عصر ایران؛ پریا سپینود - اسدالله بادامچیان، دبیر کل حزب مؤتلفۀ اسلامی، روز گذشته در
انتقاد از اصلاحطلبان گفت: «با شناخت کافی ملت از بیعرضگی و ناکارآمدی جریان اصلاحطلبی و شعاردهندگان بیعمل، تلاش برخی برای دوقطبیسازیهای انحرافی به جایی نخواهد رسید.
عملکرد اصلاحطلبان در ۸ سال گذشته در قوه مجریه، ایجاد تورم وحشتناک و معیشت سخت و برعکس شدن وعدههای رئیسجمهور جریان اصلاحطلب، برای جریانهای سیاسی حامی دولت جایی برای توجیه نگذاشته است و اصلاحطلبان بهتر است به جای این فرار از پاسخگویی به مردم از ملت عذرخواهی کنند.»
اگرچه به عملکرد اصلاحطلبان و دولت مورد حمایت آنها نقدهای فراوانی وارد است، ولی شنیدن چنین انتقاداتی از زبان افراد و احزابی که حامی
محمود احمدینژاد بودند، چندان دلنشین و زیبنده نیست؛ چراکه اگر ناکارآمدی دولت و سخت شدن معیشت ملت ملاک رد و قبول جناحهای سیاسی کشور باشد، همه به یاد داریم که شرایط اقتصادی کشور در پایان دولت دوم احمدینژاد، به شدت ناامیدکننده بود و اصلا همان شرایط باعث شد که حسن روحانی در خرداد 92 پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود.
البته "ما قال" مهمتر از "من قال" است. آقای بادامچیان درست میگوید. اصلاحطلبان باید از مردم عذرخواهی کنند. ولی مگر اصولگرایان در پایان دولت احمدینژاد از مردم عذرخواهی کردند؟ کسانی که خودشان حاضر نشدند از ملت عذرخواهی کنند و از پاسخگویی در قبال حمایتشان از احمدینژاد فرار کردند، از حیث اخلاقگرایی سیاسی، حداکثر در کنار اصلاحطلبان قرار میگیرند نه در جایی بالاتر از اصلاحطلبان.
وانگهی، مگر محمد خاتمی به عنوان رهبر اصلاحطلبان، اخیرا از ملت ایران بابت همۀ کاستیها عذرخواهی نکرد؟ اگر عذرخواهی ضرورت دارد، خاتمی به عنوان فردی که نقشی اساسی در ریاست جمهوری روحانی داشته، قبل از توصیۀ جناب بادامچیان، از مردم ایران بابت سختیهایی که متحمل شدهاند، عذرخواهی کرده است. اما مساله این است که دعوت اصلاحطلبان به عذرخواهی از ملت، نه ناشی از احترام عمیق اصولگرایان به ملت، بلکه ناشی از کارکرد سیاسی چنین دعوتی است.
در واقع وقتی یک
جناح سیاسی به جناح رقیب میگوید باید از ملت عذرخواهی کنید بابت افتضاحی که دولتتان به بار آورده، مشغول فروکوفتن رقیب است و "عذرخواهی از ملت" در این جا نقش یک چماق کارآمد را ایفا میکند! در دوم خرداد 76 مردم ایران با هزار امید و آرزو به محمد خاتمی رای دادند و جناح راست در همان چهار سال اول هزار و یک مشکل برای دولت خاتمی درست کرد و به قول خود خاتمی، هر 9 روز یک بحران آفرید.
حزب موتلفۀ اسلامی هم یکی از تشکلهای سیاسی موثر جناح راست بود. آیا این حزب و سایر تشکلها و نهادهای جناح راست بابت اینکه بارها و بارها چوب لای چرخ دولت خاتمی گذاشتند، از ملتی که آن دولت را در آن انتخابات باشکوه و فراموشنشدنی بر سر کار آورده بود، عذرخواهی کردند؟
مقاومت جناح راست در برابر
اصلاحات دموکراتیک دولت خاتمی، عین مقاومت در برابر خواست ملت ایران بود. جناحی که نه بابت آن مقاومتش از مردم ایران عذرخواهی کرده نه بابت حمایتش از دولت علمستیز و دزدسالار احمدینژاد حاضر به عذرخواهی از ملت شده، آیا اخلاقا صلاحیت دارد که جناح رقیب را به عذرخواهی فرابخواند؟ آن هم پس از اینکه رهبر جناح رقیب (محمد خاتمی) از ملت ایران بابت همۀ مشکلات کنونی عذرخواهی کرده است.
اما جدا از این نکته، همه میدانند که تحریمهای بینالمللی نقش موثری در ناکارآمدی چشمگیر دولتهای دوم احمدینژاد و روحانی داشتند. این طنز تاریخ است که روحانی در سال 92 مدعی بود علت اصلی بحرانهای اقتصادی کشور، نه تحریمها که سوءمدیریت است ولی الان که دیگران همین مدعا را در نقد دولت خودش مطرح میکنند، تحریمها را علت اصلی وضعیت اقتصادی کشور قلمداد میکند.
در واقع روحانی اکنون دقیقا در موضعی قرار دارد که احمدینژاد در بهار 92 در آن قرار داشت. منتقدین فعلی روحانی نیز دقیقا در جایی ایستادهاند که روحانی هشت سال قبل ایستاده بود. این منتقدین نیز مثل حسن روحانی در سال 92، سوءمدیریت و نه تحریمها را علت اصلی ناکارآمدی دولت میدانند.
غرض از ذکر نکتۀ فوق این است که تحریمها اگر هیچ فایدهای نداشته باشند، دست کم به کار پیروزی این یا جناح سیاسی در انتخابات میآیند! واقعیت این است که تحریمهای بینالمللی فراگیر و نیرومند، به اقتصاد هر کشوری آسیب میزند. تحریمهایی که در دوران احمدینژاد و روحانی شامل حال ایران شد، اگر شامل حال روسیه و حتی چین هم میشد، قطعا به اقتصاد این دو غول سیاسی و اقتصادی جهان نیز لطمه میزد.
اینکه تاثیر تحریمها در ناکارآمدی دولتهای احمدینژاد و روحانی چقدر بوده، سوالی است که جوابش احتمالا هیچ وقت معلوم نخواهد شد ولی این نکته هم قطعا معلوم است که تاثیر تحریمها در ناکارآمدی این دو دولت بسیار زیاد بوده. نیز این واقعیت هم غیر قابل کتمان است که احمدینژاد تحریمها را جدی نمیگرفت اما روحانی تمام تلاشش را کرد بلکه تحریمها را رفع کند. و اگر ترامپ در آمریکا به قدرت نرسیده بود، احتمالا دولت دوم روحانی دچار این ناکارآمدی و فلاکت عظیم نمیشد.
باری،
تحریمها کمرشکن بودند و به اقتصاد ایران لطمات اساسی زدند ولی در عین حال این فرصت را هم برای جناحهای سیاسی داخل کشور ایجاد کردند که وضعیت بد اقتصادی را محصول سوءمدیریت دولت جناح رقیب بدانند. در واقع تحریمهای مضر به حال ملت، علاوه بر کاسبان اقتصادی، کاسبان سیاسی هم داشته است. کاسبان سیاسی تحریم، بیش از اینکه به "جیب" خود فکر کنند، به "جاه" خود فکر میکنند و از ناکارآمدی ناشی از تحریمها، چماقی میسازند برای اثبات بیکفایتی رقیب.