عصر ایران؛ جمشید گیل- روزنامه آ اس اخیرا خبر داد که روبرتو مارتینز، سرمربی اسپانیایی تیم ملی بلژیک، جدیترین گزینه برای جانشینی رونالد کومان در بارسلونا است. علاوه بر مارتینز، این سه نفر هم هر آن ممکن است به جای کومان سرمربی بارسلونا شوند: یواخیم لو، کونته، ژاوی.
در تابستان امسال که بحث کنار گذاشتن رونالد کومان جدی شده بود، خوان لاپورتا مدیر باشگاه بارسلونا صریحا به کومان گفت که باشگاه با سایر گزینههای هدایت بارسا مذاکره میکند و اگر به نتیجهای نرسید، او همچنان میتواند سرمربی بارسا باشد.
پذیرش چنین شرایط تحقیرآمیزی از سوی کومان عجیب بود ولی او احتمالا به دلیل عشقی که به بارسلونا دارد، تن به این تحقیر داد. رونالد کومان با ۱۹۳ گل، گلزنترین مدافع تاریخ فوتبال است و اکثر گلهایش را در بارسلونا به ثمر رسانده است. او همچنین زننده گل تاریخی فینال جام باشگاههای اروپا در ۱۹۹۲ است. گلی که بارسا را قهرمان اروپا کرد.
علاوه بر اینها، کومان در مقام دفاع آخر بارسلونا در فاصله سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵ دورانی طلایی را در لالیگا سپری کرد. دورانی که با بازیهای درخشان کومان و استویچکوف و روماریو و حضور یوهان کرایف افسانهای روی نیمکت بارسا، پیوند خورده و از حافظه تماشاگران بارسا و فوتبالدوستان جهان پاک نمیشود.
با همه این نکات و ملاحظات، ورود رونالد کومان به شهر بارسلون به عنوان مربی بارسلونا، بزرگترین اشتباه زندگی ورزشی او بوده است. بعد از ناکامی تیم ملی هلند در راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۸، کومان سرمربی هلند شد و از فوریه ۲۰۱۸ تا اوت ۲۰۲۰، نارنجیپوشان هلندی را به تیمی بسیار متحد و باکلاس بدل کرد؛ تیمی متشکل از بازیکنانی جوان و باانگیزه، که آشکارا مدعی فتح جام ملتهای اروپا بودند.
اینکه کومان در اوج عملکرد خودش در تیم ملی هلند، بدون اینکه با هلند لااقل در یک تورنمنت شرکت کند، راهی بارسا شد، البته در تاریخ فوتبال ملی هلند عجیب نیست، ولی باز هم امری غیر قابل باور بود.
رونالد کومان با آن تیم خوبی که از بازیکنان هلندی ساخته بود، هیچ بعید نبود فاتح یورو ۲۰۲۰ یا جام جهانی ۲۰۲۲ شود. ولی او هلند را در بهترین روزهای ممکن، روزهایی که محصول تلاش خودش بودند، رها کرد و در بدترین روزهای بارسا به این تیم پیوست.
شاید کومان احساس میکرد فرصت مربیگری در بارسا دیگر نصیبش نخواهد شد. اما آیا عشق به بارسا این قدر مهم بود که ماموریتش را در تیم ملی هلند نیمهکاره رها کند؟
کومان با این تصمیم، به روند رو به رشد تیم ملی هلند لطمه زد و در بارسا هم به جایی نرسید. او به معنی دقیق کلمه چوب دو سر طلا شد. موفقیت محتمل با هلند را رها کرد و ناکامی محتمل در بارسا را پذیرفت. اکنون هر آن ممکن است از بارسلونا اخراج شود و یکسال دیگر هم جام جهانی برگزار میشود و او در جام جهانی هم حضور نخواهد داشت.
اشتباه کومان را لوپتگی هم در سال ۲۰۱۸ مرتکب شده بود. او سرمربی تیم ملی اسپانیا بود و در آستانه جام جهانی با رئال مادرید قرارداد بست که بعد از جام مربی رئال شود، ولی فدراسیون فوتبال اسپانیا یک روز قبل از جام جهانی اخراجش کرد و بعد هم در رئال مادرید موفقیتی نصیبش نشد.
قطعا یکی از دلایل این تصمیمات از سوی مربیان مشهور، اهمیت روزافزون لیگ قهرمانان اروپا و کاهش اهمیت بازیهای ملی است. بازیهای ملی دست کم برای مربیان و بازیکنان به اندازه دو سه دهه قبل اهمیت ندارند. اما این "بیغیرتی ملی" در فوتبال هلند سابقه دارد.
یوهان کرایف قید حضور در جام جهانی ۱۹۷۸ را صرفا به دلیل تهدید افرادی ناشناس، آن هم به ادعای خودش، زد. بعدها نیز در حالی که میتوانست با اندکی انعطاف سرمربی هلند در جام جهانی ۱۹۹۰ شود، با رینوس میشل - که رئیس فدراسیون فوتبال هلند بود - به توافق نرسید و قید جام جهانی را زد.
در ۱۹۹۴ هم رود گولیت در آستانه جام جهانی از تیم ملی کنارهگیری کرد چراکه مربی هلند از او خواسته بود در پست هافبک راست بازی کند ولی گولیت میخواست مثل همیشه هافبک آزاد تیم باشد. در حالی که لوتار ماتیوس در همان جام از پست هافبک آزاد به دفاع آخر رفت بلکه به تیم ملی آلمان کمک بیشتری کند.
کرایف در فینال جام جهانی ۲۰۱۰ هم، در مصاف تیمهای اسپانیا و هلند، طرفدار اسپانیا بود. او اگرچه قبل از فینال گفت قلبش با هلند است و عقلش با اسپانیا، ولی ماهها بعد از آن فینال، سبک بازی آن هلند را مصداق "کشتن روح فوتبال" دانست و طبیعتا در آن فینال هم طرفدار اسپانیا بود. اینکه بکنبائر و ماتیوس در فینال جام جهانی طرفدار تیمی غیر از آلمان باشند، تصوریست محال.
کومان پس از پیروزی هلند مقابل آلمان در نیمهنهایی جام ملتهای اروپا در ۱۹۸۸، باسن برهنهاش را با لباس تیم ملی آلمان پاک کرد تا نفرتش از آلمانیها و غیرتش به هلند را نشان دهد. اما عرق ملی به این رفتارهای توهینآمیز نیست.
عرق ملی در دوراهیهایی مثل بازی کردن یا بازی نکردن در جام جهانی ۱۹۷۸، توپ زدن در پست هافبک راست یا رها کردن تیم ملی، ماندن در تیم ملی هلند یا رفتن به بارسلونا خودش را نشان میدهد؛ دوراهیهایی که نشان دادند کرایف و گولیت و کومان فاقد عرق ملی کافی بودهاند و قطعا همین روحیه ملی، یکی از دلایل ناکامیهای متعدد فوتبال هلند در عرصه ملی بوده است.