۱۷ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۷ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۶۰۹۲
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۱ - ۱۰-۰۶-۱۴۰۱
کد ۸۵۶۰۹۲
انتشار: ۱۳:۵۱ - ۱۰-۰۶-۱۴۰۱

چگونه ابراهیم رئیسی "عباس معروفی" را از اعدام تبرئه کرد: عجیبه! لک تو پرونده‌ات نیست/ حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟

چگونه ابراهیم رئیسی
دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت.

عباس معروفی امروز در آلمان درگذشت، او یکی از نویسندگان مشهور کشور و مدیر مجله ادبی «گردون» بود که در نخستین سال‌های دهه ۷۰ توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت. 

بخشی از خاطره این نویسنده فقید که سال 97 به همت سید شهاب الدین طباطبایی در روزنامه شرق منتشر شد به شرح ذیل است:

«سرانجام روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰، بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیماً به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیر کل گفت که کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا، مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن روز خیلی با من حرف زد و گفت که باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم. یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی من همین ۱۸ ماه تعطیلی گردون بود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد.

نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».

فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم.

ابراهیم رئیسی + عباس معروفی


حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. چند روز بعد او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت شش صبح سه‌شنبه آنجا باشم.

این سه‌شنبه رفتن‌ها، چهار بار طول کشید و نوبت به من نرسید، بار پنجم، ساعت ۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمائید! خودم را معرفی کردم، رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباس معروفی معروف؟»

«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی شاخ و دم که هر روز کیهان می‌نویسه»

رئیسی: «شما بمونید. نفر بعدی؟»

سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند.

دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟»

«رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم، ادیتوری می‌کنم، هر کار که بشه چون دفترم بازه اما شما انتشار گردون رو توقیف کردین.»

رئیسی: «خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟»

«همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟»

رئیسی: «این سوال من هم هست.»

«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲ هزار تیراژ داره.»

رئیسی: «چند سالته؟»

«سی‌وسه.»

رئیسی: «این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰ سال رو داری.»

آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.»

گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.»

با حیرت خیره‌ام شد: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟»

گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»

مجله گردون


به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است.

گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضل میبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی. بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.»

اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری.» و ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت.

۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری کلیه گردون‌ها رو به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»

گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و بعد خواست که ناهار بمانم.

تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره ۱ تا ۲۰ را به دستش دادم و خداحافظی کردم. حدود یک هفته بعد، پرونده من از دادستانی انقلاب «عدم صلاحیت» خورد و به دادگستری ارجاع داده شد.

در این دوره که خاتمی هم در آخرین روزهای وزارت ارشاد، هیأت‌منصفه را تشکیل داده بود، باعث شد گردون در دادگاه تبرئه شود.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱۳۴
غیر قابل انتشار: ۰
شهروند
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
12
396
با اون قاضی که حکم اعدام داده چکار کرد؟ چند نفر مثل شما شانس ملاقات با امثال رئیسی را دارند!؟ چرا ریشه فساد نمیکنند!؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
3
275
الکی الکی داشت میرفت دیار باقی
شوخی شوخی و باخنده برگشت خخخخخ
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
3
342
چقدر آدم میترسد از این همه بی پروایی برخی قضات! یکی حکم اعدام می دهد بدون آنکه هیچگونه وجاهتی برای آن حکم باشد و اگر این بنده خدا به هر دلیلی نمی توانست آن روز آقای رئیسی را در حالیکه به هر دلیلی وقت و انرژی روی این پرونده گذاشته ببیند، باید جانش را می داد. چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاش! دستگاه قضا چنین درس آموخته هایی را برای اصلاح سیستمی بکار ببندد تا سلیقه ها و یا توصیه ها باعث فراهم آمدن زمینه ظلم به مردم نشود
محمود
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
6
123
الحمدلله
پروژه اکسیژن ؛ چطور گوگل مهندسانش را به مدیریت علاقه‌مند کرد؟ دیدار سید محمد خاتمی با مسعود پزشکیان (عکس) سید حسن نصرالله: ما در قلب طوفان الاقصی در غزه قرار داریم رئیس جمهور ارمنستان پیروزی «پزشکیان» را تبریک گفت سازمان آتش نشانی: ۴۰ درصد از آتش‌سوزی‌های بازار به دلیل کابل‌های برق است اختلاف 6 میلیاردی بر سر تمدید قرارداد آل‌کثیر؛ پرسپولیس 24 میلیارد می‌دهد، او 30 میلیارد می‌خواهد آمار و اطلاعات تفکیکی انتخابات ریاست جمهوری (مرحله اول) پاسخ تند ستاد قالیباف به ستاد جلیلی از آغوش مسی تا ستاره شدن؛ داستان شگفت‌انگیز لامین یامال، پدیده فوتبال اسپانیا (+عکس) ثابتی مشاور جلیلی: رای ما از قالیباف بیشتر بود، اگر کنار می‌رفت در دور اول می‌بردیم / در دو قطبی با پزشکیان هم قالیباف باز می‌باخت پیشتازی اتحاد چپ گرا در انتخابات پارلمانی فرانسه میوه‌هایتان را همیشه همراه خود داشته باشید: با کوله پشتی‌های میوه‌ای! (عکس) رئال مادرید از افزایش بازی‌ها در ایام فیفا دی به شدت گلایه دارد؛ 70 بازی در یک فصل طاقت‌فرسا است بادی ؛ بهترین ایده برای خانه موقت(+تصاویر) پلمب ۲ آرایشگاه متخلف در مشهد به دلیل مداخله در امور پزشکی