای سیاست و ورزش از هم فاصله داشته باشند اما به شدت میشود از این دو دنیای جدا از هم شباهتهای عجیب و غریب پیدا کرد.
آب رو بریزید همون جا که سوخته.
استقلال هم بی پول است و به این زودیها پولدار نمی شود.
پس فکری هم سر مربی می ماند.
مرد شکست خورده در اکثر دوره های ریاست جمهوری!
شاید هم اصلا کارش گرم کردن تنور انتخابات باشه. ها؟