عصر ایران؛ سروش بامداد- هنوز پیکر هوشنگ ابتهاج (سایه) به ایران منتقل نشده بود که ماهنامۀ «تجربه» نخستین مجلهای شد که با جلد تصویر او و ویژهنامهای که در فرصتی محدود گرد آمده روی پیشخوان مطبوعات نشسته است.
تازه همین حالا هم هنوز سایه به خاک سپرده نشده چرا که قرار است مراسم وداع با او جمعه 4 اردیبهشت 1401 ابتدا در تهران (تالار رودکی/ وحدت) و سپس در رشت (باغ محتشم) برگزار شود و در زادگاه خود آرام گیرد.
مجلۀ تجربه برای صفحاتی که به یاد سایه گرد آورده این عنوان را برگزیده: «سرود ایران» و به راستی هم سرود ایران بود.
اگر به شاعرانی چون احمد شاملو این نقد وارد بود که کم از ایران میگفتند یا نمیگفتند و نگاهشان بیشتر به انسان بود اما سایه هم از انسان گفت و هم فراوان از ایران و همین برای ایران سرودنها او را از حبسی که داستان آن را همه میدانیم نجات داد و احتمالا قاضی آلمانی به خاطر آن به تقاضای یکی از فرزندان برای انتقال نیافتن پیکر پاسخ رد داد و نظر سه فرزند دیگرمحقق شد.
«برای مولانا سایه» هم عنوان شعر سید علی صالحی است در رثای او که به تنهایی جایگاه شاعر را نزد دیگر شاعران نمایان میسازد.
فریدون صدیقی اما برای یادداشت خود این عبارت را آورده است: «شما ایران ما هستید» و همین هم بر جلد «تجربه» نشسته است.
روزنامه نگار صاحبسبک ایرانی مینویسد: «آقای سایۀ غنیتر از آفتاب! باور کنید افتادن شما برخاستن دوبارۀ ترانۀ ترانه و غزل است چون شما جزو گذشته نشدهاید. حال و اکنون و فردای ما هستید. گذشته، نگذشته است. گذشته ای چون شما پایان ندارد، شما سرود ایران هستید. شما روزها و سوزهای ما هستید. شما حسرت گذشتۀ ما نیستید. شوق حضور اکنون ما هستید. شما ایران ما هستید. سرای امید ما.»
سما بابایی دبیر تحریریه هم نگاهی انداخته به تأثیر سایه بر موسیقی ایران؛ روایتی بسیار خواندنی و دل نشینتر از همه دربارۀ «تو ای پری کجایی» که شعر سایه است با صدای حسین قوامی و آهنگسازی همایون خرم و جالب این که اول آهنگ ساخته شده و بعد ابتهاج روی آن شعر گذاشته و خرم گفته است: «تو ای پری کجایی، الهامی بود که به من شد. الهامی که تمام و کمال آمد. آهنگ را برای آقای ابتهاج اجرا کردم. خیلی خوشحال شد و مشغول ساختن شعرش شد.»
اگر قرار به توصیۀ ویژه به خواندن مطلب متفاوتی باشد، مصاحبه با احمد امینیان بنیانگذار ایدۀ "میانداری" در ایران است که بسیار خواندنی و متفاوت است و ما را با مفهوم جدید «میانداری» آشنا میکند.
مصاحبه با مرضیه برومند به بهانۀ سریال تمام عروسکی «شهرک کلیله و دمنه» هم بسیار خوب درآمده و این توضیح او قابل توجه است که کارهای عروسکی الزاما برای کودکان ساخته نمیشوند و کلمۀ "عروسک "این ذهنیت را ایجاد کرده است. از این رو شاید نیاز به واژۀ تازهای باشد چون پارهای سوء تفاهمها به این خاطر ایجاد شد که پنداشتند کاری مختص کودکان است.
اهل سینما و تئاتر هم باشید تجربه شما را به این دو دنیا میبرد و البته برای کتاب خوانان پیشنهادهای خوبی دارد.
در تجربۀ دورۀ تازه با سردبیری پژمان موسوی بخشهایی چون "مطالعات ایرانی" و "هنر زندگی "اضافه شده و از اشیا هم غافل نیست کما این که پروندهای خواندنی برای «ساعت» تدارک دیده است.
گفتوگو با دکتر یوسف ثبوتی فیزیکدان و اخترشناس نامدار ایرانی به بهانۀ 90 ساله شدن او هم بسیار پر نکته است. دههها تدریس در دانشگاه شیراز و بینانگذاری دانشگاه تحصیلات علوم تکمیلی زنجان سبب شده بسیاری از فرهیختگان و سرآمدان علوم پایه در ایران یک دوره دانشجوی او بوده باشند.
کلمۀ «دانشجو» آمد این اشاره هم خالی از لطف نیست که در دورۀ دوم احمدینژاد که کامران دانشجو وزیر علوم میشود ثبوتی را از ریاست دانشگاهی که خشت خشت آن با نظر او بنا شده بود برکنار میکنند حال آن که شأن و جایگاهی چنان رفیع داشته که وزیران میآمدند و میرفتند ولی کسی را با او کاری نبود تا نوبت به وزیر به نام "دانشجو" رسید.
مصاحبه کننده (حمیدرضا محمدی) میپرسد: شما تا 30 مرداد 139 ریاست دانشگاه را برعهده داشتید. اما کامران دانشجو وزیر وقت علوم شما را برکنار کرد و صدای جامعۀ دانشگاهی را هم درآورد. در این باره بگویید. استاد پاسخ میدهد: «راستش دلم نمیخواهد دربارۀ آن ماجرا صحبت کنم. به هر رو وزیری دلش خواست رییس دانشگاهی را عوض کند. حقش بود اما این که حقش بود وزیر باشد یا نه، بحث دیگری است.»
همین که رییس دانشگاه شهید بهشتی (سعدالله نصیری قیداری) بنویسد «44 سال در محضر او عاشقانه تلمذ کردهام» برای توصیف جایگاه دکتر ثبوتی کافی است و اینگونه است که تجربه فراتر از فرهنگ و هنر سراغ علم هم رفته است.
اگر معلم هستید توصیه میکنیم خواندن تجربه را از صفحۀ آخر شروع کنید. چون نشان میدهد در مدارس ژاپن چه میگذرد. تا بدانیم "نه شرقی نه غربی" در آموزش و پرورش ما واقعا اجرا میشود! زیرا نه مثل شرق (ژاپن) کودکانی پرورش میدهیم با احترام به سالمند، بزرگسال، طبیعت، قانون و والدین و جامعه و نه مانند غرب، مستقل و با باورهای دموکراتیک!
مجله بخوانیم؛ ولو تجربه 75 هزار تومان شده باشد که هنوز از پیتزا ارزانتر است و یک ماه را میتوان با چنین مجلهای سر کرد. هر روز 2500 تومان. گزینۀ بهتری سراغ دارید؟!