عصر ایران؛ محمدرضا نظری نژاد*
۱- در کشور ما بیش از هر اصلاح عینی، با وعدههای بسیار بزرگ در آینده نسبتا نزدیک مواجهیم. مسئولین مملکتی، اگر قرار است حساب عملکردی برای خود ارایه نمایند، آن عملکرد، وعدههایی است که در عرصه عمومی و در جریان سخنرانیها و مصاحبهها داده شده است.
شاید بیراه نباشد که گفته شود اگر رقابتی در فعالیت بین اهالی قدرت موجود باشد این رقابت در اندازه، ابعاد وعده و میزان دیده شدن آن در عرصه عمومی است!
- وعده در نبود هرگونه درونمای روشن، اقرار به وجود مشکلات و آسیبهای فراوانی است که ما را در بر گرفته است.
- «وعده» همچنین در این وضعیت، مُسَکنی است بر دردهای بیشمار و قرار است که جامعهٔ نگران از آینده و ناامید از فرداها را با گفتاردرمانی و وعدهپراکنی قدری تسکین دهد.
تاکید بسیار زیاد اهالی قدرت بر مزیتها وموفقیتهای ادعایی و نگرانی و ناراحتی از سیاهنمایی، از این نقطه نظر، قابل تحلیل است.
۲- وعدههای دور و دراز، بنا بر پیشینه گفته شده، به اصطلاح اهالی سیاست «عملیاتی» نیستند و امیدی بر تحقق آنها نمیتوان داشت و از همین روست که در تجمعات مردمان این مملکت برای مطالبه حقهای بدیهی خود از آب وخاک گرفته تا حقوق مدنی و سیاسی، سخنان اعتراضی شنیده میشود که در مقایسه با وعدههای امیدآفرین مسئولین، از منطق و عقلانیت بسیار فراتری برخوردار است.
مردمانی که با درک غیر واقعی بودن امیدآفرینیهای تصوری مسئولین، زبان طنز، کنایه و گاه تمسخر را به کار میبندند.
-وعده از این منظر، از نگاه جامعهٔ مخاطب به شعارهایی شباهت دارد که یا شعاریان درکی از مشکلات پیرامونی نداشته و به قول آن هموطن اصفهانی “در بحبوحه دفن مردگان به راحتی چای خود را مینوشند” و یا اگر درکی وجود دارد، شعاریان توانی بر رفع آن مشکلات در خود نمیبینند.
بدبینانهتر شاید آن باشد که اساسا برای شعاریان رفع مشکلات جامعه اهمیتی نداشته باشد و در مدت مسئولیت، به دنبال پیشبرد اهداف خود بوده و از برجای ماندن “زمین سوخته” نیز ابایی نداشته باشند.
۳- اما در نظام وعده و امیدآفرینی موهوم، پرسش آن است که آیا شعاریان نگران نیستند که عیار سخنان آنها روشن و غیرواقعی بودن وعدهها آشکار گردد؟
-اگر کارکرد اینگونه سخنان امیدآفرین را، آرامبخشی و تسکینآفرینی بدانیم، مطلوب، بیان اینگونه وعدهها از گویندگان است و به اصطلاح حقوق خواندهها وعده «موضوعیت» دارد.
-اما این پرسش از وجهی دیگر نیز پاسخی منفی مییابد. در ساختار سیاسی غیر پاسخگو، کدام وعده خوبان اگر وفا نشود موجد مسئولیت آنان بوده است تا نگرانی از لاف در غربت وجود داشته باشد؟
از این منظر نظام وعدههای نسیه، با زمینه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیوند مییابد که جامعه توانی برای کنار گذاشتن ناکارآمدان ندارد.
وعدهدهندگان وقتی میبینند که در هر حالت بر صدرند و قدر میبینند و در زمان در معرض انتخاب قرار گرفتن نیز باید با افرادی مشابه خود رقابت کنند، چه جای نگرانی از مسابقه برای وعده های سنگین و ناروا خواهند داشت؟!
اگر ساختار سیاسی برای ناکارآمدان و دروغزنان، به جهت ناتوانی، ناکارآمدی فساد و سر کار گذاشتن، هزینهای نداشته باشد، ناگزیر به سمت شعار و وعدههای میانتهی خواهد رفت.
-از همه اینها گذشته، توسل به دشمن خارجی و تحریمهای ظالمانه نیز مستمسکی خواهد بود برای رفع مسئولیت. از این روست که در کشورِ «اگرها» زندگی میکنیم که گاه در بیان چرایی نرسیدن به مالزی، اندونزی و ترکیه و حتی سویس و ژاپن به دستاندازها، چاه وچالههایی اشاره میشود که بدخواهان پیش رو گزاردهاند!
۴- نظام وعده و متعاقب آن «اگر گویی»، پاسخی است به ناامیدی اجتماعی از یکسو و امیدآفرینی موهوم از سوی دیگر . آنجا که امید مردمان کاهش یافته یا زایل میشود، وعده وشعار مسئولین آغاز میگردد.
اگر امید و انگیزه اجتماعی برای ارباب قدرت از اهمیت برخوردار باشد و اگر نظام وعدهآفرینی پاسخی است برای به اصطلاح سیاه نماییها و نمایشی است از قدرت، چرا این امید و انگیزه، به جای آنکه تنها از زبان مسئولین سیاسی بر زبان آید، به جریان زندگی شهروندان تزریق نمیگردد؟
تضمین آزادیهای سیاسی و مدنی و پاسداری از آن مطابق آنچه قانون اساسی بر آن تاکید دارد، پرهیز از جایگزینی اراده بر قانون و بدین ترتیب تضمین ثبات، قابلیت پیش بینی و امنیت پایدار، تضمین شایسته سالاری با در پیش گرفتن همه ساز کارهای سیاسی، اجتماعی واقتصادی آن، مصادیقی است از ریختن دوای امید، انگیزه و شادی در رودخانه حیات مردمان این سرزمین. در این فرض، پیروزیها از آن همه خواهد بود و در مواقع شکست نیز همه جامعه امیدوارانه پشت حاکمیت خواهند ایستاد و خون دلخوران و رنج دوران کشان، دفاع خواهند کرد.
*رئیس کانون وکلای دادگستری گیلان و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان