روزی با جلال در جاده شمیران می رفتیم، پایین تر از خیابان اسدی جلال متوجه سیدی در کنار خیابان شد. توقف کردیم. سید محمود طالقانی، پسرعمویمان بود. او را تا مرکز شهر رساندیم.

در راه جلال از آقای طالقانی پرسید: شما هم ما را بی دین می دانید؟

آقای طالقانی عرض کرد: دوستان، مرا بی دین می دانند چون در مسجد هدایت در محله عرق خورها نماز می خوانم. همه می گویند او لامذهب است، به محل عرق خورها رفته و می خواهد که نماز خوان تربیت کند. اما من معتقدم که اگر در میان همین عرق خورها دو نفر پیدا شوند که نماز بخوانند من وظیفه ام را انجام داده ام.

تو برو کارت خودت را بکن. تو در سفرنامه حج چیزهایی نوشته ای که من نتوانسته ام آنها را ببینم و برای همین دوبار دیگر به حج رفتم.»

کانال عصر ایران در تلگرام

بیشتر بخوانید:

جلال آل احمد به روایت پسر عمویش آیت الله طالقانی (+عکس پدر و برادر در لباس روحانیت)

تماشاخانه

واکنش ها به انتخابات فرانسه؛ خوشحالی چپ‌ ها، شوک راست‌های افراطی و ناآرامی در خیابان (فیلم)

نوشداروی آب بعد از مرگ اصفهان؟!/ می‌خواهند تا 7 سال دیگر فرونشست را کم کنند!/ آقایان اصفهان 7 سال وقت ندارد! (فیلم)

فیلم های دیگر

این لحظه با حافظ

نظرات کاربران

خبر بعد خبر قبل

لینک کوتاه: کپی لینک

‌گزارش خطا در خبر

بازدید از صفحه اول

ارسال به دوستان

نسخه چاپی

ارسال به تلگرام

نظرات بینندگان

انتشار یافته: ۲

در انتظار بررسی: ۴

غیر قابل انتشار: ۰

ناشناس

۰۹:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۸

پاسخ

چقدر خوب شد که رفتی و دامن پاکت با سیاست به گند کشیده نشد
چقدر خوب که نموندی و این روزهای بعد از انقلاب را ندیدی هرچند از همون روزهای اول عاقبت کار را دیدی !

ناشناس

۱۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۸

پاسخ

در بیشتر ادیان و عرفان هم به این مساله پرداخته شده حتی حضرت مسیح به دعوت یک فرد رباخوار به مهمانی دعوت شده بود و مسیح پذیرفتند و یاران بر او ایراد گرفتند که چرا دعوت این ادم ربا خوار را پذیرفتی گفت باید به این ادما تعلیم داده شود نه کسانی که تعلیم را اموخته اند