عصر ایران؛ سجادبهزادی- فيلمي در فضاي مجازي منتشر شده که نشان مي دهد افرادي كه گفته مي شود از گروه طالبان هستند، دو زن را در شهرهايي كه تصرف شده است به خاطر بیرون رفتن از خانه به شدت كتك زده و شكنجه مي دهند. زن در زير کتک سهمگين مرد طالب ضجه مي زند" در خانه نان نداشتیم."
اين فيلم واقعي با تلفن همراه ضبط شده بود، اما همين روايت با دردي عمیق تر و جانكاه تر در فيلمي از محسن مخملباف، نشان داده شد: "سفر قندهار". فیلمی از محسن مخبلباف. در بخشي از اين فيلم که هر نمایی آن دردي است استخوان سوز، گزنده و دردناك؛ دختر افغان مادرش را كه بيمار بود نزد طبيب مي برد. بخشي از ديالوگ دختر، مادر و طبيب را با هم بخوانيم:
«طبیب: اسمت چیه؟/ نفسگل: نفسگل./ طبیب: بیمار کیه؟/ نفسگل: مادر منه./ طبیب: چه دردی داری؟/ نفسگل: دلش درد میکنه./ طبیب: آیا غذایی رو که خورده از دهنش پس داده؟/ نفسگل: (رو به مادرش در پشت پرده) چیزهایی که خوردی از دهنت پس دادی؟/ زن: (از پشت پرده) نه./ نفسگل: (رو به طبیب صاحب) نه./ طبیب: خیلی مستراح میره؟/ نفسگل: (رو به مادرش در پشت پرده) خیلی مستراح میری؟/ زن: (از پشت پرده) نه./ نفسگل: (نگاه از مادر میگیرد رو به طبیب صاحب) نه./ طبیب: صبحونه چی خورده؟/ نفسگل: صبحونه چی خوردی؟/ زن: دلم درد میکرد، هیچی نخوردم./ نفسگل: دلش درد میکرد، هیچی نخورده./ طبیب: دیشب غذای سفت خورده؟/ نفسگل: دیشب غذای سفت خوردی؟/ زن: دیشب دلم درد میکرد، هیچی نخوردم./ نفسگل: دلش درد میکرده، هیچی نخورده./ طبیب: دیروز عصر هم دلش درد میکرد؟/ نفسگل: دیروز عصر هم دلت درد میکرد؟/ زن: هان، درد میکرد./ نفسگل: هان./ طبیب: دیروز ظهر گوشت مونده خورده؟/ نفسگل: دیروز ظهر گوشت مونده خوردی؟/ زن: دیروز دلم درد میکرد، هیچی نخوردم./ نفسگل: مادرم دیروز دلش درد میکرد، هیچی نخورده./ طبیب: دیروز صبح چی خورده؟/ نفسگل: دیروز صبح چی خوردی؟/ زن: دلم درد میکرد، هیچی نخوردم./ نفسگل: دلش درد میکرد، هیچی نخورده./ طبیب: بگو مادرت بیاد اینجا. (و سوراخی که بر پرده نصب شده نشان میدهد.)/ نفسگل: دهنت رو بذار دم سوراخ./ زن بیمار دهانش را دم سوراخ میگذارد./ طبیب: بگو سرفه کن./ نفسگل: اه کن./ طبیب: بگو چشمش رو بیاره جلو./ نفسگل: چشمت رو بذار دم سوراخ./ طبیب: مادرت کم خون هست. تو چی، تو هم دلت درد میکنه؟/ نفسگل: اوهون./ طبیب: از دیروز صبح؟/ نفسگل: از سه روز پیش.
طبیب: اینجور که من میفهمم درد بیمار از گشنگیه. اینها به دکتر نیاز ندارن. اینها نانوا میخوان. بیا خواهر این قرص نان رو بگیر و بخور. روزی سه نوبت. صبح، ظهر، شب.»
اين دو پلان، وضعیت فقر وگرسنگي را در جامعه افغانستان روايت مي كند. وقتي فقر باشد هر اتفاقي ممكن است براي يك جامعه بيفتد، يا مردم طغيان مي كنند ويا حاكميت گرفتار خشونت، بي ثباتي ودر نهایت سقوط مي شود.
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نوشته است که مقامات اطلاعاتی آمریکا پیش بینی کرده اند کابل بین یک تا سه ماه آینده سقوط خواهد کرد. امروز جامعه زنان افغانستان در آستانه کابوس جدیدی از نوع نگاه طالبان به خود هستند، اگر چه عده ای باور دارند طالبان با چهره ای جدید و کم تر خشونت بار به قدرت بازگشته اند.
اما آنچه مسلم است اینکه برخی ایدئولوژی ها، خشونت علیه زنان را آشکار در ذات خود دارند و حتی از آن دفاع می کنند. به نوشته روزنامه دیلیمیل، نیروهای طالبان خانهبهخانه در جستوجوی دختران ۱۲ ساله هستند تا با عقد اجباری، این دختران را به بردگی جنسی وادارند. فرماندهان جهادی به امامان مناطق تحت تصرف خود دستور دادهاند که لیستی از دختران ۱۲ تا ۴۵ ساله را برای ازدواج سربازان خود تهیه کنند.
امروز فقر در جامعه افغانستان با افکار تاریک طالبانی در هم گره خورده و زنان و دخترانی که هنوز بهار بلوغ شان فرا نرسیده است، قربانی نخست این وضعیت هستند. تغييرات افغانستان البته ۲۰ سال پس از سقوط طالبان تا امروز كه اين گروه افراطي دوباره به قدرت بازگشته اند كم نبوده است و نمی توان نقش آمریکا را در وضعیت امروز افغانستان نادیده گرفت.
اما همين زنان افغان در دولت بی طالبان، ۶۹ کرسی از مجموع ۲۴۹ کرسی پارلمان را در اختیار دارند و درصد آنها از میزان تعیین شده قوانین کنونی این کشور بیشتر است. همچنين امروز گفته مي شود حدود سه ونيم میلیون دختر افغان به مدرسه مي رود و حدود یک سوم دانشجویان در دانشگاه خصوصی و دولتی زن هستند.
فرصتهای شغلی بیشتر برای زنان افغان فراهم شد و زنان بیشتر در زندگی عمومی حضور یافتند. آنها وارد زمینههای سیاسی شدند و فرصتهای کاری و تجاری نیز پیدا کردند. بیش از هزار زن افغان در سال ۲۰۱۹ کسب و کار شخصی راه انداختند و تمامی این فعالیتها در دوران طالبان ممنوع بود.
اما امروز بنظر مي رسد همه چيز دوباره به نقطه صفر بر خواهد گشت و اين تغييرات مثبت براي زنان و دختران افغان پایدار نمیماند. آنها امروز به شدت در معرض تجاوز و آسيب بیشتر قرار دارند و وحشت بر جامعه زنان افغانستان سايه سنگینی انداخته است.
اگر دختر افغاني تا دیروز گرسنه تکه نانی بود، خشونت و تجاوز هم به آن اضافه شد و تمام آرزوهای دختر کابلی بر باد رفت؛ مگر اینکه طالبانی که امروز با درک جدیدی از جهان به قدرت باز می گردند، زمانی که امارت خود را بر خاک افغانستان تثبیت کنند نیز، بر وعده های امروز خود در مورد عدم خشونت وفادار بمانند.
امروز خشونت و تجاوز همان قدر با نگرانی و التهاب به جان جامعه زنان افغانستان افتاده است که آتش به جان جنگل ها و کرونا به جان جامعه ایران؛ مگر شانه های انسان شرقی، برای تحملِ چه میزان درد و رنج آمادگی دارد و آستانه تحمل یک زن چقدر می تواند باشد؟
طالبان در افغانستان وکرونا در ایران با هم به جانِ جامعه افتاده اند و بعید می دانم خداوند ما را برای تحمل این همه رنج و درد بی امان آفریده باشد. لعنت و نفرین به جنگ وافراط گری و هر آنچه آرامش را از جامعه باز می ستاند.