کیهان نوشت:«افعال معکوس» یکی از موقعیتهای کمیک رایج در سریال «شبهای برره» بود. یعنی افعالی که معنای آنها دقیقا برعکس خودشان است! اتفاقا کارگردان سریال «شبهای برره» و برخی دیگر از همکارانش –که در طبقه اجتماعی و اقتصادی وی زیست میکنند- مدتی است که به افعال معکوس رنگ واقعیت بخشیدهاند و مدام این نوع افعال را به کار میبرند!
یکی از این افعال معکوس که این روزها از سوی برخی سلبریتیها به طور مکرر ساطع میشود «من در کنار مردم هستم» است که به ژست سیاسی برخی از هنرمندان و ورزشکاران کاخ نشین و اشرافمنش تبدیل شده است!
ماجرا از این قرار است که بعضی از بازیگران، خوانندگان و فوتبالیستها اخیرا و به ویژه در هنگامه فتنه، مطالبی را با کلیدواژه مشترک همراهی با مردم منتشر کردند. فارغ از هدف و جهت این کلیدواژه و اینکه به چه مناسبتی منتشر شدهاند، همراهی این طیف از سلبریتیها با «مردم» نه تنها امکانپذیر نیست، بلکه به یک تناقض و به قول سریال شبهای برره، فعل معکوس تبدیل شده است!
مردمی بودن هنرمند به چند عامل بستگی دارد که ازجمله زیستن در بین مردم، کار کردن برای مردم و بازنمایی مردم در آثار است. اما اغلب سلبریتیهایی که در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی شعار مردمی بودن سر میدهند، هیچ یک از این ویژگیها را ندارند. نمیتوان در برج عاج نشست و دور از درد و رنجهای اقشار زحمتکش و رنج دیده زندگی کرد و ادعای مردمی بودن داشت، نمیتوان تعطیلات را با سفرهای لاکچری در ینگه دنیا گذراند و فقط در فضای مجازی ژست مردمی بودن گرفت، نمیتوان بهجای تولید محصولات فرهنگی و هنری برای عموم مردم با سلایق گوناگون فقط برای جشنوارههای خارجی فیلم ساخت و دم از مردمی بودن زد، نمیتوان دستمزد نجومی گرفت و چون اربابان بود و سخن از مردم راند و... خیلی نمیتوانهای دیگر! یکی از دلایل اتخاذ مواضع ضدملی توسط برخی از سلبریتیهای اشرافی، همین دور بودن آنها از متن مردم و فاصله زیادشان با نظرات و تمایلات عموم است.
اغلب این چهرههای مشهور و البته متمول، واقعیت را فضای مجازی میپندارند و تصور میکنند همه مردم همانهایی هستند که زیر پستهای صفحه شخصیشان در شبکههای اجتماعی پیام میگذارند یا اطرافشان میبینند. ازقضا، آن دسته از هنرمندان و ورزشکارانی که زیستی مماس با غالب مردم و قشرهای مختلف دارند، در همین آشوبهای اخیر، نظراتی متفاوت با سلبریتیهای مولتی میلیاردر داشتند و مواضعی در تضاد با چهرههای دور از مردم گرفتند. چون هنرمندی که دردمند است و کنار مردم زندگی میکند، تصورش از «مردم» با آنکه در برج و بارو میزید و طرف تعاملش، سوپرسرمایهدارها هستند خیلی فرق میکند.