عصر ایران؛ باقر محسنی ساروی- طی سه روز گذشته، اخبار مربوط به امضای «پیمان آکوس» موجی فزاینده از تنش و عصبانیت را در سطح جهانی سبب شد به شکلی که بهموازات ناخشنودی «چین» و «روسیه» از این پیمان که دور از انتظار نبود، «فرانسه» نیز واکنش تندی نشان داد و از اظهارنظرهای «ماکرون» و «لودریان» -رییسجمهوری و وزیر امور خارجه فرانسه- اینگونه برمیآید که تصور میکند توسط دو یار زیرک پیشین خود -آمریکا و انگلیس- بازی خوردهاند و امروز نیز در اقدامی غیرقابل پیشبینی و حتی باورناپذیر، سفرای خود را از کانبرا (پایتخت استرالیا) و واشنگتن فراخواندند هرچند گفته شد برای مشورت و رایزنی.
پیمان آکوس چیست؟
رسانهها چهار روز قبل گفتند که «ایالات متحده آمریکا»، «بریتانیا» و «استرالیا» از امضای یک پیمان امنیتی مشترک و همکاری سه کشور در منطقه اقیانوس هند و آرام خبر دادند.
«جو بایدن»، «بوریس جانسون» و «اسکات موریسون» چهار روز پیش، در یک نشست مجازی سهجانبه از برقراری این پیمان امنیتی خبر دادند. این پیمان به سه کشور که در کنار هم با نام اختصاری «اوکوس» (AUKUS) خوانده میشوند، اجازه میدهد تا اطلاعات و دانش خود در حوزههای کلیدی فناوری، ازجمله هوش مصنوعی، فناوریهای سایبری، سامانههای زیرآبی و قابلیت حملات دوربرد را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
بخش مهم و چالشبرانگیز این پیمان آنجا بود که ایالات متحده و بریتانیا، فناوری و توانایی بهکارگیری زیردریاییهای هستهای را در اختیار استرالیا میگذارند و این کشور برای نخستینبار به زیردریاییهایی با نیروی محرکه هستهای دست پیدا خواهد کرد.
رهبران دو کشور آمریکا و بریتانیا البته گفتند که این به معنای مسلح شدن استرالیا به سلاح هستهای نیست بلکه برای بهکارگیری سامانههای موتوری هستهای برای تقویت شناورها ازجمله زیردریایی است.
چین از این اقدام آمریکا، ناخشنود شد و آن را زمینهساز جنگ سرد دانست و روسیه نیز این اقدام ایالات متحده و انگلستان را گامی در مسیر تشدید رقابتهای تسلیحاتی در مقیاسی جهانی توصیف کرد اما واکنش منفی چین و روسیه، دور از انتظار نبود.
آنچه که موجب شد این رشته سری دراز پیدا کند و ابتکار عمل از دست آمریکا بیرون برود، اشتباه استراتژیک «بایدن» بود در حذف فرانسه، در حالیکه از جنگ دوم جهانی تا امروز سه دولت «آمریکا، فرانسه و انگلیس» در موضوعات دفاعی و امنیتی کنار هم بودند و نوعی موازنه قوا را هم در برابر دول محور در جنگ جهانی و پس از آن نیز در برابر اتحاد شوروی سابق و بلوک شرق ایجاد کردند و به باور بسیاری از کارشناسان یکی از دلایل موفقیتشان نیز همین بود.
افزونبرآن فرانسه هم بهعنوان عضو موثر ناتو و هم بهعنوان ضلع سوم مثلث «آمریکا، بریتانیا و فرانسه» در جنگ بالکان، حمله اول به عراق در دوران «بوش پدر» و حمله به عراق و افغانستان در دوران «بوش پسر» در کنار دو متحد خود ایستاد، از منظر سیاسی و تبلیغاتی حمایت کرد و از نظر لجستیکی، نیز با آنها «سفرهیکی» بود.
فرانسه در سایه همین همکاریها بود که به تیر غیب اسلام افراطی گرفتار شد و ضمن اینکه سربازان بسیاری را در این جنگها از دست داد، در شهرهای خود نیز شاهد حمله مسلمانان افراطی بود که از پاریس انتقام میگرفتند چون در این حملات مشارکت داشته است. حملاتی از این دست در فرانسه بیش از آمریکا و بریتانیا صورت گرفت و امروز این کشور، حق خود نمیداند که توسط دو رفیق سابق، رقیب فرض شود.
باور من این است که «بایدن» با گنجاندن فرانسه، کاری عادی و متعارَف انجام میداد ضمن اینکه حضور فرانسه در این پیمان، میتوانست مانند «صداخفهکُن» عمل کند و موج انتقادات چین و روسیه را تخفیف بدهد اما با حذف پاریس از این معاهده، خشم فرانسه را برانگیخت و ناآگاهانه و ناخواسته، پاریس را به جبهه پکن و مسکو هُل داد.
انگیزه آمریکا از امضای چنین پیمانی با استرالیا، هراس از قدرت روزافزون سیاسی، اقتصادی و نظامی چین است همانگونه که یکی از دلایل خروج آمریکا از افغانستان، چین بود و نگرانی واشنگتن از این قدرت نوظهور که در کمال آرامش و خونسردی، ریلگزاری و حرکت ساختارمند به سمت قلمروهای -از نظر ایالات متحده- ممنوعه را آغاز کرد و برای همین در این مورد خاص و به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک استرالیا در نزدیکی به چین، «کانبرا» جایگزین پاریس شد.
به نظر من «بایدن» و «جانسون» متوجه خطای خود شدند و با توجه به جدیت پاریس در اعتراض به دوستان سابق خود، یکی از این دو تصمیم را اتخاذ خواهند کرد:
اول اینکه با آرامش و ادبیات بهشدت دوستانه تلاش خواهند کرد «پاریس» را رام کنند و با دادن امتیازاتی پشت پرده، رضایت فرانسه را بگیرند و طرح خود را در سناریوی اول پیش ببرند. کاری که تا امروز انجام دادند و از فرانسه با عنوان دوست نزدیک و متحد استراتژیک یاد کردند هرچند تا این لحظه، موجب آرامش در کاخ الیزه نشد.
دوم اینکه اشتباه سابق خود را جبران کنند و فرانسه را نیز به عضویت ناظر در این پیمان درآورند که با توجه به اتفاقی که امروز رخ داد و پاریس سفیران خود را از آمریکا و بریتانیا فراخواند، بعید نیست اما قطعاً در اصل پیمان، خللی ایجاد نخواهد شد چون امروز چین در ارزیابی همه اندیشکدههای سیاسی- اقتصادی داخل آمریکا، بزرگترین تهدید نرم علیه آینده ایالات متحده شناخته میشود هرچند در اظهار نظر سیاسیون، چنین چیزی علناً طرح نمیشود.