به هول شدن در برابر دیگران و احساس ناراحتی کردن در مقابل افراد کمرویی گفته میشود. برعکس درونگرایان که در وقتهای تنهایی خود انرژی میگیرند، معمولا آدمهای خجالتی با تمام وجود میخواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند، اما نمیدانند چگونه باید این کار را انجام دهند یا اینکه نمیتوانند اضطراب اجتماعی به وجود آمده از برخورد دیگران را تحمل کنند.
این اشخاص امکان دارد در محیطهای اجتماعی، راحت و دارای اعتمادبهنفس به چشم بیایند، اما معمولا مشغول مکالمهای درونی و منفی هستند و حس خوب نبودن و ناامنی میکنند و از خود میپرسند چگونه به وسیله دیگران دیده یا قضاوت میشوند. چه خجالتیبودن پنهان باشد چه آشکار، سبب صدمه رسیدن به افرادی میشود که آن را تجربه میکنند.
خجالتیها دچار مشکلات اجتماعی میشوند، مانند سختی در ملاقات با دیگران و پیدا کردن دوستهای جدید که میتواند باعث گوشه گیری، تنهایی و افسردگی شود.
آنها زمانی که آشکارا مضطرب هستند، کمحرفیشان امکان دارد سبب شود دیگران فکر کنند که آدمهایی مغرور و از خودراضی هستند یا تمایلی به حرف زدن ندارند.
افراد خجالتی همیشه حواسشان به ظاهر و رفتارشان است و بسیار مواظب حرکات خود هستند.
کمرویی موضوعی جهانی و رو به افزایش است. تکنولوژی هم در این موج کمرویی نقش بسیاری دارد و هر روز افراد بیشتری میتوانند پشت کامپیوتر خود پنهان شوند و از برخوردهای رو در رو دوری کنند.
حتی افراد خجالتی عادی هم حالا میتوانند بهانهای برای دوری از تعاملات اجتماعی و موقعیتهای جدید داشته باشند؛ تنها چیزی که آنها برای معاشرت یا دوستی احتیاج دارند فشار دادن دکمههای کامپیوتر است. فرصتهای رو به کاهش برای ارتباطات رو در رو در زندگی کاری و شخصی، افراد خجالتی را در شرایط بد رو به افزایش قرار میدهد، چرا که آنها در شرایط معمولی زندگی روزانهشان مهارتهای اجتماعی را تمرین نمیکنند.
کمرویی تاثیر پذیر از ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی است و میتواند ساختار شخصیتی شخص را از سنین بچگی تا کهنسالی اثر بگذارد:
استرس محیطی و نداشتن حس امنیت، تحقیر شدنهای همیشگی در برابر جمع، غم و اندوه شدید و همیشگی، موفقیت نبودن در تحصیل
مواظبت های شدید پدر و مادر از بچه ها، ترس بچه از تنبیه و سرزنش پدر و مادر، محرومیت بچه ها از محبت پدر و مادر، دریافت نکردن استقلال در نوجوانی از پدر و مادر، انتظار پدر و مادر از فرزند برای اطاعت و تسلیمِ دائمی.
عوامل ژنتیکی، نقص عضو، رضایت نداشتن شخص از چهره یا اندام خود، اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی، اختلال در تکلم.
نداشتن مهارتهای اجتماعی، مهاجرت، فقر، طلاق پدر و مادر
این مورد میتواند شامل فروشگاهها، موزهها یا حتی جایی باشد که در زمان کوتاهی با جمعیت زیادی برخورد داشته باشید. میتوانید برخوردهای اجتماعی را با لبخند زدن و گفتن سلام به هر چند نفری که میتوانید آغاز کنید. از یک نفر ساعت بپرسید، از فرد دیگری تعریف کنید و یا به کسی کمک کنید. روشهای آسانی برای صحبتکردن با دیگران پیدا کنید. در مقابل شرایط تهدیدکننده قرار گرفتن میتواند به آرامی کمک کند بر ترسهای خود غلبه کنید.
چند موضوع آماده برای صحبت با افرادی که میبینید، داشته باشید. مانند اتفاقی خبری و یا نظری درمورد اتفاقات دوروبرتان. سوالهایی با پایانِ باز بپرسید و جوابهای فرد روبرو را دنبال کنید. حتی میتوانید پیش از اینکه در شرایط قرار بگیرید، برخی از این موضوعات را با خود تمرین کنید.
پس از برخوردی اجتماعی به جای اینکه به اشتباهات و ایرادات خود بچسبید، به کارهای خوبی که در آن زمان انجام داده اید و اینکه چگونه بر یک لحظهی خجالتآور غلبه کردهاید، تمرکز کنید. تمرین زیاد، موفقیتهای بسیاری را به همراه خواهد داشت.
ترس از قضاوت و انتقاد کردن خیلی وقتها می توانند واقعا جلوی ما را بگیرد و کاری کنند که ما کاملا در جای خود بایستیم و کاری انجام ندهیم. چنانچه ما نتوانیم جلوی این ترس های مان را بگیریم در طولانی مدت، آسیب های خیلی زیادی را به ما میزند و نباید این گفته را هیچ وقت از یادمان برود که « ترس برابر با شکست است » و تفکری که بر پایه ترس بود در آخر شکست را برای ما به ارمغان خواهد آورد.
چنانچه همیشه ما در ذهنمان این ترس ها را داشته باشیم که دیگران در رابطه با ما چه فکر هایی می خواهند بکنند و مواظب قضاوت های دیگران باشیم، ناخودآگاه خجالتی و ترسو می شویم. دوستان خوبم فراموش نکنید، انسان های موفق هیچ وقت نگران قضاوت های دیگران نبودند و حتی چنانچه هم بوده اند، این مسئله را کنترل کردند و نگذاشتند تا پایه و اساسِ زندگیشان را حرف ها و قضاوت های دیگران، پایهگذاری کند.
شما هم تلاش کنید برای خلاص شدن از کمرویی و خجالت کشیدن به صحبت های دیگران و قضاوتهای آنها گوشی ندهید و از این مسئله نترسید که مورد انتقاد و تحقیر دیگران قرار داده شوید. کاری که حس می کنید درست است را انجام دهید.
یکی از نکته های دیگری که روی خجالت کشیدن ما اثر می گذارد این است که که ما از طرد شدن می ترسیم. انسان های بسیار موفق هیچ وقت از طرد شدن نمی ترسند و ترسی از این ندارند که دیگران آنها را ترک کنند زیرا به واقعیت زندگی دست پیدا کردند. اگر که ما در آخر زندگی مان باید با مرگ روبرو شویم و همه چیزهایی را که داریم، ترک کنیم و به جهان بعدی برویم، آیا عاقلانه و درست است که ما به چیزهای اطرافمان وابسته شویم و بترسیم آنها ما را ترک کنند؟ پس هر لحظه ممکن است همه چیزهایی که در اطرافمان داریم را از دست بدهیم پس چه علتی دارد که ترس داشته باشیم که از سوی دیگران طرد شویم و آنها را از دست بدهیم؟
شما باید کاملا شجاعانه و با جسارت زندگی کنید و بر فرض مثال چنانچه می خواهید حرفی را به دوستِ تان بزنید از این مسئله ترسی نداشته باشید که مرا ترک خواهد کرد و یا مرا طرد میکنند زیرا این مسئله سبب میشود که شما همیشه خجالتی باشید و نتوانید حرفی را که در ذهنتان هست را، به دیگران بزنید.
همیشه به این مسئله ایمان داشته باشید که کسانی که بخواهند وارد روابط گوناگون با شما شوند، در جهان خیلی زیاد هستند و شما ترسی از این نخواهید داشت که یکی از دوستانِ تان شما را ترک کند و چنانچه شما را ترک کند، مدام بر این ایمانِ قلبی باشید که هزاران دوستِ بهتر از او وجود خواهند داشت تا واردِ زندگی شما شوند.
شاید در گذشته اتفاقاتی افتاده باشد که حس کنیم در بعضی از کارها لیاقت نداریم و یا نمی توانیم کارهایی را انجام دهیم. به طور مثال شاید در درس خواندن خیلی قوی نبوده ایم و به همین علت پدر و مادر ما چندین بار به ما گفتند « هیچ چیزی نمی شوی ». شاید درس خواندن را دوست نداشتیم ولی در کارهای عملی بسیار قدرتمند و عالی بوده ایم ولی کارهای مثبت و خوبِ خود را هیچ وقت نمی بینیم و همیشه دنبال کارهایی که در آن ضعیف بوده ایم،می رویم و شروع به سرزنش کردن و کوبیدنِ خود می کنیم.
به طور مثال به خودمان می گوییم « تو هیچ وقت نمیتونی،هیچ وقت هم در گذشته نتونستی کاری را درست و حسابی انجام دهی ». این بدترین کاری است که می توانیم با خودمان بکنیم یعنی سرزنش کردن و کوبیدنِ خود. خیلی وقتها همین کوبیده ها و سرزنش ها سبب می شود تا ما خیلی خجالتی شویم و چون حس می کنیم کاری را بلد نیستیم انجام دهیم، تلاش میکنیم حرفی با دیگران نزنیم و یا چنانچه پیشنهاد کاری دادند، آنها را قبول نکنیم و یا هیچ وقت داوطلب نباشیم تا کاری را انجام دهیم.
تلاش کنید هیچ وقت خود را نکوبید،شاید بعضی وقتها اتفاقی افتاده باشد که شما نتوانسته باشید خوب عمل کنید اما علت نمیشود که همیشه و همواره شما خود را شخصی شکست خورده و ضعیف بدانید. مطمئنا شما در خیلی از کارها توانایی و قدرت زیادی دارید اما چنانچه خودتان حس کنید که نمی توانید؛در حقیقت دارید خودتان را میکوبید و این کار سبب می شود که نتوانید پیشرفت کنید و از سوی دیگر خجالتی و کمرو شوید. برای خلاص شدن از خجالتی بودن در این سطح باید این را بدانید که هیچ زمان خودتان را نکوبید، لطفاً به این مسئله در زندگی خود فکر کنید.
برچسب زدن به چه معنی است؟ یعنی اینکه ما بسیار خجالتی بوده ایم و یا دیگران به ما گفته اند چقدر کمرو و خجالتی هستی، این برچسب بر روی ما زده شده است و و ما بعضی وقتها احساس می کنیم که مُهر تایید خجالتی بودن زیر کاغذ ما زده شده است و ما دیگر کاملا خجالتی هستیم و هیچ وقت نمی توانیم عوض شویم.
مواظب باشید تا چنین برچسب های روی خودتان نزنید و یا دیگران هم نتوانند چنین برچسبهای را روی شما بزنند و مدام خود را یک شخص خجالتی و کمرو ندانید. نگویید که من که چندین سال است خجالتی و کمرو هستم، چگونه می توانم عوض شوم. نوع فکر خود را عوض کنید و همیشه این را بدانید که انسان موجودی تغییر پذیر است و شما هم می توانید در هر زمینه ای که بخواهید عوض شوید، حتی در زمینه کم رویی و افزایش اعتماد به نفس.
اشخاص شجاع مدام به خود میگویند که من می توانم این کار را انجام دهم٬ نه اینکه که به خودشان بگویند که من با خجالت کشیدن بزرگ شدهام و نمیتوانم آن را عوض کنم.
چنانچه به شما بگویم که تنها همین یک عامل می تواند کاملا زندگیِ شما را عوض کند و اعتماد به نفس شما را به شدت بالا ببرد و از خجالت کشیدن شما کم کند،دروغ نگفته ام. توکل بر خداوند یعنی اینکه ما بتوانیم خودمان را به او بسپاریم و به او بگوییم که خودت کارهای ما را حل کند و در حقیقت تنها و تنها از او بخواهیم.
چنانچه فردی تنها از خداوند بخواهد و خودش و زندگی اش را به او بسپارد، بهترین زندگی را تجربه خواهد کرد.
توکل کردن به خداوند یعنی اینکه ما بدانیم که همه چیزهایی که در جهان وجود دارد از آنِ اوست و در زیر سلطه او قرار دارد؛بنابراین چنانچه خودمان را به او بسپاریم و به او توکل کنیم در حقیقت به بهترین چیزی که می توانسته ایم پیدا کنیم، تکیه کرده ایم.
لطفا به این مسئله فکر کنید که همه چیزی که در جهان وجود دارد حتی خود ما، قسمتی از خداوند هستیم و همه چیزهایی که در جهان خلق شده است به وسیله او بوده است بنابراین چه کسی را بهتر میتوانیم پیدا کنیم که خودمان را به او بسپاریم و بر او تکیه کنیم؟
منبع: بیتوته