عصر ایران؛ امید جهانشاهی- «ایران قوی» یکی از شعارهای مهم و محوری آقای ابراهیم رییسی در انتخابات اخیر بود. شعاری که وام گرفته از سخنرانی رهبری در سال 98 است که در آن تصریح کردند «باید قوی شویم» تا تهدید نشویم.
حالا که آقای رییسی، رئیس این جمهوری است شایسته است که همه در مورد این شعار محوری و مهم و راهکارهای عملی شدن آن همت و همکاری کنیم.
هر کشور از دو رکن مهم ساخته میشود: دولت و ملت. و از این رو چهار وضعیت متصور است: «دولت ضعیف، ملت ضعیف»، «دولت قوی، ملت ضعیف»، «دولت ضعیف، ملت قوی» و «دولت قوی، ملت قوی».
دولت ضعیف دولتی است که اقتدار لازم برای تدبیر امور و اداره کشور را ندارد. ملت ضعیف هم ملتی است که در جامعه مدنی نحیف و هویت ملی ضعیف است و سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی و هویت ملی در آن کم و کمرنگ است.
در وضعیت «دولت ضعیف، ملت ضعیف» اقتداری نیست تا نظمی حاکم کند و جامعه مدنییی نیست تا مکانیسمی برای تعامل باشد. در این وضعیت نه دانشگاه مستقل شکل میگیرد و نه رسانههای توانمند. نه توسعه حاصل میشود و نه دردی درمان. مشکلات بر هم بار میشوند و جنگ قومی جای گفت و گوی ملی مینشیند.
قصه پرغصه افغانستان اینروزها همین حکایت «دولت ضعیف- ملت ضعیف است» که این کشور را در تلاطم و بحران قرار داده است. نماد یک کشور پرچم است و چه چیزی سخت تر از اینکه مردمی را به دلیل حمل پرچم در کوی و برزن بزنند؟ پرچم ضعیف نماد کشور ضعیف است.
در دولت قوی اقتدار مبتنی بر قدرت مشروع است، اقتدارِ مبتنی بر قدرتی که کارآمدی و رضایت شهروندان را جلب کرده است.
در افغانستان دولت ضعیف وجود داشت. چون به جای اقتدار ملی، قدرت قومی شده وجود داشت و قومیتها موضوع تحلیل وضعیت سیاسی بودند.
کشور قوی، درست نقطه مقابل وضعیت "دولت ضعیف، ملت ضعیف" است. «ایران قوی» در گروِ دولت قوی و ملت قوی است.
اگر «ایران قوی» را شعار میدهیم و آنرا ضرورت میدانیم تا «تهدید نشویم» باید بکوشیم تا ملتی قوی داشته باشیم. چون حتی با وجود دولت مقتدر و به فرض کارآمد بودن آن، ایران قوی حاصل نخواهد شد مگر با ملت قوی. ملت قوی ملتی پویا و همبسته است که هویت ملی در آن پررنگ و پر مایه است.
آیا یکی از پایههای ساختن ملتِ قوی، برکشیدن نمادهای ایرانی و گفت وگو درباره ایران نیست؟ متاسفانه در دهه های گذشته به دلایل مختلف گفتمانی و نیز مناسبات قدرتی و سیاسی (که ریشه شناسی و واکاوی آنها از حوصله این یادداشت بیرون است)، هویت ملی و ارزش های ملی تاحدی به حاشیه رفتند.
رقبا و به بیان صریحتر، دشمنان ایران از این خلاء کمرنگ شدن هویت ملی سوء استفاده کردند و حمایت و هدایت برخی گروههای تروریستی تجزیه طلب را به خصوص در برخی مناطق در دستور کار خود قرار دادند.
نمادها و ارزش های شیعه بسیار ارزشمندند و همه میدانیم که استقلال و دستاوردهای پرشمار ایران مقتدر صفوی با مذهب شیعه ممکن شد، چنان که برخی آن را اسلام ایرانی نامیدند.
با وجود اینکه در گذر سال ها فرهنگ و ارزشهای ارزشمند تشیع به بخشی از فرهنگ ایرانیان تبدیل شده است، اما واقعیت این است که همه هویت ملی را نباید به آن محدود کرد؛ ضمن اینکه جمعیت قابل توجهی از ایرانیان از اهل سنتاند.
اگر نمادها و ارزش های ملی به نفع نمادهای تشیع کمرنگ یا به دلایل گفتمانی به حاشیه رانده شوند، هویت و همبستگی ملی تحتالشعاع قرار میگیرد و زمینه فعالیت تجزیه طلبانی فراهم میشود که حتی از بردن نام ایران پرهیز دارند و القا می کنند اساساً چیزی به نام «ملت ایران» وجود ندارد و «ملت های مختلف در کنار هم در این جغرافیا قرار دارند.»
در خلاءِ همت برای هویت ملی و در بستر نارضایتی های اقتصادی و معیشتی، خطر تحرکات و تبلیغات سوء تجزیه طلبان بیشتر شده است. در این میان متاسفانه برخی هم چنان وانمود میکنند که گویی در عصر جدید دیگر غیرت به وطن مضحک است و (عمر) مرزها تمامند و مردم متمدن، خاک برایشان مهم نیست و ... و نادانسته به نوعی دیگر، آب به آسیای دشمنان ایران میریزند که خود حدیثی دیگر است.
ارتقای هویت ملی علاوه بر اینکه ضرورتی برای تقابل با توطئه تجزیه طلبی است، دستاوردهای مبارکی در اقتصاد و اجتماع دارد. آیا فرهنگ سازی برای غیرت داشتن نسبت به «کالای ایرانی» و نخریدن کالای غیر ایرانی بدون توجه و تاکید بر هویت و غیرت ملی ممکن است؟
«نگاه به درون» که مورد تاکید است بدون عوامل توانمندساز «درون» چگونه باید محقق شود؟ «نگاه به درون» مستلزم آگاهی و عشق به ایران است.
جشنها، مناسبتها و حلقه زدن دور نمادهای وحدتآفرین و هویتبخش ملی به ساختن جامعهای سالمتر کمک میکند. پس چرا این جشنهای ایرانی را زنده نکنیم تا ملت ایران از هر قوم و مذهبْ گردهم به شادی بنشینند.
بسیاری از جشن های ایرانی در گرامیداشت و یادآوری ارزش طبیعت است، چیزی که امروز سخت به آن نیازمندیم. برخی از این جشنها هنوز در میان پارسیان هند زنده است. جشن آبانگان جشن پاسداشت آب است.
نوروز نه تنها یک جشن بزرگ ملی بلکه جشنی بزرگ در حوزه ایران بزرگ فرهنگی است که در هند، آذربایجان، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان و چندین کشور دیگر گرامی داشته میشود. نوروز یک میراث تاریخی است و ظرفیتی ارزشمند برای دیپلماسی فرهنگی ایران در منطقه.
کمرنگ شدن جشن ها، آیینها و نمادهای ملی ایرانی جز تضعیف ملت و دوری از مسیر تحقق «ایران قوی» هیچ دستاوردی ندارد. هیچ ملتی قدرتمند نشده مگر اینکه هویت ملی و غیرت ملی هم داشته است.
اینکه گفته میشود «فضای تلاش سیاسی پرهزینه و کم محصول شده است.» چالشی است که برای آن باید چارهای جست. برای کمک به رونق اقتصادی، مقابله با توطئه تجزیهطلبی و ارتقای غیرت ملی و ... باید «ایران» را در عرصه عمومی برجسته کرد.
همه برای «ایران قوی» بکوشیم. همه «ایران» را فریاد کنیم.