عصر ایران؛ سیمین ثقفی ــ "سفرهای انتقامی" عنوانی است که کارشناسان به سفرهای گردشگرانی میدهند که واکسن زدهاند و حالا بدون ترس میتوانند به جبران این سالهای کرونایی، سفر بروند. آنهم به مقصدهای گردشگری که حالا خود را برای میزبانی از گردشگران واکسنزده آماده میکنند.
کشورهایی که با اقتصاد گردشگری محورشان، بیش از این تاب دوری گردشگران را ندارند. مثل کرواسی یا نزدیکتر همین گرجستان که حالا مرزهای هواییاش را بر روی گردشگران واکسن زده تمام کشورها گشوده است.
در ایران اما همچنان نبود هماهنگی لازم میان مسوولان و تصمیمگیران، نه تنها قوت رنگ سرخ را درمیان شهرها و مقاصد سفر افزایش داده و از برنامهریزی برای استقبال از رونق دوباره گردشگری خبری نیست، که هنوز نه عملیات واکسیناسیون گستردهای در کار است نه حتی خبری حکایت از انجام سریع و به موقع آن دارد.
درست است که نه تنها در ایران که در سراسر جهان سفر نکردن و یا کنترل شدید و محدود کردن آن به عنوان یکی از راهکارهای اساسی قطع کردن زنجیره شیوع کوید مطرح است و فعالان گردشگری در ایران هم همواره بر الویت حفظ سلامتی مردم و شکستن چرخه کرونا، تاکید داشتهاند.
اما اگر قرار باشد قرنطینه یا محدودیتی شدید درکار نباشد، اجرای طرح سفر ایمن و البته نظارت بر اجرایی شدن ملزومات سلامتی و ایمنی آن، برای مثال در نوروز، میتوانست به عنوان آخرین تلاشهای مسوولان وزارت گردشگری، فرصتی باشد تا با کنترل تعداد و شیوه سفر گردشگرانی که با نبود قرنطینه به هرحال بخشی به سفر میرفتند، نسیمی از رونق روانه برخی از مقاصد گردشگری کند که آزادسازی ناگهانی سفر و جادهها، تنها دو سه روزی مانده به تعطیلات، نه تنها بر خلاف آنچه عنوان شد، تاثیر حمایتی قابل ملاحظهای بر صنعت گردشگری نداشت که با اظهار نظرهای بعدی از جانب برخی مسوولان، گویا تنها میخواست ثابت کند که هرچه هست زیر سر سفرهای نوروزیست!
اما به نظر میرسد جای هم سویی در اجرایی کردن یک رویه منطقی برای کنترل پاندمی در سراسر کشور، خالیست. اگر بناست سفر به عنوان عاملی تاثیرگذار در شیوع متوقف شود، همچون رویهای که برای مثال کشور استرالیا با موفقیت کم نظیرش در کنترل شیوع، در پیش گرفته، میشد گونهای دیگر عمل کرد.
استرالیاییها آنقدر ورود و خروج به کشور و سفرهای داخلی را محدود کردند تا تقریبا هیچ مورد مبتلایی دور از چشم نماند. بستن کامل مرزها، ورود تدریجی و محدود شهروندان استرالیایی بیرون مانده از کشور، در درازمدت و اجرایی کردن جدی قرنطینه دو هفتهای، درکنار اعمال محدودیتهای شدید داخلی سبب شد تا تعداد افراد مبتلا یا ناقل به درستی کنترل و محدود شوند.
شهروندان این کشور با وجود داشتن پائینترین آمار ابتلا همچنان پس از گذشت بیش از یک سال مجاز به انجام هر سفر خارجی نیستند و مسوولان در مورد راهاندازی حبابهای سفر با برخی مقاصد نزدیک مثل جزیره بالی که یکی از مقصدهای اصلی سفرشان به شمار میرود، هنوز تصمیم قاطعی نگرفتند.
این گزارش را بشنوید
ایران تنها کشوری نیست که در تلاش برای کنترل شیوع کروناست و تنها کشوری هم نیست که مسوولان گردشگریاش به فکر اجرایی کردن راهکارهایی برای زنده نگاه داشتن حداقلی صنعت گردشگری و حمایت از فعالان آن هستند.
اما رویکرد مسوولان کشور نسبت به گردشگری، مسوولان وفعالانش، حکایت همان مرغ عروسی و عزاست! از سخنان نمایندگان مجلس تا مدیران جدید و حالا در آستانه انتخابات رییسجمهوری، مثل تمام این سالهای گذشته - بخشی از شعارها و وعدههای کاندیداها توجه به این صنعت است و رونق آن که به عنوان یکی از خواستهای مردم، نقشی کارآفرینانه با تاثیری شگرف در اقتصاد کشور بازی میکند.
اما این صنعت خلاق، کارآفرین و درآمدزا، سرمایهگذاری و حمایتهای قانونی و مالی نیاز دارد. در شرایط رکود کرونایی، دولت وعده وامهای حمایتی و امهال بازپرداخت آن را میدهد.
اعلام میشود که در سال 1399 بانک مرکزی کمکهای خوبی به کسب و کارهای آسیب دیده کرده است. قرار میشود دریافت مالیات یا هزینههای آب و برق برای تاسیسات آسیب دیده با تاخیر انجام شود، بخشی از راهنمایان گردشگری بیمه شوند و اجاره بهای اماکن و فضاهای گردشگری واگذارشده به بخش خصوصی بخشوده شود.
اما در عمل هیچیک از این وعدهها هنوز و پس از گذشت بیش از یک سال از بحران کرونا که البته بحرانی بود افزون شده بر بحرانهای پیشین فعالان گردشگری از آغاز سال 98، اجرایی نشدهاند! بانکها میگویند بخشنامهای برای امهال به دستشان نرسیده و حتی جریمه تاخیر در پرداخت قسطها را هم دریافت کردهاند و مالیات بگیران گویی خبر از جیب بیدرآمد فعالان گردشگری ندارند!
گویی باز این گردشگری است که دارد چرخ خزانه دولت و بانکها را می چرخاند! تشکلهای گردشگری هم که پرداخت بستههای حمایتی دوران کرونا را ناکارآمد، ضعیف و حتی گاهی ضدحمایت اعلام کردهاند.
از سویی تنها پنج درصد به بودجه گردشگری در سال 1400 افزوده شده که آنهم تناسبی با آنچه در این حوزه مورد نیاز است ندارد و این روزها هم که نتیجه نبود برنامه مشخص و یک عزم مشترک در نهادهای تصمیمگیرنده در کنترل شیوع و آغاز موج چهارم، باز گردشگری را نشانه گرفته است!
در یک نگاه کلی، هتلهای ایران هزاران میلیارد خسارت دیدهاند و بیش از 12 هزار راهنمای تور تقریبا بطور کامل بیکارند! نیمی از 5 هزار دفتر مسافرتی سراسر کشور تعطیل شدهاند و نیم دیگر با ده درصد ظرفیت خود فعالیت میکنند. 85 درصد از واحدهای گردشگری بین راهی در خطر ورشکستگی هستند و بومگردیها، رستورانها و دیگر تاسیسات گردشگری وضعیت بهتری از سایرین ندارند.
و ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 است و گردشگری همین روزهاست که دوباره بشود خوراک مرغ اعیانی بر سفره تبلیغات!
اما آنچه مسلم است این است که شاید بهتر باشدمجموعه قوههای حاکم برکشور از قانونگذاران تا مجریان و حتی قوه قضا، تکلیف خود را با این صنعت مشخص کنند و به همان نسبت که از آن انتظار رونق بخشی به اقتصاد دارند، در حمایت واقعی از آن گام بردارند و به وعدههای همراهی و حمایتی که به مسوولان گردشگری کشور میدهند، عمل کنند.
چنانچه مصلحت جامعه ایجاب میکند، با برنامهریزی، زمینه محدود ساختن سفر را با ساز و کارهای کارشناسانه فراهم سازند و در برنامههای میان مدت زمینه رونق دوباره صنعت را فراهم آورند. در این راستا، در کنار حمایتهای قانونی و مالی از فعالان گردشگری و وزارتخانهای که به آن تعلق دارد، میتوان با در الویت قرار دادن آنان برای انجام واکسیناسیون، زمینه ایجاد شرایط ایمن برای استقبال از گردشگران واکسن زده، را نیز مورد توجه قرار داد.
در غیر اینصورت با اجرایی نشدن وعدههای حمایتی و بدون برنامهای منسجم برای جان گرفتن دوباره صنعت، ویزای اقامت کرونا در این سرزمین تمدید شده و از گردشگری نوپای ایران به زودی جز پیکرهای نیمهجان باقی نخواهد ماند.