عصر ایران؛ محمدباقر محسنی ساروی- «ولادیمیر پوتین» که بهنظر بدون برنامه روشن به خاک اوکراین تجاوز کرد، این روزها و همزمان با جشن تولد هفتاد سالگی خود، مانند یک رهبر فاشیست و رامنشدنی جنگ دوم جهانی ظاهر شده و بخشهایی از شرق اوکراین و چند نیروگاه اتمی این کشور مستقل را با امضاهایی یکطرفه به خاک و مایملک روسیه ملحق کرده است در شرایطی که همه میدانند این اقدامات در آینده و پس از ورق خوردن این روزهای تلخ و سیاه، برای فدراسیون روسیه، تبعات مالی و جریمههای بینالمللی سنگینی بهدنبال خواهد داشت اما چند رخداد جدید موجب شده هم تهدید پوتین به جنگ هستهای و هم نگرانیها از احتمال تغییر ناگهانی و یکشبه این نبرد در وسعت قاره اروپا بالا بگیرد.
در روزهای اخیر حملات پهپادهای انتحاری در عمق نواحی مرکزی و غربی اوکراین، موجب شد غرب نیز بیکار ننشیند و ارتش اوکراین را تقویت کند و برای نخستین بار مدافعان اوکراینی نیز اقدام به حملاتی تهاجمی در عمق کردند و ازجمله پل استراتژیک «کرچ» را -که شبهجزیره «کریمه» را به خاک روسیه وصل میکند- تخریب کردند. این اقدام مدافعان اوکراینی، باعث توقف رفتوآمد خودروها و قطارهای باری در «کرچ» شد و در نتیجه اتصال زمینی خاک اصلی روسیه و شبهجزیره کریمه را موقتاً قطع کرد.
دور از انتظار نبود که نگاه اوکراین غرورآمیز و واکنش مسکو به این خبر آکنده از خشم باشد ازجمله اینکه در حالیکه مشاور رییسجمهوری اوکراین این حادثه را «اول کار» توصیف کرده و وعده حملات وسیعتر داده دولت روسیه آن را اعلام جنگ بداند.
وزارت دفاع اوکراین اعلام کرده است: انفجار کشتی جنگی مسکو و پل کرچ سرنگونی دو نماد بدنام قدرت روسیه در شبه جزیره کریمه است.
مشاور رییسجمهوری اوکراین گفت: "این موفقیت تنها اول کار است و باید هر چیز غیرقانونی نابود شود، هر چیزی که روسیه از اوکراین دزدیده باید بازگردانده شود و روسیه را باید از همه مناطقی که اشغال کرده اخراج کرد".
در سوی مقابل نایبرییس مجلس دوما (پارلمان روسیه) به خبرگزاری «اسپوتنیک» درخصوص این اقدام مدافعان اوکراینی با اشاره ضمنی به ورود تمامقد غرب گفت: "جنگ مخفی علیه روسیه آغاز شده است و حمله تروریستی علیه پل کریمه فقط یک چالش نیست بلکه اعلام جنگ بدون قواعد است".
این رجزخوانیها البته در سطح سایر مقامات دوطرف نیز ادامه یافت اما نکته اینجاست که تا این لحظه، ارتش روسیه با همه توان و قدرت خود ظاهر شده و نه از نظر لجستیک و نه از نظر تاکتیکهای جنگ هوشمندانه، بیش از آنچه تا امروز نشان داده در چنته ندارد و به نظر میرسد آنچه در این نبرد دیده شد، ماکسیمُم و حداکثرِ توان ارتش پوتین بود در شرایطی که طرف اوکراینی، هر روز سلاح مدرن و آرایش جنگ هوشمندانه را از غرب میگیرد و از این نظر، دستِ بالا را دارد.
نکته بعدی که چالش را برای متجاوزان روس، عمیقتر میکند این است که ماشین جنگی روسیه، سرباز کم دارد و اقداماتی چون سربازی اجباری یا هدایت زندانیان به میدان جنگ در ازای آزادی پس از چندماه خدمت در خط مقدم به نفع «رویاهای ولادیمیر پوتین» نیز با استقبال چندانی مواجه نشده و بسیاری از شهروندان روس تلاش کردند از کشور خارج شوند چون افکار عمومی این کشور نیز این جنگ را «خردمندانه» نمیداند و حتی برخی مردم آن را «برادرکشی» نامگذاری کردند.
در چنین شرایطی برای یک رهبر جاهطلب که طرح مشخصی نیز برای این جنگ ندارد، گزینهای باقی نمیماند جز اینکه سراغ آخرین راه برود بهویژه اینکه همه پایگاه مردمی و محبوبیت «ولادیمیر پوتین» در میان ناسیونالیستهای روس و کسانی است که هنوز در حسرت شوروی سابق هستند و تحقق این آرزو را به موفقیت ولادیمیر پوتین در این جنگ بیهویت، پیوند زدند و رییسجمهوری روسیه بهتر از هر کسی میداند اگر در تحقق بخشهایی از این رویا، شکست بخورد هم مرگ سیاسی و هم مرگ بیولوژیکی او قطعی خواهد بود.
برابر آنچه گفته شد اتفاقی که در پل کرچ رخ داد میتواند همانند حمله ارتش امپراتوری ژاپن به «پرل هاربر» باشد که پای ایالات متحده را به جنگ جهانی دوم باز کرد و در نهایت زمینهساز استفاده از دو بمب اتم محدود شد، اما این بار نگرانی جدیتر است چون اگر «پوتین» که در موضع شکست و مهمتر از شکست، «آشفتگی روانی و ذهنی» است، دست به کیف اتمیاش ببرد، به صورت نامحدود وارد جنگ هستهای خواهد شد و در مقابل نیز آمریکا و شرکای غربی و جهانیاش، بیکار نمینشینند و جهان شاهد یک نابودی گسترده خواهد بود و چه بسا شوخی «آلبرت اینشتین» محقق شود و جنگ جهانی چهارم، با تیر و کمان باشد.