عصر ایران؛ مهرداد خدیر- زمزمۀ حذف ارز 4200 تومانی در بودجۀ 1401 و تأثیر آن بر قیمت اقلام اساسی باقیماندۀ مشمول این ارز خصوصاً مرغ و تخم مرغ و دارو و بیم نارضایتی مردم، سبب شد وعدۀ اختصاص یارانۀ 800 هزار تومانی از زبان معاون اقتصادی رییس جمهوری مطرح اما تکذیب شود.
تکذیب به خاطر اعلام افزایش قیمت بنزین در مناطق آزاد مانند جزایر قشم و کیش و به صورت پایلوت بود تا به جای آن بنزین نه برای هر خودرو که به ازای هر شهروند تعلق گیرد.
حساب و کتابی که نشان می داد مجموع یارانه یا عدم النفع دولت در طرح جدید بیش از بنزین سهمیه ای است و نکته ای که از ان غفلت شده یا بیم دارند این است که بنزین در اقتصاد ایران به کالای معیار بدل شده و به قول حامداد بهداد «ولو به غلط»!
مراد از کالای معیار این است که قیمت آن کالا نه تنها بر اقلام دیگر اثر می گذارد بلکه مصرف کننده افزایش آن را معادل نرخ تورم می پندارد. به همین خاطر است که در سال 1359 که قیمت بنزین از هر لیتر یک تومان به سه تومان افزایش یافت و ناگهان سه برابر شد چون شمار خودروها فراوان نبود اثر تورمی چندانی نداشت و نارضایتی هم ایجاد نکرد اما در سال 1398 عکس آن رخ داد چون به کالای معیار بدل شده است.
وعدۀ اختصاص یارانۀ 800 هزار تومانی دو معنی داشت. یکی این که کف گیر به ته دیگ خورده و دیگری این که دولت می داند حذف ارز ترجیحی مشهور به 4200 تومانی که ایدۀ آن به معاون اول رییس جمهوری سابق نسبت داده می شود چه تبعاتی دارد.
مجلس انقلابی و یاران باقر قالیباف هم به همین خاطر توپ حذف ارز 4200 را به زمین دولت فرستادند.
در این میان تأکید رییس جمهوری بر این که تصمیمات اقتصادی دولت را معاون اول اعلام می کند به منزلۀ آن بود که فرماندهی اقتصادی با معاون اول است نه با معاون اقتصادی و عجیب نبود اگر محسن رضایی کناره می گرفت چرا که عملا کاردی به دست او داده شده که تیغۀ آن در اختیار دیگری است.
معاونین رییس جمهوری دو گونه اند. یک گونه معاونانی که رییس سازمانی هم هستند و اختیار عزل و نصب دارند و در عین حال از سؤال و استیضاح مجلسیان نیز در امان اند و اگر دربارۀ عملکرد آنان پرسشی باشد باید با رییس جمهوری در میان بگذارند مانند معاون رییس جمهوری و رییس سازمان محیط زیست یا معاون رییس جمهوری و رییس سازمان برنامه و بودجه. پیش تر سازمان ورزش و سازمان میراث فرهنگی و گردش گری نیز چنین بودند اما در دوره های گذشته به وزارتخانه تبدیل شدند تا مجلس بر آنها نظارت داشته باشد.
معاون اقتصادی اما هیچ ساختاری زیر نظر ندارد و با تأکیدات مکرر رییس جمهوری مبنی بر این که فرماندهی اقتصادی با آقای مخبر معاون اول است مجال مانوری نمانده و شاید این حضور به دلایل دیگر باشد.
آقای رضایی البته از احتمال اختصاص بن کالا هم سخن به میان آورده بود. ایده یا که از زبان رییس سازمان برنامه و بودجه در قالب کارت نان مطرح شد. 10 سال قبل هم مسعود میرکاظمی به عنوان وزیر بازرگانی دولت احمدی نژاد در پی همین طرح بود تا به موجب آن کارتی در اختیار مردم قرار گیرد و مابه التفاوت قیمت آرد را دولت به نانوا بپردازد.
تجربه البته نشان داده آنچه در عمل رخ می دهد گران تر شدن کالاها و کافی نبودن افزایش دستمزد برای جبران آن است.
در این میان اما این نکته روشن نشد که چرا مانند دولت روحانی که بی سر و صدا شمول ارز 4200 تومانی را از 24 قلم کالا به 6 یا 7 قلم کاهش داد کالاهای مشمول را به مرور کم نمی کنند و اصرار دارند به مثابۀ یک دستاورد در مقابله به رانت در بوق و کرنا کنند که ایها الناس! حوش حال باشید که چون عده ای از ارز 4200 تومانی سوء استفاده می کنند می خواهیم آن را حذف کنیم تا شما چند قلم اساسی را گران تر بخرید و به جبران آن به برخی هم یارانه می پردازیم!
خبر پر سروصدای دیگر یک انتصاب شگفت انگیز بود. نه به خاطر نسبت خویشاوندی و داماد کسی بودن که از شدت بی ربطی و آن انتصاب علی عسگری رییس پیشین سازمان صدا وسیما به مدیریت عامل یکی از بزرگ ترین هولدینگ های پتروشیمی بود.
در توجیه گفته شد رییس پیشین سازمان صدا وسیما دانش آموختۀ مهندسی الکترونیک است و جای دیگر مدیریت استراتژیک خوانده و مراتب علمی خود را با تحقیقات خود ارتقا داده اما باز هم گفته شد هیچ یک از مسؤولیت های قبلی او کمترین ارتباط و قرابتی با نفت و پتروشیمی نداشته است؛ آن هم شرکتی که در بورس جایگاه ممتازی دارد و در زمرۀ شناخته شده ترین شرکت های ایران در سطح جهان و فراتر از منطقه است.
کار به جایی رسید که سَلَف او – محمد سرافراز- که جای خود را به علی عسگری داده بود، نوشت: «جناب علی عسگری همان طور که رسانۀ ملی را با کمک خانواده و دو مرجع تصمیم ساز، از فروپاشی نجات داده و مخاطب آن را به بیش از 80 درصد رسانده و معضلات را یک جا حل کرده اکنون در تراستِ خصولتیِ پورشیمیِ خلیج فارس هم مشکل مالی دولت را حل خواهند کرد» و محمد سرشار مدیر شبکۀ پویای تلوزیون هم نوشت: «هولدینگ پتروشیمی کودکان و نوجوانان سراغ ندارید؟!»
دور از سیاست و اقتصاد و در همین دی ماه، دوست داران فرهنگ و هنر با لبخندهای حمید لبخنده کارگردان تلویزیون وداع کردند. نام او یادآور سریالی در میانۀ دهۀ 70 خورشیدی بود که برای اولین بار در تلویزیون پس از انقلاب عشق های جوانان و مثلث عشقی را به تصویر کشید و اگرچه برخی از بخش های آن حذف شد اما سریال «در پناه تو» در خاطره ها ماند.
در عرصۀ سیاست هم خبر پر سر و صدا انتشار نامۀ شورای نگهبان به علی لاریجانی دربارۀ دلایل رد صلاحیت او و به قول خودشان احراز نشدن آن در انتخابات ریاست جمهوری بود.
مهمتر از قید «محرمانه» برای نامه عاری بودن آن از ادبیات حقوقی بود خاصه بند هفتم که «تلقی اعضا این است که در وضعیت موجود نقش داشته است» و علی لاریجانی به مصداق تام وفا کردن و جفا دیدن بدل شد.