عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «ما دو تا بیل میخواستیم تا بزنیم به کمر کرونا و تحریم. هر دو را هم یافتیم.»
سخنان امروز حسن روحانی رییس جمهوری به خاطر استفاده از استعارۀ «بیل به کمر زدن» متفاوت و جالب است و در اذهان می ماند.
جملات غیر رسمی و طعنه آمیز سیاست مداران بیشتر در خاطره ها می ماند تا سخنان جدی آنان. چندان که خیلی ها از مهندس بازرگان لطیفه های ملانصر الدین را به یاد می آورند و از خاتمی «شب به خیر» گفتن ها و از احمدی نژاد البته الی ماشاءالله: آن قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دان تان پاره شود و قس علی هذا.
مراد او از «بیل»ی که به کمر کرونا زده شده طبعا «واکسن»های وارداتی است که تزریق آنها شروع شده و مطابق رده بندی سنی ادامه دارد. منظور از «بیل» دیگر هم طبعاً مذاکرات جاری در وین است که ظاهراً به نقاط حساسی رسیده و رییس جمهوری امیدوار است تا پایان همین دولت کار را تمام کند تا مردم سه سال گذشته و فشارهای تحریمی دورۀ دونالد ترامپ را یک پرانتز اما بسته شده بدانند.
یک هفته قبل البته رییس جمهوری، تعبیر «بیل» را در معنی دیگری و در مقام تخفیف و کوچک شماری به کار برده و گفته بود: «میخواهیم با بولدوزر، دیوار تحریم را بریزیم برخی می گویند نه. با بیل و فرغون. اشکالی ندارد! با همان بیل. اما بگذارید دیوار تحریم کنار برود.»
ادبیات روحانی دربارۀ تحریم دو تفاوت اساسی با ادبیات اصولگرایان دارد. تفاوت اول این است که او از «تحریم» - به صورت مفرد – و از دیوارِ تحریم سخن میگوید نه از تحریمها. چون تحریم برای او یک «کلیت مفرد» است که به صورت «سد»ی در برابر اقتصاد ایران شکل گرفته و باید فروبریزد. اصول گرایان رادیکال اما مدام از «تحریمها» سخن میگویند تا اگر 10 فقره برداشته شد بگویند یازدهمی چه شد و اگر بیست مورد، دنبال بیست و یکمی باشند و از موضع طلبکاری پایین نیایند در حالی که دو تحریم اصلی نفت و بانک است و کمر اقتصاد ایران را این دوفقره شکسته نه فهرست تحریم اشخاص حقیقی و حتی برخی حقوقیها.
تفاوت دوم که در مناظرههای انتخاباتی هم خواهیم شنید این است که اصولگرایان مخالف برجام تعبیر «بیاثر کردن تحریمها» را بر «رفع تحریم» ترجیح میدهند. دقت کنید درمی یابید که آقای قالیباف و نمایندگان مجلس کنونی هم این گونه سخن میگویند. روحانی و ظریف و کارشناسان اما تعبیر «برچیدن» تحریم را به کار می برند و بین این دو تفاوت فراوان است.
اولی یعنی تحریم سرنوشت محتوم ماست منتها باید اثر آن را از بین ببریم. مثلا بیمار مبتلا به سرطان که ناگزیر است با آن کنار بیاید و در عین حال مجال پیشرفت ندهد. دومی اما می گوید: سرنوشت ما نیست. کما این که سرشت ما هم نیست و بر ما عارض شده و قابل رفع است.
تحریم، یک کلیت است و ما را با مشکلات عدیده رو به رو کرده و دیواری است که نمیگذارد با اقتصاد جهان ارتباط مؤثر داشته باشیم و از هر بیلی که به کمر آن اصابت کند باید استقبال کرد.
در فضای کنونی مهم ترین کمک روحانی به معاون اول خود که 4 سال قبل برای او سنگ تمام گذاشت و می توانست کنار بکشد اما نکشید و ماند همین است که این بیل ها را بر زمین نگذارد!
همچنین مهم ترین کمک او به علی لاریجانی که برجام را ظرف 20 دقیقه در مجلس تحت مدیریت خود در سال 94 به تصویب رساند و پایداریچیها را گوشۀ رینگ برد و حالا نامزد انتخابات شده نیز همین است و گرنه به خاطر برجام متهم خواهند شد.
مهم ترین کمک روحانی به نظام سیاسی برای احیای بخشی از امید زایل یا ضایع شده نیز همین است.
هر بیل که بر کمر هر یک از این دو فرود آید یک چشمۀ زندگی را روشن میکند.
کرونا و تحریم، کمرهایی را خم کرده و بیلی که کمر خود آنها را خم کند واکسن و توافق است. پس ای بیلها فرود آیید تا ما هم کمری راست کنیم!