اعتمادملی: سخنان آقاي هاشمي در نماز جمعه که در سه بعد تحليل اسلامي - ديني، تاريخي و جهاني جمعبندي شد، يک مرکز ثقل اصلي داشت: «مردم»؛ چه آن زمان که با استناد به روايات و منابع اسلامي از شيوه حاکميت پيامبر اکرم(ص) و تحولاتي گفته شد که ايشان با اتکا به قدرت مردم در عربستان دوران جاهليت ايجاد کردند يا آن زمان که تاکيد شد «پيامبر به علي (ع) فرمود كه اگر مردم از تو حمايت نكردند وظيفهاي براي حكومت نداري» و حضرت امير(ع) 19 سال خانهنشيني را بر حکومت ترجيح داد و تنها زماني قدرت را به دست گرفت که خواست مردم اين بود، و چه آن زمان که به خاطرات دوران مبارزه اشاره شد و اينکه نگاه و برنامه و اصل براي امام خميني(ره) چه قبل و چه بعد از انقلاب خواست مردم بوده و بس.
تکيه آقاي هاشمي روي بحث مردم براي همه قابل توجه است به ويژه براي نيروهايي که اين روزها ممکن است به انگيزه يا بهانه آسيب به انقلاب نگران يا توجيهگر الگوهاي انقلاب رنگين هستند و فکر ميکنند خطر اين پديده براي انقلاب ما آنقدر مهم هست که هر بهايي را حتي برخورد با نيروهاي سابقهدار و اصيل انقلاب يا حرکت در مقابل تودههاي عظيمي از مردم را توجيه کند در حالي که اين مساله به آنها يادآوري ميکند گرچه پاسداري از اسلام و انقلاب ايجاب ميکند که همواره هشيار و نسبت به هر خطري حساس باشيم اما خطر تخليه انقلابي چون انقلاب اسلامي ايران از پشتوانه مردمي و تودهاي به مراتب نگرانکنندهتر است که اگر چنين احتمالي وجود داشته باشد ديگر نيازي به جلوگيري از انقلاب مخملي نيست که کيان يک انقلاب بدون پشتوانه مردم با سادهترين تهاجمها تهديد ميشود.
از منظر اسلامي و ديني سخنان هاشمي از اين رو حائز اهميت است که باز هم يادآوري ميکند توجه به راي و افکار مردم چه جايگاه والايي در حکومت اسلامي داشته و دارد. اين نکته در شرايط امروز براي فقها و انديشمندان اسلامي بسيار قابل ملاحظه و ضروري است که اين مساله را مورد توجه قرار داده و ابعاد آن را بررسي کرده و به مردم ارائه کنند.
از بعد تاريخي، نکات مطرح شده در خطبههاي هاشمي يادآوري مهمي است براي کساني است که امروز خود را مبدا و منشا همه چيز ميدانند و گاه خط بطلان بر گذشته ميکشند، تا به ياد بياورند انقلاب 57 و پس از آن نظام جمهوري اسلامي بر مبناي چه حرکتي شکل گرفت و اينکه ريشه، سنت و اصل و زيربناي اين انقلاب همان مردمي بودن آن است، اينکه جمهوريت پا به پاي اسلاميت آمده و نبود هر يک به معناي زايل شدن ديگري است. اينکه به خاطر داشته باشيم، بدون توجه به اصل و ريشه انقلاب يعني مردم، بايد نگران بود، نگران اينکه از کجا به کجا ميرويم.
آقاي هاشمي در خطبههاي نماز جمعه همچنين نگاهي به وضعيت جهان داشت. اينکه چگونه جهان و دشمنان انقلاب از اين اتفاقات و گاه بيتدبيريها استفاده ابزاري ميکنند. اينکه چگونه ميتوان براي مسلمانان چين يا مسلمانان در هر نقطهاي ديگر از جهان دلسوزي کرد اما گروه متکثري از جامعه _ حداقل اگر 14 ميليون نفر هم باشند _ را ناديده گرفت و اغتشاشگر خواند، گروهي را راهي زندان، اهل قلم را محدود و وضعيتي شکننده را ايجاد کرد که حتما با در نظر گرفتن شرايط حاکم بر جامعه جهاني، به سود کشور نيست.
در بحبوحه روزهاي جنگ هرگاه که زمزمههاي نااميدي از فضاي جامعه به گوش ميرسيد، اين هاشميرفسنجاني بود که با حضور در راديو، تلويزيون و نماز جمعه فضاي اميد را دوباره به جامعه باز ميگرداند. در گذشته هم هاشمي در سختترين شرايط کسي نبوده که هيجان زده شود. او بر مدار عقلانيت، آرامش و اعتدال تاکيد کرده و ميکند. در نماز جمعه ديروز هم يک بار ديگر هاشمي اين رسالتش را به انجام رساند.