۰۷ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۱:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۳۹۶۹۲
تعداد نظرات: ۳۷ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۲۵-۰۲-۱۴۰۱
کد ۸۳۹۶۹۲
انتشار: ۰۹:۴۵ - ۲۵-۰۲-۱۴۰۱

باجو و فردوسی‌پور و سیاه‌چالۀ فوتبال

باجو و فردوسی‌پور و سیاه‌چالۀ فوتبال
فوتبال به اندازۀ کافی جذابیت دارد که بسیاری را به سیاه‌چالۀ خود بکشد. کمتر کسی مثل روبرتو باجو می‌تواند از این سیاه‌چاله بگریزد. بنابراین، برخلاف عادل فردوسی‌پور، بهتر است دیگران به ویژه نوجوانان را به تماشای مسابقات فوتبال تشویق نکنیم!

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش - «آیا کسانی که بدون فوتبال شاد زندگی می‌کنند، بازنده هستند؟ من حتی مسابقات فوتبال را تماشا هم نمی‌کنم و دیگر مرا جذب نمی‌کنند. همچنین دوست ندارم دیگران را قضاوت کنم. همبازیان پیشین خود را می‌بینم که همانند معلم صحبت می‌کنند، اما به یاد می‌آورم حتی با دست خود نمی‌توانستند پاس دقیقی بدهند. سرگرمی‌های دیگری برای خود پیدا کرده‌ام. من چوب خُرد می‌کنم، روی تراکتور کار می‌کنم و شب‌ها به قدری خسته هستم که سرم گیج می‌رود.»

   جملات فوق متعلق به روبرتو باجو است؛بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایتالیا و یکی از محبوب‌ترین بازیکنان تاریخ فوتبال. کمتر بازیکنی فوتبال را به زیبایی باجو بازی می‌کرد و به همین دلیل وقتی که فیفا در سال 2000 بهترین بازیکن قرن بیستم را انتخاب کرد، باجو با رای مردم در رتبۀ چهارم قرار گرفت و با رأی کارشناسان هم در کنار بزرگانی نظیر پلاتینی و گارینشا و زیکو و گرد مولر، مشترکاً رتبۀ هفتم را بدست آورد.

باجو، فردوسی‌پور و سیاه‌چاله‌ی فوتبال

  دیه‌گو مارادونا دربارۀ باجو گفته است: «زیدان باعث می‌شود آدمی بازی فوتبال را بشناسد و بفهمد ولی من بیشتر از دیدن بازی روبرتو باجو لذت می‌برم؛ چون باجو فوتبال را معنا می‌کند. مهم نیست او در چه سنی باشد و در چه تیمی توپ بزند. من شیفتۀ بازی او هستم، زیرا باجو رؤیایی و رویاپرداز است.»

   با چنین اعتبار و جایگاهی در تاریخ فوتبال، روبرتو باجو دیگر فوتبال تماشا نمی‌کند و کسی را هم به تماشای فوتبال تشویق نمی‌کند. او قبول ندارد که شاد زیستن بدون تماشای فوتبال، ناممکن است. قبول ندارد کسانی که اهل تماشای فوتبال نیستند، بازنده‌اند.

  در اعراض و روی‌گردانی باجو از فوتبال، نوعی حکمت و خردمندی موج می‌زند که شاید میراثی باشد که از بودا به او رسیده. باجو در اواسط دهۀ 1980 به آیین بودا روی آورد و عجیب نیست که مثل همۀ پیروان بودیسم و هندوئیسم و عرفان‌های شرق دور و کلاً مثل همۀ اهالی عرفان، اهل درون‌نگری باشد و چندان به "غوغای جهان" توجهی نداشته باشد.

باجو، فردوسی‌پور و سیاه‌چاله‌ی فوتبال
   شاید اگر باجو در نوجوانی به چنین نگرشی می‌رسید، اصلا گرفتار رؤیای فوتبالیست شدن نمی‌شد و "سر به کار و دل با یار"، مشغول زندگی می‌شد و از قیل و قال این و آن و شهرت فراوان و جلوه‌گری و دلبری در زمین فوتبال و کسب موفقیت‌های پی در پی چشم می‌پوشید و نحو دیگری از زیستن را به‌مثابه زندگی درست و موفقیت‌آمیز انتخاب می‌کرد.

 برخی از روان‌شناسان دو تیپ شخصیتی کلی را از یکدیگر تفکیک کرده‌اند: شخصیت موفقیت‌طلب، شخصیت آرامش‌طلب.

   در این تقسیم‌بندی، البته موفقیت ربط عمیقی به شهرت و تحسین و حسرت دیگران دارد. اگر چنان مشهور شوی و بر بام روی که دیگران حسرت بخورند که ای کاش جای تو بودند، یعنی به موفقیت رسیده‌ای. شخصیت آرامش‌طلب اما اهل این هیاهوها نیست.

  اما از منظری حکیمانه، موفقیت ممکن است ربطی به شهرت و کسب آنچه که از نظر دیگران "افتخار" محسوب می‌شود، نداشته باشد. موفقیت به این معنا، ممکن است در گم‌نامی حاصل شود. یعنی چه بسا انبوه تحسین‌ها و توجهات مستمر مردم، مایۀ از دست رفتن موفقیت هم باشد.


  خوشبختی و خوشحالی، در یک کلمه حال خوش، می‌تواند با کار در مزرعه و چوب خرد کردن یا باغ‌بانی و چوپانی به دست آید ولی با قدم بر فرش قرمز این یا آن جشنوارۀ سینمایی یا فتح جام جهانی و توپ طلا هم بدست نیاید. به نظر می‌رسد روبرتو باجو الآن سال‌هاست که حال خوش را در جا و جهانی ورای فوتبال جست‌وجو می‌کند؛ و احتمالا به آن هم کم‌وبیش رسیده است.

  باجو جام جهانی 2002 را هم نگاه نکرد. در خرداد و تیر 1381 راهی آمریکای جنوبی شد و قید تماشای مسابقات جام جهانی ژاپن و کرۀ جنوبی را زد.

   بودای کوچک در سال 2004 در بازی برشا و میلان از فوتبال خداحافظی کرد. او آن سال مهاجم برشا بود ولی به قول مارادونا تفاوتی نداشت در کدام تیم بازی می‌کند. هر جا که بود، زیبا بازی می‌کرد. لحظه‌ای که مالدینی در آن بازی تاریخی، آمد و باجو را در آغوش گرفت، هیچ وقت از خاطر دوست‌داران این دو اسطورۀ فوتبال ایتالیا نمی‌رود.


فیلم - خداحافظی باجو با فوتبال


   باجو پس از خداحافظی با فوتبال، مدتی در همان سال 2004 رییس کمیتۀ فنی فدراسیون فوتبال ایتالیا شد ولی خیلی زود قید این مقام را زد و هیچ وقت هم رغبتی به ورود به عالم مربیگری پیدا نکرد. انگار که از آن همه هیاهو و درخشش و تحسین مردم خسته شده بود.

   او از پانزده سالگی (1982) در ویچنزا شروع به درخشیدن کرد تا 37 سالگی در برشا (2004). در ویچنزا طی سه فصل 47 بار به میدان رفت و 16 گل زد. یعنی در هر سه بازی یک گل می‌زد با آن سن کمش.

   باجو و جیانی ریورا و پائولو روسی و کاناوارو تنها ایتالیایی‌هایی فاتح توپ طلا هستند. اگر در فینال 1994 آن پنالتی را در برابر برزیل هدر نمی‌داد و فاتح جام جهانی می‌شد، قطعا آن سال هم برندۀ توپ طلا می‌شد. اما آن پنالتی هدر رفته، او را به یکی از محبوب‌ترین بازیکنان جهان فوتبال بدل کرد. همان طور که اخراج زیدان در فینال 2006، او را به محبوبیت ویژه‌ای در سراسر دنیا رساند.

  درخشش مستمر باجو، آن پنالتی تراژیک، زیبایی چهره‌اش، بودایی بودنش، بازی نرم و هنرمندانه‌اش و بسی چیزهای دیگر، بسیاری را در پنج قارۀ دنیا عاشق او کرد. با این حال باجو به عاشقانش توصیه نمی‌کند فوتبال همه چیز است و حتما فوتبال ببینید. او به حکمتی رسیده که اگر مارادونا هم به آن رسیده بود، از فرط پرخوری و عیاشی زندگی‌اش را تباه نمی‌کرد.

   مارادونا وقتی که مُرد، حداقل 90 میلیون دلار ثروت داشت ولی دو سال قبل از مرگش، از دختر بزرگش جیانیا و همسر سابقش کلودیا شکایت کرد چراکه مدعی بود آن‌ها طی سال‌های 2000 تا 2015 چهار میلیون یورو از ثروت او را بالا کشیده‌اند. دیه‌گوی کبیر فقط در زمین فوتبال بزرگ بود و در خارج از زمین فوتبال، یک کوکایینی پرخور و عیاش بود که چندین فرزند غیر قانونی هم این جا و آن جا کاشته بود!

مارادونا
  مارادونا اگر بیست سال بیشتر هم عمر می‌کرد، نمی‌توانست تمام ثروتش را خرج کند ولی بابت 4 میلیون یوروی ناقابل، می‌خواست دختر و همسر سابقش را راهی زندان کند. آن هم همسری که سال‌ها خیانت‌های مارادونا را تحمل کرده بود تا آبروی دیه‌گو در ناپل و آرژانتین حفظ شود.

   تفاوت سبک زندگی روبرتو باجو و دیه‌گو مارادونا به خوبی نشان می‌دهد بین یک بودایی راستین و یک مارکسیست غوغاسالار تفاوت از زمین تا آسمان است!

   باجو در سلوکش چیزی دارد از جنس حکمت؛ چیزی که مارادونا، با همۀ جذابیت و محبوبیت و عزتش، فاقد آن بود. هم از این رو حال باجو حین کار کردن با تراکتور در مزرعه، خوب است و حال مارادونا علیرغم آن همه خوش‌گذرانی در رستوران‌ها و کنار زنان زیبا و جوان و رنگارنگ، خوب نبود. و چون حالش خوب نبود، باید مدام به کوکایین و الکل و چه و چه پناه می‌برد.

   باجو در سن 22 سالگی، یک شب از یک مهمانی به خانه برگشت و به مادرش گفت عاشق شدم! کمی بعد ازدواج کرد و الان 33 سال است بدون هیچ حاشیه‌ای با همسرش زندگی می‌کند.

   او عمری را خردمندانه زیسته و از شهواتی که هر ستاره‌ای می‌تواند به دام آن‌ها بیفتد، دوری جسته. شاید اعراضش از فوتبال نیز ناشی از همین خردمندی و کفّ نفس باشد. تقوای بودایی او مایۀ آرامشش بوده و به سمت حسن عاقبت سوقش می‌دهد؛ حُسن عاقبتی که البته تیتر یک رسانه‌های دنیا نمی‌شود و طعمش را فقط خود باجو و عزیزان و نزدیکانش می‌چشند.

   اعراض باجو از فوتبال، شاید این درس را هم برای ما در بر داشته باشد که دوری‌جستن از فوتبال ممکن است به سودمان باشد و حالمان را بهتر کند. عادل فردوسی‌پور در برنامۀ نود می‌گفت همه باید فوتبال ببینند. ولی چرا؟ چرا همه باید فوتبال ببینند؟ چرا ما باید کسی را که علاقه‌ای به فوتبال ندارد، به تماشای بازی‌های فوتبال تشویق و ترغیب کنیم؟ چنین فردی نهایتا قرار است چه چیزی را ببیند؟ پاس گل بونوچی به بلوتی را؟ یا گل‌به‌‌خودی مدافع نفت مسجدسلیمان در لیگ برتر فوتبال ایران را؟

 فردوسی‌پور

   اگر خودمان دوست‌دار فوتبال هستیم، نباید تصور کنیم که دیگران را هم باید به این وادی بکشانیم. فوتبال لذت‌بخش است و لذت، به قول مولانا، مثل دریاست که آدمی را می‌کِشد و با خودش می‌برد.

  واقعیت این است که تشویق یک نوجوان به تماشای فوتبال، ممکن است ساعت‌ها و سال‌های زیادی از زندگی او را تلف کند و آخرش هم دستاورد مهمی نصیبش نمی‌شود. فقط می‌داند روماریو در جام جهانی 1994 شش گل زد و توماس مولر در جام 2010 پنج گل!

   این جزو افتخارات ما شده که بگوییم مردم ما جزو فوتبالی‌ترین ملل دنیا هستند و از این حیث چیزی از برزیل کم نداریم. اما به عنوان یک فوتبال‌دوست شش‌آتشه کاملا احساس می‌کنم که در فوتبال‌دوستی نه تنها فخری نیست، بلکه بمب اتلاف وقت هم کار گذاشته شده!

   لذتی که از غرق شدن در تماشای مسابقات فوتبال نصیب ما می‌شود، هزینه‌اش هدر رفتن وقت است؛ وقتی که می‌تواند صرف هزار و یک کار مفیدی شود که ثمره‌اش پختگی و حالِ خوشِ ماندگار برای خودمان است و احیانا بهروزی و گره‌گشایی برای دیگران.

   فوتبال به اندازۀ کافی جذابیت دارد که بسیاری را به سیاه‌چالۀ خودش بکشد. کمتر کسی مثل روبرتو باجو می‌تواند از این سیاه‌چاله بگریزد. بنابراین، برخلاف جناب فردوسی‌پور، بهتر است دیگران بویژه نوجوانان را به تماشای مسابقات فوتبال تشویق نکنیم. شاید با این خودداری، نقش مهمی در استفادۀ بهتر دیگران از وقتشان در طول زندگیِ کوتاه یا بلندشان ایفا کنیم.

   چوب خرد کردن و کار کردن در مزرعه، باغبانی، طبیعت‌گردی، کوه‌پیمایی و کوهنوردی، دل دادن به کویر و دریا، حتی نجاری و بنّایی و اموری از این دست، آدمی را اهل تامل می‌کنند و شاید حکمتی هم نصیب او کنند. این چیزها با تماشای مستمر مسابقات فوتبال و مطالعه مدام نشریات فوتبالی و ساعت ها حرف زدن درباره فوتبال، قطعا نصیب کسی نمی‌شوند.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳۷
در انتظار بررسی: ۲۰
غیر قابل انتشار: ۰
گودرزی
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
54
مطلب فوق‌العاده‌ای بود. یکی از بهترین یادداشت‌هایی که درعصر ایران از شما خوندم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
36
مقاله فوق العاده ای بود افرین براین باریک بینی ودرک
محمد رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
25
احسنت.
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
18
مطلب جالبی بود و به فوتبال از زاویه دیگری پرداخته بود. حس می کنم با بخش های زیادی از آن موافقم. من یک طرفدار پروپاقرص فوتبالم و البته در درجه اول پرسپولیس. اما نه پرسپولیس سالهای اخیر با بازیکنان میلیاردی که ناز و اداشان زیاد است و صفحات مجازی را پر کرده اند از فخرفروشی ها و به رخ کشیدن های زندگیشان؛ بلکه عاشق پرسپولیس دهه ۵۰ هستم تیمی که در همان ۲۰ دقیقه اول کار را یکسره می کزد و بازیکنانش اکثرا بامرام و مردمی بودند. از گل محمدی که هر چند وقت قهر می کند خوشم نمی آید همچنان که از مسلمان و احمدزاده که بقیه را دست می انداختند.
مریم
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
13
15
متنتون خیلی قشنگ و تاثیر گذار بود ولی دلیل این که به اقای فردوسی پور ایرادگرفتین را نمی فهمم . همانطور که باجو یک اسطوره جهانی می تونن باشن و خود من هم ایشان مطابق آنچه گفته این ستایش می کنم اما اقای فردوسی پور هم یک اسطوره هستن. لطفا متن به این زیبایی رو با تخریب اقای فردوسی پور گره نزنین. اقای فردوسی پور همان کسی هستند که همه را به ماندن در ایران تشویق می کنند و خودشان هم با تمام ناسپاسی ها به خارج از ایران نرفته اند در حالی که می دانیم اکثریت چه نخبه چه غیر نخبه نقشه رفتن از ایران را در سر می پروانند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
22
به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ، درود جناب دوراندیش فوق العاده زیبا تشکر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
15
عالی بود. کاملا" موافقم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
13
بسیار وزین بیان کردید.متشکرم
دانشجو
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
18
از آقای دوراندیش عزیز و بزرگوار بینهایت سپاسگزارم. من هم یکی از اون حرفه ایها بودم تا جائیکه یکبار شب که خوابم نمیبرد و در آستانه یکی از جامهای جهانی بودیم در ذهنم ترکیب اصلی تمام تیمهای حاضر در جام جهانی را مرور کردم تا خوابم ببرد. ولی الآن اعتراف میکنم ایکاش این وقتها را به چیزهای باارزشتر دیگری اختصاص داده بودم.
مهران
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
8
عالی بود.سپاس
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
7
احسنت
متن و موضوع بسیار عالی و در خور توجه بود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
3
9
عالی بود، یکی بالاخره گفت که همه ی دنیا که چشمشون به یه توپ هست و از همه مسائل مهم دیگه غافل می شن، در واقع سر کار هستن!
فوتبال فقط به عنوان یک فعالیت بدنی قابل توجه هست و بازی بچه ها. همین و بس.
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
8
سودمند بود... به فکر افتادم وقت تماشای فوتبال رو کمتر کنم، مخصوصا این که عمر مفیدم داره تموم می‌شه
محمدرضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
3
18
صفر و صد نشویم ! اگر فوتبال بتواند نوجوانی را به خاطر رویای فوتبالیست شدن ( حتی در تیم دست سومی مالدیو ) از سیگار و مواد دور نگه دارد ، آن وقت فوتبال کاری کرده که مراقبت و تزکیه نفس کرده . .... اگر مدیریت و سیستم کارآمد داشته باشیم ، فوتبال و ورزش کار بودن می تواند طراوت به جامعه تزریق کند .
با این نگرش با گفته های شما آقای دوراندیش بسیار موافقم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
7
سلام مطلب پربار و مفیدی بود دست و پنجه نگارنده محتشم درد نکنه
پیام
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
6
مرسی جالب بود
محسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
5
چقدر درست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
3
آفرین
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
5
سپاس فراوان، مقاله ای بسیار زیبا و مفید بود...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
3
مرحبا !
محسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
3
بحث خوب و متفاوتی بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
2
4
اولش خوب بود ولی در آخر مدل دو آتیشه هایی که چون به اون نتیجه مطلوب نرسیدندشون زدی به بیراهه زدی
احمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
0
8
جناب آقای دوراندیش من از مطالعه متن شما لذت بردم و از اینکه باجوی بزرگ رو میشناسم حالم خوبه ولی یک نکته اینکه حال خوب الان من به دلیل تماشای فوتبال و شناختن و دیدین باجوی بزرگ هست
به نظر بنده هر کاری که به دیگران و خودت صدمه نزنه و حق کسی رو ضایع نکنه ولی حال خودت را خوب میکنه باید انجام داد میخواد خواب باشه، فوتبال بازی کردن یا تماشا کردن باشه، درس خوندن باشه، خوردن باشه، مطالعه باشه، کشاورزه باشه و ....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
3
درود بر قلم زیبای نویسنده، من هم به عنوان یک فوتبال دوست شش آتشه سابق الان به همین نتیجه رسیدم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
5
زاویه جالبی بود.اما همین فوتبال بود که باجو رو به ما شناسوند. با فوتبال به قله رسید و بعد رفت دنبال کارهای دیگه
شروین
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
10
7
منم اگه ثروت و شهرت و محبوبیت مارادونا رو داشتم عین اون زندگی می کردم. ای که انکار کنی عالم درویشان را/ تو چه دانی که چه سودا و سر است ایشان را. دیه‌گو با روبرتو قابل قیاس نیست. باجو را البته خیلی دوست داشتم ولی مارادونا یه جنونی داشت که آدم باهاش حال می‌کرد. اصلا حیف بود در 80 سالگی بمیره. یعنی پیر و ناتوان بشه و بعد بمیره. همین 60 سال رو عین 600 سال زندگی کرد. همه کار کرد. بعدشم عیاش نبود. با چه گوارا و فیدل حال می‌کرد. اگر باجو دنبال بودا بود که معلوم نیست واقعیت داشته یا نه مارادونا دنبال چه گوارا بود که مربوط به تاریخ معاصر ماست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
5
متن عالی اما تا قبل از اینکه نام فردوسی پور اورده شود. دیدگاهها متفاوت است و بهتر است به دیدگاه هم احترام بگذاریم. از نظر فردوسی پور فوتبال انقدر جذابیت دارد که همه می توانند لذت ببرند. این بدین معنی نیست که اگر کسی فوتبال ببیند عمرش تباه می شود. اخر متن خیلی افتضاح بود خیلی خیلی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
0
1
بابا خودتون رو خسته نکنین ! اصلا بحث فوتبال نیست تو این متن ! حرف اصلی همین یه جمله است که گفته ( تفاوت سبک زندگی روبرتو باجو و دیه‌گو مارادونا به خوبی نشان می‌دهد بین یک بودایی راستین و یک مارکسیست غوغاسالار تفاوت از زمین تا آسمان است!)
حمید کرمی کارشناس اقتصاد وکارشناس ارشد مدیریت
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
0
4
جالب بود مخصوصا برای فوتبال الان که پشتش مافیا سیاست خوابیده
خواننده
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
2
چقدر شما زیبا می نویسید. خواننده همیشگی مطالب شما هستم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
0
2
مقاله مفیدی بود. خوشحالم وقتم را برای خواندنش گذاشتم
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
1
خیلی عالی بود. شاعرانه و عاشقانه خیلی خیلی لذت بردم آفرین به قلم آقای دوراندیش واقعا عصر ایران نویسندگان خیلی قوی داره خصوصا جناب خدیر .ضمنا نوستالوژی باجو و آن نسل فوتبالیست های با مرام و بزرگ به هیچ عنوان تکرار نخواهد شد
نصر اصفهانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
6
5
متاسفانه برنامه ۹۰ میلیارد ساعت از وقت و عمر جوانان و نوجوانان را تلف کرد تعصبات جاهلانه تیمی و نژادی و بین استلتی و حال همشهری را دامن زد . عمری که باید صرف ارتقاع علم و فضیلتها شود به دویدن و لگد زدن به توپ اختصاص یافت . بزرگترین خبط و خطا فردوسی پور این است که با برنامه ۹۰ جوانان و حال خردسالان را برگه بیراه فوتبال کشاند .
ناشناس
Germany
۱۴:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
0
4
حرف و لب مقاله رو نمیخوام نقض کنم، ولی تو فوتبال هم چیزی هایی هست که امیدبخش و الهام بخش انسان در زندگی میتونه باشه. مثل خیلی از ستاره هایی که از زیر صفر تونستن به موفقیت برسن با تلاش و پشتکار. یا همین مورد چند وقت اخیر که نقل محافل شده، روحیه پشتکار و دوباره شروع کردن، حتی اگر دقیقه ۹۰ باشه و باختی ای که رئال مادرید در چند مسابقه دوره حذفی به صورت پیاپی نمایش داد (هر چند دقیقه ۹۰ اش فقط مربوط به بازی آخرش بود).

اما نفی نمیکنم که میتونه واقعا قاتل زمان باشه. ولی به قول دوستمون در بالا اشاره کرد، نباید صفر و یکی به قضیه نگاه کرد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
2
جناب نویسنده عزیز؛ از اینکه در اکثر نوشته هاتون یه لگدی به نعش متعفن مارکسیسم و کمونیسم میزنید خیلی راضیم
متاسفانه به علت فاصله زمانی از دوره سیاه قدرت کمونیسم ،عده ای دارن ذهن جوان ها رو مجددا به اون سمت هدایت میکنن وچنین یادآوری هایی بسیار مفیده به نظرم
در مورد مسئله فوتبال با شما تا حد زیادی مخالفم البته ؛با احترام
ناشناس
Switzerland
۱۵:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
5
فوتبال افیون جامعه هاست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
1
0
بسیار عالی و حکیمانه!!!
#videojsscript