عصر ایران؛ مهرداد خدیر- انتقاد از نوع پوشش زنان و ربط دادن بلایا و نزولات آسمانی به اندازۀ آن و یادآوری مشکلات اقتصادی و معیشتی و نهی مذاکره در دولت قبل و توصیه به تحمل و وعدۀ بهبود اوضاع معیشتی به لطف سفرهای استانی آقای رییسی و توجیه مذاکرات در دولت کنونی مضامینی است که هر هفته امامان جمعه محترم چه در شمال شرقی کشور پهناور ایران خطبه بخوانند و چه در جنوب غربی تکرار می کنند و البته دُز آن در مناطق مرکزی بیشتر است.
بخش دیگر خطبه ها اشاره به مناسبتهای هفته و بیان مواضع رسمی با ادبیاتی واحد است که گاه این ذهنیت را ایجاد میکند که انگار متن واحدی برای همه فرستاده میشود چون برخی مواقع صفات هم یکسان به کار برده میشود.
البته منکر خلاقیتهای موردی و فردی نمیتوان شد کما این که امام جمعۀ محترم قزوین هفتۀ گذشته مذاکره با آمریکا را به معنی «مؤاخذه» دانستند. تعبیری که قطعا ابتکار و ذوق شخص ایشان است چرا که اگر از ستاد مرکزی با هدایت جناب علی اکبری به سراسر کشور ارسال شده بود بر زبان امامان جمعۀ دیگر هم مینشست. یا لحن امام جمعۀ محترم مشهد دربارۀ حضور زنان در ورزشگاه و پیشنهاد ساخت «محفظه» خاص ایشان بود و مثل «مؤاخذه» جای دیگر شنیده نشد.
بر این اساس طبیعی است که جمعۀ پیش رو که مقارن با 22 بهمن و چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است به جز این اشارات، به اتفاقات هفته هم بپردازند و مشخصا از شهادت یکی از نیروهای پلیس بگویند و هم آوا با اصول گرایان خواستار تجهیز بیشتر پلیس به امکانات مقابله و ضبط تصویر و حق استفاده از سلاح شوند.
اینها همه همه قابل پیش بینی است. اما دو اتفاق دیگر هم در این روزها افتاده که اکر سکوت کنند حمل بر تأیید میشود و اگر تقبیح و محکوم کنند ممکن است پرسشهایی برانگیزد و انتظار داشته باشند راهکار هم ارایه دهند.
اتفاق اول این است که یک پسر بچه به اسم «مهرشاد سهیلی» که دیپلم هم ندارد یک قرارگاه جهادی و مؤسسۀ فرهنگی راه انداخته و ظرف دو سال با مدعای «کار جهادی» و «کار فرهنگی» 3 تا 6 میلیارد تومان به حساب های او منتقل شده است. درآمدهای او همه به عنوان پیامکهای مناسبتی و ذیل عنوان های موجه «گروههای جهادی» و «پویش مؤمنانه» بوده است.
یعنی اگر در سالهای جنگ نوجوان ما به جبهه میرفت و خودش را زیر تانک میانداخت یا در اسارت خبرنگار زن هندی را به رعایت حجاب توصیه میکرد و با پایی که دیگر نداشت به میهن بازگشت و طلبکاری نکرد و گوشهای به کار و زندگی مشغول شد حالا یک پسر بچه پیدا شده که سن او به جبهه نمیخورد اما به تهران میآید تا قرارداد ارسال پیامک به مناسبتهای مذهبی ببندد و برای خودش در ایلام خانه و ماشین بخرد.
قرار نیست امام جمعههای محترم ماجرای او را برای حضار تعریف کنند اما این انتظار گزاف نیست که بگویند منظور ما از کارهای جهادی و فرهنگی کاسبی به سبک این پسربچه و ریاکاری نبود و یادآور شوند ریا شرک است و مهمترین مأموریت پیامبر گرامی اسلام مقابله با شرک و تأکید بر یگانه بودن پروردگار و نفی همۀ مظاهر دیگر بوده است.
بگویند این بچه الگوی آنها نباشد و مثل او نباشید و بروید درس بخوانید و اگر میخواهید کاسبی کنید روشهای دیگر را بیازمایید. خصوصا این که با بیوت علما تماس و عکس یادگاری گرفته و از زبان برخی روحانیون در مقاطعی ستایش شده است. هر چه نباشد روزگاری از او به عنوان «جوانترین فرمانده قرارگاه جهادی» یاد میشده است.
اتفاق دوم قتل نوجوان و کودکهمسر 17 ساله (مونا حیدری یا غزل حیدرنوا) به دست همسر با هم دستی برخی اعضای خانواده و چرخاندن و گرداندن سر بریدۀ او برای عبرت گرفتن دیگران است.
انتظار این است که بگویند با این اوصاف آیا همچنان به کودکهمسری توصیه بشود یا نه. بگویند این قتل را دفاع از ناموس و حق مرد میدانند یا نه. بگویند اگر خانواده خواستار اعدام قاتل نشود چون مناسبات قبیلهای دارند و فرار دختر را لکۀ ننگ میدانسته اند حکومت باید دخالت کند یا نه و مواردی از این دست.
چون میخواهند به جنایت دیگر (قتل مأمور پلیس) اشاره کنند طبعا مخاطب انتظار دارد در این باره موضع بگیرند و حداقل تحلیل خود را در این باره ارایه دهند.
تأکید بر پرهیز دختران از دوچرخه سواری، توجیه افزایش قیمت برنج و سیب زمینی، توصیف عملیات احیای برجام با عنوان «توافق خوب» و مواردی از این دست در هفته های دیگر هم قابل تکرارند اما ماجرای مهرشاد و زن سربریده نیاز به بررسی جوانب گوناگون دارند. اتفاقا هر دو موضوع (ریاکاری پسر بچه و استفاده یا سوء استفاده از عناوین و احساسات مذهبی برای کسب درآمد) و قتل ناموسی و نحوۀ برخورد با آن با حوزۀ مطالعات و نظرات فقهی و سیاسی و اجتماعی که هر هفته به آنها می پردازند مناسبت دارند.
در خود مناطقی که قتلهای ناموسی رخ میدهد میتوانند نصیحت کنند که به جای اقدام خودسرانه به مراجع قانونی و قضایی ارجاع دهند و در جاهای دیگر هم تأکید شود که چون جان یک شهروند ستانده شده نظام هم فراتر از بخشایش خانواده میتواند ورود کند تا این ذهنیت که از مجازات مصوناند اصلاح شود. در هر صورت امامان جمعه به خاطر آشنایی با ویژگیهای محلی نقش مؤثری میتوانند ایفا کنند و حتی قبل از وقوع حوداثی تلخ از این دست در مناطق کوچکتر ابتکاراتی به خرج دهند.
ثانیا در این مورد قتل هم که همه دارن محکوم میکنن
انشا الله که مرتبطین هم بخوانند واعلام نظر کنند .